ابن خالویه، حسین بن احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيف الدوله' به 'سيف‌الدوله')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۶: خط ۳۶:
</div>
</div>


'''ابن خالویه، ابوعبدالله حسین بن احمد بن خالویه''' (متوفای 370ق)، ملقب به ذوالنونين، شاعر، اديب و نحوى برجسته ایرانى‌تبار بوده است. ثعالبى نام وى را حسن و ابن قفطى نام پدر او را محمد آورده است.  
'''ابن خالویه، ابوعبدالله حسین بن احمد بن خالویه''' (متوفای 370ق)، ملقب به ذوالنونين، شاعر، اديب و نحوى برجسته ایرانى‌تبار بوده است. ثعالبى نام وى را حسن و [[قفطی، علی بن یوسف|ابن قفطى]] نام پدر او را محمد آورده است.  


==ولادت==
==ولادت==
خط ۴۲: خط ۴۲:


==اساتید==
==اساتید==
نحو و ادب را نزد ابن دريد، ابوبكر بن انبارى، نفطویه و [[سیرافی، حسن بن عبدالله|ابوسعيد سيرافى]] فراگرفت. علوم قرآنى را از قارى بزرگ، [[ابن مجاهد، احمد بن موسی|ابن مجاهد]] و لغت را از ابوعمر زاهد، معروف به غلام ثعلب آموخت و از محمد بن مخلد عطار و گروهى ديگر حديث شنيد و کتاب جمهره ابن دريد و مختصر مزنى را از ابوبكر نيشابورى روايت كرد. گفته‌اند در ادب از صولى نيز روايت كرده است. وى از بغداد به شام و سپس به حلب رفت. در حلب آوازه او بالا گرفت و بسيارى از دانش‌دوستان از دور و نزدیک به‌سوى او شتافتند، آنگاه به دربار سيف‌الدوله حمدانى راه يافت و نزد او به مقامى رفيع رسيد، نديم وى و آموزگار فرزندانش گرديد و تا پایان عمر در خدمت حمدانيان بسربرد.
نحو و ادب را نزد ابن دريد، [[ابن انباری، محمد بن قاسم|ابوبكر بن انبارى]]، نفطویه و [[سیرافی، حسن بن عبدالله|ابوسعيد سيرافى]] فراگرفت. علوم قرآنى را از قارى بزرگ، [[ابن مجاهد، احمد بن موسی|ابن مجاهد]] و لغت را از ابوعمر زاهد، معروف به غلام ثعلب آموخت و از محمد بن مخلد عطار و گروهى ديگر حديث شنيد و کتاب جمهره ابن دريد و مختصر مزنى را از ابوبكر نيشابورى روايت كرد. گفته‌اند در ادب از صولى نيز روايت كرده است. وى از بغداد به شام و سپس به حلب رفت. در حلب آوازه او بالا گرفت و بسيارى از دانش‌دوستان از دور و نزدیک به‌سوى او شتافتند، آنگاه به دربار سيف‌الدوله حمدانى راه يافت و نزد او به مقامى رفيع رسيد، نديم وى و آموزگار فرزندانش گرديد و تا پایان عمر در خدمت حمدانيان بسربرد.


