شرح الأسماء شرح دعاء الجوشن الكبير: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:




«شرح الأسماء أو شرح دعاء الجوشن الكبير»، شرحى است بر دعاى معروف «جوشن كبير»، به زبان عربى، تأليف مرحوم ملا هادى سبزوارى(ره) با تحقيق و تصحيح نجفقلى حبيبى.
'''شرح الأسماء أو شرح دعاء الجوشن الكبير'''، شرحى است بر دعاى معروف «جوشن كبير»، به زبان عربى، تأليف [[سبزواری، هادی بن مهدی |مرحوم ملا هادى سبزوارى(ره)]] با تحقيق و تصحيح [[حبیبی، نجفقلی|نجفقلى حبيبى]].


تأليف كتاب، در روز 27 جمادى‌الثانى سال 1260ق، در شهر سبزوار به پايان رسيده است و با توجه به اينكه مصنف در آن هنگام، 48 سال سن داشته، اين شرح در سنين كمال ايشان نگاشته شده است كه خود دلالت بر اتقان علمى آن دارد.
تأليف كتاب، در روز 27 جمادى‌الثانى سال 1260ق، در شهر سبزوار به پايان رسيده است و با توجه به اينكه مصنف در آن هنگام، 48 سال سن داشته، اين شرح در سنين كمال ايشان نگاشته شده است كه خود دلالت بر اتقان علمى آن دارد.
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
از جمله نكات قابل توجه اين شرح، اقبال شارح به عرفان و اصطلاحات عرفا و محققين از صوفيه است؛ به‌عنوان نمونه مى‌توان موارد ذيل را مثال آورد:
از جمله نكات قابل توجه اين شرح، اقبال شارح به عرفان و اصطلاحات عرفا و محققين از صوفيه است؛ به‌عنوان نمونه مى‌توان موارد ذيل را مثال آورد:


1. در شرح «الغوث» مى‌فرمايد: «الغوث، از اسماء قطب عالم نزد صوفيه است و بر حضرت مهدى(عج) منطبق مى‌باشد و با اصطلاح «مدبر العالم» و «انسان المدينة» نزد حكماء، تطابق دارد.
#در شرح «الغوث» مى‌فرمايد: «الغوث، از اسماء قطب عالم نزد صوفيه است و بر حضرت مهدى(عج) منطبق مى‌باشد و با اصطلاح «مدبر العالم» و «انسان المدينة» نزد حكماء، تطابق دارد.
 
#:پس از نقل كلام محيى الدين عربى در مورد حضرت مهدى(عج)، بحثى در مورد اقطاب و تطبيق عالم صورى و عالم معنوى دارد. اقطاب سبعه را بنا بر نظر اهل الله، از اماميه، بر هفت سياره، منطبق مى‌داند؛ كما اينكه دوازده امام را بر دوازده برج تطبيق نموده و تصريح مى‌نمايد كه عدد نوزده (جمع اقطاب و ائمه(ع))، به تطبيق عالم صورى با عالم معنوى است، زيرا كه انتظام عالم بر هفت ستاره و دوازده برج است. در استناد به آيه شريفه «عليها سبعة عشر»، مثال‌هاى ديگرى را در تطبيق عالم صورى و عالم معنوى بيان مى‌نمايد.
پس از نقل كلام محيى الدين عربى در مورد حضرت مهدى(عج)، بحثى در مورد اقطاب و تطبيق عالم صورى و عالم معنوى دارد. اقطاب سبعه را بنا بر نظر اهل الله، از اماميه، بر هفت سياره، منطبق مى‌داند؛ كما اينكه دوازده امام را بر دوازده برج تطبيق نموده و تصريح مى‌نمايد كه عدد نوزده (جمع اقطاب و ائمه(ع))، به تطبيق عالم صورى با عالم معنوى است، زيرا كه انتظام عالم بر هفت ستاره و دوازده برج است. در استناد به آيه شريفه «عليها سبعة عشر»، مثال‌هاى ديگرى را در تطبيق عالم صورى و عالم معنوى بيان مى‌نمايد.
#:بحث تطبيق عالم صورى و عالم معنوى در فلسفه مرحوم ملا هادى سبزوارى جايگاهى بس رفيع دارد.
 
#در شرح اسم «عالم السر و الخفيات»، در تلاش است كه مقارن بودن سر را با وجود منبسط بيان كند كه به همين مناسبت، اقسام سر (سر الحقيقة، سر القدر، سر التجليات و...) را ذكر مى‌نمايد.
بحث تطبيق عالم صورى و عالم معنوى در فلسفه مرحوم ملا هادى سبزوارى جايگاهى بس رفيع دارد.
#در شرح اسم «خير الفاتحين و خير الناصرين»، اقسام فتح، از قبيل فتح قريب، مبين و مطلق را با استشهاد به آيات، بيان مى‌نمايد.
 
#در شرح اسم «غنايي عند افتقاري»، به مراتب فقر اشاره دارد و به حديث مروى از پيامبر اكرم(ص): «الفقر سواد الوجهين في الدارين» استناد كرده و در تأويل آن مى‌فرمايد: «هر شيئى، جهتى به سمت خداوند دارد و جهتى به سمت خود. فقر، محو جهت به سمت خود از صفحه وجود و خالص كردن جهت الهى آن است.
2. در شرح اسم «عالم السر و الخفيات»، در تلاش است كه مقارن بودن سر را با وجود منبسط بيان كند كه به همين مناسبت، اقسام سر (سر الحقيقة، سر القدر، سر التجليات و...) را ذكر مى‌نمايد.
#:در حديث «كاد الفقر أن يكون كفرا»، مى‌فرمايد: از اين باب است كه كار فقير به شطحيات گفتن مى‌انجامد.
 
#:در شرح اسم «كنز الفقراء»، وجوهى را در معانى حديث «الفقر سواد الوجهين في الدارين» مطابق با مذاق عرفا و اصطلاحات آنان بيان مى‌نمايد.
3. در شرح اسم «خير الفاتحين و خير الناصرين»، اقسام فتح، از قبيل فتح قريب، مبين و مطلق را با استشهاد به آيات، بيان مى‌نمايد.
#در شرح اسم «من أمات و أحيى»، به موت اختيارى (كه شامل موت احمر، موت ابيض، موت اخضر و موت اسود است) اشاره دارد.
 
4. در شرح اسم «غنايي عند افتقاري»، به مراتب فقر اشاره دارد و به حديث مروى از پيامبر اكرم(ص): «الفقر سواد الوجهين في الدارين» استناد كرده و در تأويل آن مى‌فرمايد: «هر شيئى، جهتى به سمت خداوند دارد و جهتى به سمت خود. فقر، محو جهت به سمت خود از صفحه وجود و خالص كردن جهت الهى آن است.
 
در حديث «كاد الفقر أن يكون كفرا»، مى‌فرمايد: از اين باب است كه كار فقير به شطحيات گفتن مى‌انجامد.
 
در شرح اسم «كنز الفقراء»، وجوهى را در معانى حديث «الفقر سواد الوجهين في الدارين» مطابق با مذاق عرفا و اصطلاحات آنان بيان مى‌نمايد.
 
5. در شرح اسم «من أمات و أحيى»، به موت اختيارى (كه شامل موت احمر، موت ابيض، موت اخضر و موت اسود است) اشاره دارد.


مرحوم سبزوارى(ره) در اين شرح، براى بيان مطالب خود، توجه خاصى به علم الحروف دارد، از جمله:
مرحوم سبزوارى(ره) در اين شرح، براى بيان مطالب خود، توجه خاصى به علم الحروف دارد، از جمله:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش