۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علامه حلى' به 'علامه حلى') |
جز (جایگزینی متن - 'ملا صدرا ' به 'ملا صدرا') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
سخن گفتن از '''صدر الدين محمد بن ابراهيم شيرازى قوامى'''، نويسندۀ كتاب اسفار، كه در بين مردم به ملا صدرا و در ميان شاگردان مكتبش به صدر المتالهين مشهور است، برايم بسى لذتبخش است. من از عقل و خرد، روح بلند، نيروى مقاومت، آزاد انديشى، بيان نيكو، كمال و پختگى انديشهها و صراحت در ابراز عقايد و افكار اين مرد بزرگ، با وجود تكفير و آن همه آزار كه در حق وى رفته است، شگفتزدهام. ويژگىهايى كه برشمردم پيش از آنكه از تاريخ زندگى او درك كنم از نوشتهها و كتابهايش احساس نمودهام. | سخن گفتن از '''صدر الدين محمد بن ابراهيم شيرازى قوامى'''، نويسندۀ كتاب اسفار، كه در بين مردم به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]و در ميان شاگردان مكتبش به صدر المتالهين مشهور است، برايم بسى لذتبخش است. من از عقل و خرد، روح بلند، نيروى مقاومت، آزاد انديشى، بيان نيكو، كمال و پختگى انديشهها و صراحت در ابراز عقايد و افكار اين مرد بزرگ، با وجود تكفير و آن همه آزار كه در حق وى رفته است، شگفتزدهام. ويژگىهايى كه برشمردم پيش از آنكه از تاريخ زندگى او درك كنم از نوشتهها و كتابهايش احساس نمودهام. | ||
صدر المتالهين از زمرۀ فيلسوفان بزرگ متالهى است كه در هر چند سده، يكى پا به عرصۀ وجود مىنهد. در سه سدۀ گذشته وى بزرگترين فيلسوف اسلامى است كه در فلسفۀ يونانى و اسلامى سرآمد و بنيانگذار مكتبى فلسفى بوده است. فراگيرى و پژوهش فلسفى ما همواره بر آثار او مبتنى بوده، به خصوص اسفار كه از مهمترين كتابهاى فلسفى قديم و جديد به شمار مىآيد و بنيان ديگر آثار او بر آن نهاده شده است. افتخار فلاسفۀ پس از او در اين است كه در آثارشان از نوشتههاى او بهره بگيرند و خود را شاگرد مكتب او برشمارند. حتى فلاسفۀ بزرگ نيز به اين اتصال و ارتباط خود با صدر المتالهين افتخار مىكنند چنانكه از استاد بزرگ خود، محمد حسين اصفهانى (1292-1361) شنيدم كه مىگفت: اگر بدانم كسى رموز اسفار را مىفهمد، براى شاگردى به نزد او خواهم رفت هر چند در دوردستترين نقطۀ جهان باشد. گويى افتخار استاد چنين است كه فقط او به درجۀ فهم رموز اسفار رسيده يا به پايهاى از معرفت دست يافته است، كه عجز خود را از رسيدن به كنه مقاصد عالى آن درك كرده است. | صدر المتالهين از زمرۀ فيلسوفان بزرگ متالهى است كه در هر چند سده، يكى پا به عرصۀ وجود مىنهد. در سه سدۀ گذشته وى بزرگترين فيلسوف اسلامى است كه در فلسفۀ يونانى و اسلامى سرآمد و بنيانگذار مكتبى فلسفى بوده است. فراگيرى و پژوهش فلسفى ما همواره بر آثار او مبتنى بوده، به خصوص اسفار كه از مهمترين كتابهاى فلسفى قديم و جديد به شمار مىآيد و بنيان ديگر آثار او بر آن نهاده شده است. افتخار فلاسفۀ پس از او در اين است كه در آثارشان از نوشتههاى او بهره بگيرند و خود را شاگرد مكتب او برشمارند. حتى فلاسفۀ بزرگ نيز به اين اتصال و ارتباط خود با صدر المتالهين افتخار مىكنند چنانكه از استاد بزرگ خود، محمد حسين اصفهانى (1292-1361) شنيدم كه مىگفت: اگر بدانم كسى رموز اسفار را مىفهمد، براى شاگردى به نزد او خواهم رفت هر چند در دوردستترين نقطۀ جهان باشد. گويى افتخار استاد چنين است كه فقط او به درجۀ فهم رموز اسفار رسيده يا به پايهاى از معرفت دست يافته است، كه عجز خود را از رسيدن به كنه مقاصد عالى آن درك كرده است. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