==شاگردان==
==شاگردان==
خط ۵۲: خط ۵۲:
یکى از اسباب شهرت ابن خالویه در میان اديبان، صرف‌نظر از وسعت دانش، همانا رقابت و درگیرى او با دو تن از مشهورترين هم‌روزگارانش؛ يعنى متنبى و ابوعلى فارسی بوده است. متنبى مردى متكبر و خودخواه بود و ابن خالویه را كه توانسته بود در سايه كوشش و استعداد خویش موفقيتى بزرگ به دست آورد، همواره به دليل غير عرب بودن، خوار مى‌شمرد، اما ابن خالویه گویا مى‌كوشيد با خرده‌گیرى‌هاى اديبانه بر وى پيروز گردد؛ اگرچه گاه به دليل شتاب در این خرده‌گیرى‌ها، چندان موفق نمى‌شد. این دو هيچ فرصتى را برای خوار ساختن یکديگر از كف نمى‌دادند و این كينه كه گویا تنها خاستگاهى نژادى داشت، چندان دوام آورد تا سرانجام متنبى ناگزير دربار سيف‌الدوله را ترك كرد. سيف‌الدوله كه همواره در اين‌گونه مشاجرات حضور داشت، با سكوت خویش از ابن خالویه جانب‌دارى مى‌كرد و بدين‌سان بود كه هرگز از مقام او نزد سيف‌الدوله كاسته نشد.
یکى از اسباب شهرت ابن خالویه در میان اديبان، صرف‌نظر از وسعت دانش، همانا رقابت و درگیرى او با دو تن از مشهورترين هم‌روزگارانش؛ يعنى متنبى و ابوعلى فارسی بوده است. متنبى مردى متكبر و خودخواه بود و ابن خالویه را كه توانسته بود در سايه كوشش و استعداد خویش موفقيتى بزرگ به دست آورد، همواره به دليل غير عرب بودن، خوار مى‌شمرد، اما ابن خالویه گویا مى‌كوشيد با خرده‌گیرى‌هاى اديبانه بر وى پيروز گردد؛ اگرچه گاه به دليل شتاب در این خرده‌گیرى‌ها، چندان موفق نمى‌شد. این دو هيچ فرصتى را برای خوار ساختن یکديگر از كف نمى‌دادند و این كينه كه گویا تنها خاستگاهى نژادى داشت، چندان دوام آورد تا سرانجام متنبى ناگزير دربار سيف‌الدوله را ترك كرد. سيف‌الدوله كه همواره در اين‌گونه مشاجرات حضور داشت، با سكوت خویش از ابن خالویه جانب‌دارى مى‌كرد و بدين‌سان بود كه هرگز از مقام او نزد سيف‌الدوله كاسته نشد.


اما مناظرات ابن خالویه با ابوعلى فارسی بيشتر جنبه علمى و ادبى داشت. رقابت این دو كه از مجلس درس ابوسعيد سيرافى آغاز گرديد، بر پايه فضل‌فروشى‌هاى رايج روزگار و رقابت میان دو حريف هماورد ادامه يافت؛ به‌خصوص كه سيف‌الدوله غالباً ً با بخشش‌هاى گزاف خود، به این فضل‌فروشى‌ها دامن مى‌زد. اينان، بارها با یکديگر به مناظره پرداختند و در ردّ نظريات یکديگر دست به تأليف زدند و از هر فرصتى برای نفوذ در دل سيف‌الدوله سود مى‌جستند.
اما مناظرات ابن خالویه با [[ابوعلى فارسی]] بيشتر جنبه علمى و ادبى داشت. رقابت این دو كه از مجلس درس [[سیرافی، حسن بن عبدالله|ابوسعيد سيرافى]] آغاز گرديد، بر پايه فضل‌فروشى‌هاى رايج روزگار و رقابت میان دو حريف هماورد ادامه يافت؛ به‌خصوص كه سيف‌الدوله غالباً با بخشش‌هاى گزاف خود، به این فضل‌فروشى‌ها دامن مى‌زد. اينان، بارها با یکديگر به مناظره پرداختند و در ردّ نظريات یکديگر دست به تأليف زدند و از هر فرصتى برای نفوذ در دل سيف‌الدوله سود مى‌جستند.


ابن خالویه در شعر نيز دست داشت و ثعالبى وى را در شمار شاعران ياد كرده است، اما اكنون تنها 10 بيت از سروده‌هاى او در دست است: 4 بيت در وصف زادگاهش همدان و 6 بيت شامل سه قطعه در «معجم الأدباء». دانش او در شعر و علوم مربوط به آن، چنان بود كه توانست چند ديوان را شرح كند.
ابن خالویه در شعر نيز دست داشت و ثعالبى وى را در شمار شاعران ياد كرده است، اما اكنون تنها 10 بيت از سروده‌هاى او در دست است: 4 بيت در وصف زادگاهش همدان و 6 بيت شامل سه قطعه در «معجم الأدباء». دانش او در شعر و علوم مربوط به آن، چنان بود كه توانست چند ديوان را شرح كند.