الأعلاق النفيسة و يليه كتاب البلدان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن‌خ' به 'ابن‌ خ'
جز (جایگزینی متن - '| پس از =↵| پیش از =↵}}↵↵↵'''' به '| پس از = | پیش از = }} '''')
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌خ' به 'ابن‌ خ')
خط ۳۴: خط ۳۴:


== ساختار==
== ساختار==
كتاب از فصول متعددى تشكيل شده است كه مى‌توان مطالب آن را در این پنج عنوان خلاصه نمود: نجوم و كره زمين، مكه و مدينه، عجائب زمين و شهرها، درياها و رودها، اقاليم هفتگانه و اسامى شهرهاى آنها. شيوه نگارش ابن رسته از لحاظ نحوه ارائه مطالب و اسلوب جزء تأليفاتى است كه همه خوانندگان آن را مى‌پسندند؛ ولى ظاهراً این كتاب برای منشيان و نويسندگان ديوان‌هاى دولتى، نوشته شده است. سليقه ادبى ابن‌رسته از ابن‌خرداذبه بهتر است. گاهى فهرست نام‌ها را نقل مى‌كند و در توصيف‌ها علاقه فراوانى به قصه‌پردازى نيز دارد.
كتاب از فصول متعددى تشكيل شده است كه مى‌توان مطالب آن را در این پنج عنوان خلاصه نمود: نجوم و كره زمين، مكه و مدينه، عجائب زمين و شهرها، درياها و رودها، اقاليم هفتگانه و اسامى شهرهاى آنها. شيوه نگارش ابن رسته از لحاظ نحوه ارائه مطالب و اسلوب جزء تأليفاتى است كه همه خوانندگان آن را مى‌پسندند؛ ولى ظاهراً این كتاب برای منشيان و نويسندگان ديوان‌هاى دولتى، نوشته شده است. سليقه ادبى ابن‌رسته از ابن‌ خرداذبه بهتر است. گاهى فهرست نام‌ها را نقل مى‌كند و در توصيف‌ها علاقه فراوانى به قصه‌پردازى نيز دارد.


== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==
خط ۴۳: خط ۴۳:
مى‌دانيم اثبات گردش زمين به دور خورشيد كه ناقض نظريه «زمين مركزى» پيشينيان بوده، به «يوهانس كپلر» (سده هفدهم ميلادى) منسوب است. منابع موجود ایرانى نشان دهنده این است كه هرچند ایرانیان موفق به اثبات حركت زمين نشده بودند (يا دست كم منابعى در این زمينه در اختيار ما نيست)؛ اما گروهى از دانشمندان ایرانى بر چنين نظريه‌اى اعتقاد داشته‌اند كه در واقع خورشيد ثابت بوده و زمين بر گرد آن در چرخش است. كتاب «الاعلاق النفيسه»، یکى از شواهد مكتوبى است كه «ابن رسته»، هفتصد سال پيش از «كپرنیک» مجموعه‌اى از نظريه‌هاى دانشمندان ایرانى را گرد آورده است كه برخى از آنان قائل بر یک يا دو حركت وضعى و انتقالى زمين بوده‌اند.
مى‌دانيم اثبات گردش زمين به دور خورشيد كه ناقض نظريه «زمين مركزى» پيشينيان بوده، به «يوهانس كپلر» (سده هفدهم ميلادى) منسوب است. منابع موجود ایرانى نشان دهنده این است كه هرچند ایرانیان موفق به اثبات حركت زمين نشده بودند (يا دست كم منابعى در این زمينه در اختيار ما نيست)؛ اما گروهى از دانشمندان ایرانى بر چنين نظريه‌اى اعتقاد داشته‌اند كه در واقع خورشيد ثابت بوده و زمين بر گرد آن در چرخش است. كتاب «الاعلاق النفيسه»، یکى از شواهد مكتوبى است كه «ابن رسته»، هفتصد سال پيش از «كپرنیک» مجموعه‌اى از نظريه‌هاى دانشمندان ایرانى را گرد آورده است كه برخى از آنان قائل بر یک يا دو حركت وضعى و انتقالى زمين بوده‌اند.