از جمله مواردى كه به جمع بين دو روش (برهان و عرفان) اشاره كرده است، در اسفار (ج 4،صفحۀ 161) در بيان علت اختلاف وى با بعضى مشايخ صوفيه است. در اين باره گفته است: «در هر موردى كه حكم كردهاند، فقط به ذوق و وجدان بسنده نمودهاند. و اما ما بر چيزى كه برهان قطعى براى آن نداريم، اعتماد كامل نمىكنيم و آن را در كتابهاى فلسفى خود نمىآوريم.» | از جمله مواردى كه به جمع بين دو روش (برهان و عرفان) اشاره كرده است، در اسفار (ج 4،صفحۀ 161) در بيان علت اختلاف وى با بعضى مشايخ صوفيه است. در اين باره گفته است: «در هر موردى كه حكم كردهاند، فقط به ذوق و وجدان بسنده نمودهاند. و اما ما بر چيزى كه برهان قطعى براى آن نداريم، اعتماد كامل نمىكنيم و آن را در كتابهاى فلسفى خود نمىآوريم.» | ||
ملا صدرا پيوسته از كسانى كه يكى از دو شيوه را به كار مىبرند، بدگويى مىكند مانند سخنى كه در مفاتيح الغيب،صفحۀ 3 و در اسفار، ج1،صفحۀ 4 دارد: «به سخنان بيهودۀ صوفيه مشغول نباش، و به گفتههاى فيلسوف نمايان اعتماد مكن. " و آنان كسانى هستند كه وقتى پيامبران آنها با معجزات و دلايل شفاف و روشن به سراغشان آمدند، آنان به دانش و نظريههاى باطل خود شاد شدند تا وعدۀ عذابى كه آن را مسخره مىكردند آنان را فراگرفت."( سورۀ غافر، آيۀ 83) خدا ما و شما را، اى دوست من، از شر اين دو گروه حفظ كند و ميان ما و آنها يك لحظه جمع نكند.» | [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]پيوسته از كسانى كه يكى از دو شيوه را به كار مىبرند، بدگويى مىكند مانند سخنى كه در مفاتيح الغيب،صفحۀ 3 و در اسفار، ج1،صفحۀ 4 دارد: «به سخنان بيهودۀ صوفيه مشغول نباش، و به گفتههاى فيلسوف نمايان اعتماد مكن. " و آنان كسانى هستند كه وقتى پيامبران آنها با معجزات و دلايل شفاف و روشن به سراغشان آمدند، آنان به دانش و نظريههاى باطل خود شاد شدند تا وعدۀ عذابى كه آن را مسخره مىكردند آنان را فراگرفت."( سورۀ غافر، آيۀ 83) خدا ما و شما را، اى دوست من، از شر اين دو گروه حفظ كند و ميان ما و آنها يك لحظه جمع نكند.» | ||
در مقدمۀ تفسير سورۀ فاتحة الكتاب از گروه نخست به بدعتگران گمراه كننده، و از گروه دوم به تعطيلگران گمراه تعبير كرده و سپس گفته است: «زيرا همۀ آنها از اولياى شياطين و ابناى ظلمتها و اهلطاغوتاند.» | در مقدمۀ تفسير سورۀ فاتحة الكتاب از گروه نخست به بدعتگران گمراه كننده، و از گروه دوم به تعطيلگران گمراه تعبير كرده و سپس گفته است: «زيرا همۀ آنها از اولياى شياطين و ابناى ظلمتها و اهلطاغوتاند.» | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
چنان كه پيش از اين نيز گفتيم صدرالمتالهين تنها كسى است كه به اين روش علمى عمل نموده و مؤسس مكتب آن است، و مانند اسفار كتابى را سراغ نداريم كه بدين صورت گسترده دو روش (برهان و عرفان) را جمع كرده و وفاق پديد آورده باشد و نظريههاى دانشوران را با وجود اختلاف روشهايشان گرد آورده و به صورت دقيق علمى بررسى كرده باشد. | چنان كه پيش از اين نيز گفتيم صدرالمتالهين تنها كسى است كه به اين روش علمى عمل نموده و مؤسس مكتب آن است، و مانند اسفار كتابى را سراغ نداريم كه بدين صورت گسترده دو روش (برهان و عرفان) را جمع كرده و وفاق پديد آورده باشد و نظريههاى دانشوران را با وجود اختلاف روشهايشان گرد آورده و به صورت دقيق علمى بررسى كرده باشد. | ||
وى در اين كتاب با بيانى روشن و دقيق و با توضيحات كافى اهداف را بيان كرده است در حالى كه آنچه در كتابهاى فلسفه رايج است، دشوارنويسى و رمزگويى است. كتابهاى فلسفۀ پيش از او و حتى پس از او با روشى آسان نگاشته نشده است به دليل آنكه فيلسوفان نظريههاى خود را تنها براى شاگردان مستعد خود بيان مىكردند و رموز آن را شرح مىدادند. ملا صدرا نيز به عنوان پيروى از حكماى بزرگ به مخفى نگاه داشتن مطالب خود سفارش مىكند، (اسفار، مقدمه، صفحۀ 4، مبدا و معاد، صفحۀ 1) ر.ك: تعليقه [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] لكن رمزگويى و دشوارنويسى را به عنوان راهى براى پنهان كردن نظريههاى خود، به خصوص در اسفار، در پيش نگرفته است بلكه در بيان اين نظريهها با عبارات مختلف و مكرر، تا آنجا كه در توان داشته و متناسب با موضوع، بحث را گسترده كرده است. او نويسندهاى است كه از موهبت الهى برخوردار بوده و در زمان خود و ديگر عصرها حكيمى همانند او وجود نداشته است. امتياز مير داماد در كاربرد مجاز و كنايات و سخنان برگزيده و عبارات آهنگين بود و به همين جهت لقب امير بيان به او داده شد و در نظر من براى شاگرد او اين لقب، شايستهتر است. | وى در اين كتاب با بيانى روشن و دقيق و با توضيحات كافى اهداف را بيان كرده است در حالى كه آنچه در كتابهاى فلسفه رايج است، دشوارنويسى و رمزگويى است. كتابهاى فلسفۀ پيش از او و حتى پس از او با روشى آسان نگاشته نشده است به دليل آنكه فيلسوفان نظريههاى خود را تنها براى شاگردان مستعد خود بيان مىكردند و رموز آن را شرح مىدادند. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]نيز به عنوان پيروى از حكماى بزرگ به مخفى نگاه داشتن مطالب خود سفارش مىكند، (اسفار، مقدمه، صفحۀ 4، مبدا و معاد، صفحۀ 1) ر.ك: تعليقه [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] لكن رمزگويى و دشوارنويسى را به عنوان راهى براى پنهان كردن نظريههاى خود، به خصوص در اسفار، در پيش نگرفته است بلكه در بيان اين نظريهها با عبارات مختلف و مكرر، تا آنجا كه در توان داشته و متناسب با موضوع، بحث را گسترده كرده است. او نويسندهاى است كه از موهبت الهى برخوردار بوده و در زمان خود و ديگر عصرها حكيمى همانند او وجود نداشته است. امتياز مير داماد در كاربرد مجاز و كنايات و سخنان برگزيده و عبارات آهنگين بود و به همين جهت لقب امير بيان به او داده شد و در نظر من براى شاگرد او اين لقب، شايستهتر است. | ||
هر چند به نظر ملا صدرا «فهم حقايق، جداى از الفاظ، ممكن نيست، زيرا اصطلاحات و مفاهيم لغات، گونهگون است» و اين سخنى بجاست كه اهل دانش به آن نظر دارند، لكن او در كتاب اسفار براى تفهيم اهداف خود از هيچ كوششى فروگذار نكرده و نهايت كوشش نويسندهاى توانا را در توضيح مطالب به كار برده و در اين راه نيز موفق بوده است به گونهاى كه اين توفيق براى ديگران به دست نيامده است و چنان كه خود در پايان صفحۀ 3 مقدمه گفته است: «سپاس خداوند را كه سخنانى بيان شد كه در آن نه دشوارى و نه شكى وجود دارد. سخنى است رمزگونه كه با دقت نگاشته شده است و به فهمها نزديك است، و با آنكه در نهايت نزديكى است، مقام آن بلند و عالى است.» آن گاه گفته است: «مفاهيم دشوار را با كلماتى ساده بيان كردم.» و گفته است: «به ديدۀ عقلت به معانى آن بنگر، آيا مشكلى در آن به نظر مىرسد؟ سپس بار ديگر به الفاظ آن بنگر آيا در آن نقصى مىبينى؟» و در حقيقت، كتاب اسفار او شايستۀ اين وصف است، به ويژه سخن او در بارۀ آن: «قريبا من الأفهام في نهاية علوه، در نهايت علو معانى، به فهمها نزديك است.» به فهم نزديك بودن آن، به اعتبار سهولت عبارت و متانت آن است، و نهايت علو آن، به اعتبار نظرات دقيق و افكار بلندى است كه ناشى از دانشمندان بزرگ و سرامد است، چنان كه خود در مبدا و معاد،صفحۀ 3 از آن اين گونه سخن گفته است: «ما براى آنان كه داراى استعداد بيشترى براى تحصيل كمالاند، به گونهاى رساتر و گستردهتر كتابى با عنوان اسفار اربعه تصنيف كرديم كه جامع فنون علوم كمالى است و ميدان اصحاب فكر و انديشه است و جولانگاه ارباب نظر.» | هر چند به نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]«فهم حقايق، جداى از الفاظ، ممكن نيست، زيرا اصطلاحات و مفاهيم لغات، گونهگون است» و اين سخنى بجاست كه اهل دانش به آن نظر دارند، لكن او در كتاب اسفار براى تفهيم اهداف خود از هيچ كوششى فروگذار نكرده و نهايت كوشش نويسندهاى توانا را در توضيح مطالب به كار برده و در اين راه نيز موفق بوده است به گونهاى كه اين توفيق براى ديگران به دست نيامده است و چنان كه خود در پايان صفحۀ 3 مقدمه گفته است: «سپاس خداوند را كه سخنانى بيان شد كه در آن نه دشوارى و نه شكى وجود دارد. سخنى است رمزگونه كه با دقت نگاشته شده است و به فهمها نزديك است، و با آنكه در نهايت نزديكى است، مقام آن بلند و عالى است.» آن گاه گفته است: «مفاهيم دشوار را با كلماتى ساده بيان كردم.» و گفته است: «به ديدۀ عقلت به معانى آن بنگر، آيا مشكلى در آن به نظر مىرسد؟ سپس بار ديگر به الفاظ آن بنگر آيا در آن نقصى مىبينى؟» و در حقيقت، كتاب اسفار او شايستۀ اين وصف است، به ويژه سخن او در بارۀ آن: «قريبا من الأفهام في نهاية علوه، در نهايت علو معانى، به فهمها نزديك است.» به فهم نزديك بودن آن، به اعتبار سهولت عبارت و متانت آن است، و نهايت علو آن، به اعتبار نظرات دقيق و افكار بلندى است كه ناشى از دانشمندان بزرگ و سرامد است، چنان كه خود در مبدا و معاد،صفحۀ 3 از آن اين گونه سخن گفته است: «ما براى آنان كه داراى استعداد بيشترى براى تحصيل كمالاند، به گونهاى رساتر و گستردهتر كتابى با عنوان اسفار اربعه تصنيف كرديم كه جامع فنون علوم كمالى است و ميدان اصحاب فكر و انديشه است و جولانگاه ارباب نظر.» | ||
==آثار صدر المتالهين== | ==آثار صدر المتالهين== |
ویرایش