جستارهایی در سخن و سکوت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NURkar28.jpg | عنوان = جستارهایی در سخن و سکوت | عنوان‌ه...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۴: خط ۴۴:
کتاب جستارهایی در سخن و سکوت اثری است فلسفی ـ عرفانی با رویکردی تحلیلی ـ نقدی که به مسئله‌ی فهم مولانا و سخن مولانا از سخن و سکوت می‌پردازد. در واقع نگرشی بر نگرش مولانا در خصوص این دو مقوله است که هر دو از سویی با زبان و از دیگر سو با فهم و عقل وفکر و اراده سر و کار دارد. مثنوی و دیوان کبیر و دیگر آثار مولانا از نوع سخنها و سکوتهایی است که از سوی مولانا پدیدار شده است. کسی نمی‌تواند بگوید مولانا در این آثار سخن نگفته است، چنانکه در درون همین آثار سکوتها و خموشیهای مولانا نیز به خوبی قابل دریافت است. در این کتاب کسی از سخن و سکوت مولانا سخن می‌گوید که خود با این هر دو مقوله به خوبی آشناست و در کار سلوکی او نیز این تجربت قهراً حضوری فعّالانه داشته است. انتخاب این موضوع برای بحث نیز نشان از آشنایی و همباوری با مولاناست و در واقع تأیید آن است که آدمی‌را از سخن و سکوت چاره‌ای نیست، منتها باید جایگاه هر کدام را نیک دانست و چنانکه عقلانی و درست است همان را به کار بست، چنانکه مولانا خود گاهی سخنوری چیره دست است و گاه در خموشی و سکوت سخت فرو می‌رود و دیگران را در این سکوت به سختی و قبض می‌افکند.
کتاب جستارهایی در سخن و سکوت اثری است فلسفی ـ عرفانی با رویکردی تحلیلی ـ نقدی که به مسئله‌ی فهم مولانا و سخن مولانا از سخن و سکوت می‌پردازد. در واقع نگرشی بر نگرش مولانا در خصوص این دو مقوله است که هر دو از سویی با زبان و از دیگر سو با فهم و عقل وفکر و اراده سر و کار دارد. مثنوی و دیوان کبیر و دیگر آثار مولانا از نوع سخنها و سکوتهایی است که از سوی مولانا پدیدار شده است. کسی نمی‌تواند بگوید مولانا در این آثار سخن نگفته است، چنانکه در درون همین آثار سکوتها و خموشیهای مولانا نیز به خوبی قابل دریافت است. در این کتاب کسی از سخن و سکوت مولانا سخن می‌گوید که خود با این هر دو مقوله به خوبی آشناست و در کار سلوکی او نیز این تجربت قهراً حضوری فعّالانه داشته است. انتخاب این موضوع برای بحث نیز نشان از آشنایی و همباوری با مولاناست و در واقع تأیید آن است که آدمی‌را از سخن و سکوت چاره‌ای نیست، منتها باید جایگاه هر کدام را نیک دانست و چنانکه عقلانی و درست است همان را به کار بست، چنانکه مولانا خود گاهی سخنوری چیره دست است و گاه در خموشی و سکوت سخت فرو می‌رود و دیگران را در این سکوت به سختی و قبض می‌افکند.


نویسنده متنی روان را در این اثر به مانند دیگر آثار خود ارائه دارد و پیچ و تابهای غیر ضرور را در کار نوشتن مقرّر نداشته است با این حال برخی از سخنان او از بابت فهم و معنا اندکی مشکل به نظر می‌رسد، هر چند وی سعی کرده ابیات مولانا را که از این دو حالت روحی سخن می‌گوید برای خواننده ی مشتاق سهل و ساده کند ولی نشان دادن امواج خروشا برای کسانی که دریا و موج و ساحل را ندیده باشند به واقع دشوار است. نویسنده مقدّمه را با سخنانی نغز از شیخ [[عزیز الدّین نسفی]] عارف بزرگ مکتب کبرویه آغاز می‌کند، وی در کتاب [[مقصد اقصی]] از صحبت و اثر و خاصیت صحبت سخن می‌گوید و از خوب شنیدن و خاصه کم گفتن. وی همه ی ریاضات و سلوک را تمهیدی می‌دارند برای رسیدن به صحبت دانا، و در این راستا هر که به صحبت دانایی رسید و این قابلیّت را یافت سیر او به پایان نزدیک می‌شود که رسیدن به دانا خود رسیدن به قلّه است.
نویسنده متنی روان را در این اثر به مانند دیگر آثار خود ارائه دارد و پیچ و تابهای غیر ضرور را در کار نوشتن مقرّر نداشته است با این حال برخی از سخنان او از بابت فهم و معنا اندکی مشکل به نظر می‌رسد، هر چند وی سعی کرده ابیات مولانا را که از این دو حالت روحی سخن می‌گوید برای خواننده ی مشتاق سهل و ساده کند ولی نشان دادن امواج خروشا برای کسانی که دریا و موج و ساحل را ندیده باشند به واقع دشوار است. نویسنده مقدّمه را با سخنانی نغز از شیخ [[نسفی، عزیزالدین بن محمد|عزیزالدین نسفی]] عارف بزرگ مکتب کبرویه آغاز می‌کند، وی در کتاب [[مقصد اقصی]] از صحبت و اثر و خاصیت صحبت سخن می‌گوید و از خوب شنیدن و خاصه کم گفتن. وی همه ی ریاضات و سلوک را تمهیدی می‌دارند برای رسیدن به صحبت دانا، و در این راستا هر که به صحبت دانایی رسید و این قابلیّت را یافت سیر او به پایان نزدیک می‌شود که رسیدن به دانا خود رسیدن به قلّه است.


نویسنده در مقدّمه ی کتاب در بخشی می‌نویسد: قول و کلام و سخن بسی ارزشمند و دارای اعتبار است و به‌ سادگی نمی‌توان از کنار آن گذشت، امّا باید دانست که سخن گفتن به یک نوع نیست و آنرا انواع است و باید بهترین آنرا جست و به آن مقیّد ماند. از طرفی قول و سخن است و از طرفی گوش و شنیدن و هر دو قابل توجّه و مهمّ و از مهمترین مقولات آنکه در کتاب آسمانی ما [[قرآن کریم]] به این هر دو عنایتی خاص مبذول گشته و به هر دو اشاراتی بس نیکو داشته است. خداوند در این کتاب هم قائل است و هم سامع، هم گوینده و هم شنونده. وی با بندگان و مخلوقات خود،  هم‌ سخن می‌گوید و هم از ایشان استماع سخن می‌کند؛ و همین مطلب ارزش سخن گفتن و سخن شنیدن را تأیید و تأکید می‌کند. پیامبران نیز بابی مفتوح و عالی را در گفت وگو برقرار نموده‌اند و گفتمان را به حدّ اعلی مراعات کرده‌اند، به بهترین نحو ممکن سخن گفته‌اند و به بهترین وجه ممکن سخن مخاطب خود را تام و تمام شنیده‌اند و لذا از بابت زبان و گوش بودن نیز اسوه‌ای تمام و کمال‌اند و به‌ تمامی ‌قابل‌ستایش و پیروی؛ و چه کم هستند کسانی که از این الگوهای زیبا پیروی می‌کنند. در کتاب زیبای [[قرآن]] نیز برای اعتباربخشی به این امر بیش از یک هزار و هفتصد بار از قول و گفتار در اشکال گوناگون آن استفاده کرده است و این غیر از مواردی است که از پیامبر در موارد گوناگون پرسش می‌شد و پیامبر نیز به ایشان در اوج صبوری و دقّت و ادب پاسخ می‌داد؛ و اگر مواردی که از «جدال» استفاده ‌شده و امر شده که جدالتان نیز باید «احسن» باشد نیز افزوده و محاسبه گردد، بیش از اینها خواهد بود<ref>مقدّمه، صص 21-20</ref>.
نویسنده در مقدّمه ی کتاب در بخشی می‌نویسد: قول و کلام و سخن بسی ارزشمند و دارای اعتبار است و به‌ سادگی نمی‌توان از کنار آن گذشت، امّا باید دانست که سخن گفتن به یک نوع نیست و آنرا انواع است و باید بهترین آنرا جست و به آن مقیّد ماند. از طرفی قول و سخن است و از طرفی گوش و شنیدن و هر دو قابل توجّه و مهمّ و از مهمترین مقولات آنکه در کتاب آسمانی ما قرآن کریم به این هر دو عنایتی خاص مبذول گشته و به هر دو اشاراتی بس نیکو داشته است. خداوند در این کتاب هم قائل است و هم سامع، هم گوینده و هم شنونده. وی با بندگان و مخلوقات خود،  هم‌ سخن می‌گوید و هم از ایشان استماع سخن می‌کند؛ و همین مطلب ارزش سخن گفتن و سخن شنیدن را تأیید و تأکید می‌کند. پیامبران نیز بابی مفتوح و عالی را در گفت وگو برقرار نموده‌اند و گفتمان را به حدّ اعلی مراعات کرده‌اند، به بهترین نحو ممکن سخن گفته‌اند و به بهترین وجه ممکن سخن مخاطب خود را تام و تمام شنیده‌اند و لذا از بابت زبان و گوش بودن نیز اسوه‌ای تمام و کمال‌اند و به‌ تمامی ‌قابل‌ستایش و پیروی؛ و چه کم هستند کسانی که از این الگوهای زیبا پیروی می‌کنند. در کتاب زیبای قرآن نیز برای اعتباربخشی به این امر بیش از یک هزار و هفتصد بار از قول و گفتار در اشکال گوناگون آن استفاده کرده است و این غیر از مواردی است که از پیامبر در موارد گوناگون پرسش می‌شد و پیامبر نیز به ایشان در اوج صبوری و دقّت و ادب پاسخ می‌داد؛ و اگر مواردی که از «جدال» استفاده ‌شده و امر شده که جدالتان نیز باید «احسن» باشد نیز افزوده و محاسبه گردد، بیش از اینها خواهد بود<ref>مقدّمه، صص 21-20</ref>.


