۱۰۴٬۶۸۸
ویرایش
جز (افزودن ناوبری) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مى' به 'مى') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
}} | }} | ||
'''زن در قرآن'''، اثر [[دوانی، علی|علی دوانی]] از محققین معاصر ایران است که به زبان فارسی نوشته شده است و چهره گروهى از زنان خوب و بد را در کتاب آسمانى قرآن مجید نمایان | '''زن در قرآن'''، اثر [[دوانی، علی|علی دوانی]] از محققین معاصر ایران است که به زبان فارسی نوشته شده است و چهره گروهى از زنان خوب و بد را در کتاب آسمانى قرآن مجید نمایان مىسازد و پندى آموزنده براى شناختن زن از دیدگاه اسلام و قرآن و خودسازى زنان مسلمان بر اساس خواست خدا و پیغمبر(ص) مىباشد. در واقع این کتاب سلسله دروسى است که در یکى از جلسات مذهبى براى جمعى از بانوان و دوشیزگان ایراد شده است. | ||
منظور نویسنده از تدریس این درسها آگاهى دادن به دختران و زنان مسلمان بوده که بدانند جمعا در چند مورد از آیات قرآنى و در چه سورههایى از زنان خوب و بد یاد شده و آنها چه کرده بودند که خداوند خواسته است مرد و زن مسلمان، بلکه عموم مردم جهان از آن مطلع گردند؟ | منظور نویسنده از تدریس این درسها آگاهى دادن به دختران و زنان مسلمان بوده که بدانند جمعا در چند مورد از آیات قرآنى و در چه سورههایى از زنان خوب و بد یاد شده و آنها چه کرده بودند که خداوند خواسته است مرد و زن مسلمان، بلکه عموم مردم جهان از آن مطلع گردند؟ | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
نویسنده در بخشی دیگر از کتاب که درباره زن لوط است، مینویسد: زن لوط نیز مانند زن نوح از زنان بدکردارى بود که خدا در قرآن مجید از وى بهسختى نکوهش کرده است. لوط پیغمبر برادرزاده حضرت ابراهیم خلیل بود. در اور کلدانیان از سرزمین بابل واقع در بینالنهرین متولد شد و همراه عمویش ابراهیم به فلسطین آمد و مدتى بعد هم به اتفاق وى راهى مصر شد و از آن پس با هم به فلسطین بازگشتند. چون مردم شهرهاى «سدوم» واقع در اراضى مقدسه یا «اردن» گرفتار عادات ناپسند شده بودند و نیاز به راهنما و تبلیغ داشتند، حضرت ابراهیم لوط را براى راهنمایى و هدایت مردم سدوم به آنجا اعزام نمود<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>. | نویسنده در بخشی دیگر از کتاب که درباره زن لوط است، مینویسد: زن لوط نیز مانند زن نوح از زنان بدکردارى بود که خدا در قرآن مجید از وى بهسختى نکوهش کرده است. لوط پیغمبر برادرزاده حضرت ابراهیم خلیل بود. در اور کلدانیان از سرزمین بابل واقع در بینالنهرین متولد شد و همراه عمویش ابراهیم به فلسطین آمد و مدتى بعد هم به اتفاق وى راهى مصر شد و از آن پس با هم به فلسطین بازگشتند. چون مردم شهرهاى «سدوم» واقع در اراضى مقدسه یا «اردن» گرفتار عادات ناپسند شده بودند و نیاز به راهنما و تبلیغ داشتند، حضرت ابراهیم لوط را براى راهنمایى و هدایت مردم سدوم به آنجا اعزام نمود<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>. | ||
دربارههاجر میگوید: نام هاجر با صراحت و کنایه در قرآن نیامده است، ولى لازم به ذکر نیست که در تمام این موارد، یعنى علت آمدن ابراهیم از فلسطین به حجاز و دعا براى فرزندانش و آنچه در سوره بقره و سوره ابراهیم از زبان ابراهیم و اسماعیل حکایت شده است، با زندگى هاجر بستگى دارد و در حقیقت داستان اوست که بدینگونه نقل | دربارههاجر میگوید: نام هاجر با صراحت و کنایه در قرآن نیامده است، ولى لازم به ذکر نیست که در تمام این موارد، یعنى علت آمدن ابراهیم از فلسطین به حجاز و دعا براى فرزندانش و آنچه در سوره بقره و سوره ابراهیم از زبان ابراهیم و اسماعیل حکایت شده است، با زندگى هاجر بستگى دارد و در حقیقت داستان اوست که بدینگونه نقل مىشود و تردید نیست که مادر اسماعیل «هاجر» بوده است.<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. | ||
در مورد ساره مینویسد: وی دختر خاله حضرت ابراهیم خلیل بود. از نظر شرائطى که باید یک زن داشته باشد، نظیر نداشت. از اعتدال قامت و زیبایى خیرهکنندهاى برخوردار بود؛ به همین جهت نیز همسر او نظر به غیرت مردانگى در سفرهاى خود از بینالنهرین به سوریه و از آنجا به فلسطین و سرزمین کنعانیان و از آنجا به مصر، خاطرش از جانب او جمع نبود و همگى سعى خود را مبذول | در مورد ساره مینویسد: وی دختر خاله حضرت ابراهیم خلیل بود. از نظر شرائطى که باید یک زن داشته باشد، نظیر نداشت. از اعتدال قامت و زیبایى خیرهکنندهاى برخوردار بود؛ به همین جهت نیز همسر او نظر به غیرت مردانگى در سفرهاى خود از بینالنهرین به سوریه و از آنجا به فلسطین و سرزمین کنعانیان و از آنجا به مصر، خاطرش از جانب او جمع نبود و همگى سعى خود را مبذول مىداشت تا چشم بیگانه به ساره نیفتد و دردسرى برایش به وجود نیاید. | ||
با همه احتیاطى که به عمل مىآورد، هنگامى که از فلسطین وارد مصر شد، مرزداران مصرى توانستند ساره را ببینند. زن و مرد را آوردند و به پادشاه مصر تحویل دادند؛ به این امید که در قبال آن کار جایزه خوبى از پادشاه خود بگیرند<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>. | با همه احتیاطى که به عمل مىآورد، هنگامى که از فلسطین وارد مصر شد، مرزداران مصرى توانستند ساره را ببینند. زن و مرد را آوردند و به پادشاه مصر تحویل دادند؛ به این امید که در قبال آن کار جایزه خوبى از پادشاه خود بگیرند<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
در مورد داستان «زلیخا و یوسف» آورده که زیباترین داستانهاى قرآن است. خداوند خود در آغاز سوره یوسف مىفرماید: «ما زیباترین داستانى را که میتوان نقل کرد به تو وحى کردیم». زلیخا همسر «عزیز»، یعنى نخستوزیر مصر بود. پست و مقام شوهر زلیخا را تواریخ اسلامى مختلف نقل کردهاند: صدر اعظم یا رئیس زندانها یا رئیس کل تشریفات دربار<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>. | در مورد داستان «زلیخا و یوسف» آورده که زیباترین داستانهاى قرآن است. خداوند خود در آغاز سوره یوسف مىفرماید: «ما زیباترین داستانى را که میتوان نقل کرد به تو وحى کردیم». زلیخا همسر «عزیز»، یعنى نخستوزیر مصر بود. پست و مقام شوهر زلیخا را تواریخ اسلامى مختلف نقل کردهاند: صدر اعظم یا رئیس زندانها یا رئیس کل تشریفات دربار<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>. | ||
مؤلف در داستان بلقیس و حضرت سلیمان اشاره میکند که شاید علت اینکه خداوند به سلیمان مانند پدرش داود مقام نبوت و سلطنت هر دو را عطا کرده بود، مادىگرى و دنیاپرستى قوم آنها «بنیاسرائیل» بود که | مؤلف در داستان بلقیس و حضرت سلیمان اشاره میکند که شاید علت اینکه خداوند به سلیمان مانند پدرش داود مقام نبوت و سلطنت هر دو را عطا کرده بود، مادىگرى و دنیاپرستى قوم آنها «بنیاسرائیل» بود که مىپنداشتند کسى مىتواند بر آنها حکومت کند که از لحاظ مال و ثروت و جلال و حشمت سرآمد مردمان مصر باشد<ref>ر.ک: همان، ص69</ref>. | ||
در بخش انتهایی کتاب داستان مریم و مادرش را آورده و خلاصه آن داستان را به موجب آیات سوره آل عمران و سوره مریم و تفسیر آن بیان میکند. | در بخش انتهایی کتاب داستان مریم و مادرش را آورده و خلاصه آن داستان را به موجب آیات سوره آل عمران و سوره مریم و تفسیر آن بیان میکند. |