نویسنده جزئيات شاهراه طوس و مشهد و انشعابات آن را به سمت اصفهان و شيراز به طور مفصل تشريح كرده است. مى‌دانيم كه [[امام رضا(ع)]] بعد از حركت از رباط سعد مستقيم از شاهراه نيشابور به مرو، راهش را از نزدیکى ديزباد از راه دهسرخ به طرف طوس كج كرده است و هنگامى كه وارد دهسرخ شده، ظهر بوده و در آنجا وضو گرفته و نماز خوانده است. خوشبختانه منابع قرون اولیه هجرى به مسير جاده دهسرخ از نيشابور به طوس اشاره كرده‌اند. قديمى‌ترين جغرافى‌نويس ابن خرداد به در كتابش در ذكر مسافت نيشابور، به طوس و پس از او نویسنده كتاب الخراج نيز دقيقاً مطالب ابن‌خرداذبه را تكرار كرده است. ابن‌رسته نيز گزارش مفصل‌ترى از راه دهسرخ و وجه تسميه آن ارايه مى‌كند كه البته بين گزارش ابن‌خردادبه و ابن‌قدامه با ابن‌رسته در مورد مسافت اختلافاتى ديده مى‌شود.
نویسنده جزئيات شاهراه طوس و مشهد و انشعابات آن را به سمت اصفهان و شيراز به طور مفصل تشريح كرده است. مى‌دانيم كه [[امام رضا(ع)]] بعد از حركت از رباط سعد مستقيم از شاهراه نيشابور به مرو، راهش را از نزدیکى ديزباد از راه دهسرخ به طرف طوس كج كرده است و هنگامى كه وارد دهسرخ شده، ظهر بوده و در آنجا وضو گرفته و نماز خوانده است. خوشبختانه منابع قرون اولیه هجرى به مسير جاده دهسرخ از نيشابور به طوس اشاره كرده‌اند. قديمى‌ترين جغرافى‌نويس ابن خرداد به در كتابش در ذكر مسافت نيشابور، به طوس و پس از او نویسنده كتاب الخراج نيز دقيقاً مطالب ابن‌ خرداذبه را تكرار كرده است. ابن‌رسته نيز گزارش مفصل‌ترى از راه دهسرخ و وجه تسميه آن ارايه مى‌كند كه البته بين گزارش ابن‌ خردادبه و ابن‌قدامه با ابن‌رسته در مورد مسافت اختلافاتى ديده مى‌شود.


اين كتاب در توصيف اماكن، بسيار ارزنده است. نویسنده در ارتباط با اوضاع و احوال مكه، بنيان كعبه و ساختمان و اوصاف آن، سخن گفته و تجديد بناها، تعميرات و تغييرات كعبه و حرم را شرح داده است. او همچنين به چگونگى كعبه در عهد ابراهیم(ع) تا قرن سوم (زمان تأليف كتاب) پرداخته و اندازه‌هاى داخل و خارج و طول و عرض كعبه را نشان داده و روزنه‌هاى كعبه را كه برای روشنايى تعبيه شده بوده، گزارش كرده است. لوح ديوار كعبه، اندازه آن، اوصاف پلّه‌كانهاى كعبه، فاصله ستون‌هاى ديوار خانه كعبه،... از مطالب آن است.
اين كتاب در توصيف اماكن، بسيار ارزنده است. نویسنده در ارتباط با اوضاع و احوال مكه، بنيان كعبه و ساختمان و اوصاف آن، سخن گفته و تجديد بناها، تعميرات و تغييرات كعبه و حرم را شرح داده است. او همچنين به چگونگى كعبه در عهد ابراهیم(ع) تا قرن سوم (زمان تأليف كتاب) پرداخته و اندازه‌هاى داخل و خارج و طول و عرض كعبه را نشان داده و روزنه‌هاى كعبه را كه برای روشنايى تعبيه شده بوده، گزارش كرده است. لوح ديوار كعبه، اندازه آن، اوصاف پلّه‌كانهاى كعبه، فاصله ستون‌هاى ديوار خانه كعبه،... از مطالب آن است.
خط ۵۳: خط ۵۳:
او پس از توصيف مكه و مدينه، اقسام عجائب گیاهى و حيوانى و بناهاى معروف باستانى را توصيف كرده است. پس از شگفتى‌هاى زمينى، به تعريف درياها و رودهاى و هفت اقليم با شهرهاى معروف آن پرداخته است. وى چنان كه گذشت از روش يونانيان در تقسيم اقاليم متأثر بوده، اما نسبت به روش جغرافيايى ایرانى «هفت اقليم» نيز بى‌نظر نبوده است. او در توصيف سرزمين‌ها به ایران اهميت خاصى مى‌دهد. با این وجود سخن او درباره عربستان جنوبى و شهر صنعا و عراق و شهر بغداد و مصر گرچه بسيار كوتاه و مختصر است؛ ولى بسيار ارزنده و مهم است. سخن او درباره قسطنطنيه و كليساى اياصوفيه و موكب پرمهابت امپراتور بيزانس هنگام رفتن به كليساى اياصوفيه و آداب و رسوم معمول در كليسا و نواختن ارغنون «ارگ» بسيار خواندنى و جالب و از نظر جغرافياى انسانى پرارزش است، و به حق مى‌توان گفت كه ابن‌رسته تنها جغرافى‌دانى است كه در وصف روم و شهرها و عجائب آن، اطلاعاتى این چنين ارزنده به دست داده است، و نظير آنها را نه فقط در آثار هم عصران كه در گزارش‌هاى جغرافى‌دان‌هاى بعد از او هم نمى‌توان يافت.
او پس از توصيف مكه و مدينه، اقسام عجائب گیاهى و حيوانى و بناهاى معروف باستانى را توصيف كرده است. پس از شگفتى‌هاى زمينى، به تعريف درياها و رودهاى و هفت اقليم با شهرهاى معروف آن پرداخته است. وى چنان كه گذشت از روش يونانيان در تقسيم اقاليم متأثر بوده، اما نسبت به روش جغرافيايى ایرانى «هفت اقليم» نيز بى‌نظر نبوده است. او در توصيف سرزمين‌ها به ایران اهميت خاصى مى‌دهد. با این وجود سخن او درباره عربستان جنوبى و شهر صنعا و عراق و شهر بغداد و مصر گرچه بسيار كوتاه و مختصر است؛ ولى بسيار ارزنده و مهم است. سخن او درباره قسطنطنيه و كليساى اياصوفيه و موكب پرمهابت امپراتور بيزانس هنگام رفتن به كليساى اياصوفيه و آداب و رسوم معمول در كليسا و نواختن ارغنون «ارگ» بسيار خواندنى و جالب و از نظر جغرافياى انسانى پرارزش است، و به حق مى‌توان گفت كه ابن‌رسته تنها جغرافى‌دانى است كه در وصف روم و شهرها و عجائب آن، اطلاعاتى این چنين ارزنده به دست داده است، و نظير آنها را نه فقط در آثار هم عصران كه در گزارش‌هاى جغرافى‌دان‌هاى بعد از او هم نمى‌توان يافت.


اين دانشمند، جغرافياى نجومى و رياضى را در اثر خود بسيار خوب و رسا عرضه مى‌كند، و در این مسائل به آثار فرغانى و ابومعشر بلخى تكيه بسيار دارد و به نظر مى‌رسد كه آثار آنان را به خوبى مى‌شناخته است. ضمناً در جغرافياى طبيعى، از نفوذ ابن‌خرداذبه به دور نيست. او جغرافياى طبيعى را با توصيف مكه و كعبه آغاز مى‌كند.
اين دانشمند، جغرافياى نجومى و رياضى را در اثر خود بسيار خوب و رسا عرضه مى‌كند، و در این مسائل به آثار فرغانى و ابومعشر بلخى تكيه بسيار دارد و به نظر مى‌رسد كه آثار آنان را به خوبى مى‌شناخته است. ضمناً در جغرافياى طبيعى، از نفوذ ابن‌ خرداذبه به دور نيست. او جغرافياى طبيعى را با توصيف مكه و كعبه آغاز مى‌كند.


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==