در مقدّمه ی کتاب که به اهمّیّت زبان و سکوت اشاره کرده است سخنان خود را به آیاتی از [[قرآن]] و روایاتی از قول [[پیامبر (ص)]] مستند کرده است و برای کسی که در سلوک عرفانی گام می‌زند سند دادن از این دو مرجع اصلی و قدسی بسنده است، در عین حال از آنجا که سخن در سخن و سکوت [[مولانا]]ست استناداتی هم به خود [[مولانا]] داشته تا برای خواننده خط مشی اثر کاملاً واضح و مفهوم شود که از متن مقدّمه چنین به نظر می‌رسد کاری مفهومی‌و دقیق ارائه شده است.
در مقدّمه ی کتاب که به اهمّیّت زبان و سکوت اشاره کرده است سخنان خود را به آیاتی از قرآن و روایاتی از قول پیامبر (ص) مستند کرده است و برای کسی که در سلوک عرفانی گام می‌زند سند دادن از این دو مرجع اصلی و قدسی بسنده است، در عین حال از آنجا که سخن در سخن و سکوت [[مولانا]]ست استناداتی هم به خود [[مولانا]] داشته تا برای خواننده خط مشی اثر کاملاً واضح و مفهوم شود که از متن مقدّمه چنین به نظر می‌رسد کاری مفهومی‌و دقیق ارائه شده است.


امّا در فهرستی که از 154 فصل کتاب در دست است هر شماره‌ای اشاره به آغاز شعری در [[مثنوی]] و یا [[دیوان کبیر]] است، در واضع مصراع نخست بیت یا ابیاتی است که قرار است مورد شرح و تفسیر قرار داده شود و همین نوع فهرست نویسی نیز کاری ابتکاری و قابل توجّه است که تا پیش از این در یک کتاب پژوهشی و مستقل چنین چینشی وجود نداشته است. در عین حال نشان از آن دارد که ما حد اقل شاهد تفسیر و تحلیل عرفانی ـ فلسفیِ 154 بیت و یا اندکی بیشتر با موضوعیّت سخن و سکوت و با محوریّت [[مولانا]] خواهیم بود. بدیهی است که این ابیات انتخابی و گزینشی است، ورنه در [[مثنوی]] و [[دیوان کبیر]] تعداد ابیاتی که ناظر به این بحث باشد ده ها برابر چیزی است که ما در اینجا با آن مواجه هستیم.
امّا در فهرستی که از 154 فصل کتاب در دست است هر شماره‌ای اشاره به آغاز شعری در [[مثنوی]] و یا [[دیوان کبیر]] است، در واضع مصراع نخست بیت یا ابیاتی است که قرار است مورد شرح و تفسیر قرار داده شود و همین نوع فهرست نویسی نیز کاری ابتکاری و قابل توجّه است که تا پیش از این در یک کتاب پژوهشی و مستقل چنین چینشی وجود نداشته است. در عین حال نشان از آن دارد که ما حد اقل شاهد تفسیر و تحلیل عرفانی ـ فلسفیِ 154 بیت و یا اندکی بیشتر با موضوعیّت سخن و سکوت و با محوریّت [[مولانا]] خواهیم بود. بدیهی است که این ابیات انتخابی و گزینشی است، ورنه در [[مثنوی]] و [[دیوان کبیر]] تعداد ابیاتی که ناظر به این بحث باشد ده ها برابر چیزی است که ما در اینجا با آن مواجه هستیم.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش