مصنفات افضل‌الدین محمد مرقی کاشانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - '‏.' به '.')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۴: خط ۴۴:
در ادامه درباره رسائل مذکور در کتاب به اختصار مطالبی تقدیم می‌شود:
در ادامه درباره رسائل مذکور در کتاب به اختصار مطالبی تقدیم می‌شود:
# «مدارج الكمال»: شامل دیباچه و هشت باب و شانزده‌ فصل، ‌در نمودن‌ صفات‌ کمال‌ و نقصان و آنچه در‌ مردم‌ موجب‌ کمال می‌شود و راه‌ رسیدن‌ به کمال است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/124 ر.ک: همان، ص 124]</ref>. این رساله با نام دیگر «گشایش نام»، در جواب به صدر سعید شمس‌الدین دزواکوش در باب مراتب کمال انسان نوشته شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/70504/229 ر.ک: حسینی آبباریکی، سید آرمان؛ ص229] </ref>.
# «مدارج الكمال»: شامل دیباچه و هشت باب و شانزده‌ فصل، ‌در نمودن‌ صفات‌ کمال‌ و نقصان و آنچه در‌ مردم‌ موجب‌ کمال می‌شود و راه‌ رسیدن‌ به کمال است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/124 ر.ک: همان، ص 124]</ref>. این رساله با نام دیگر «گشایش نام»، در جواب به صدر سعید شمس‌الدین دزواکوش در باب مراتب کمال انسان نوشته شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/70504/229 ر.ک: حسینی آبباریکی، سید آرمان؛ ص229] </ref>.
# «انجام نامه»: که رساله کوتاهی است شامل دیباچه‌ و گفتار و چهارده باب. در بحث وجود نفس و تعریف و فایده‌ می‌گوید: «...گروهی از یاران حقیقی و برادران دینی‌ از‌ من انشا‌ نامه‌ای‌ خواستند‌ که‌ از خواندنش و فهم‌ معانیش آگه شوند از سه چیز: از وجود خود و صفات وجود خود و آگه کردند از‌ حقیقت‌ آگهی و علم که چیست؛ و آگه شوند‌ از‌ فایده‌ و منفعت‌ آگهی‌‌ و علم و چون خود‌ را‌ از دانستن پاسخ این سه سؤال بی‌بهره ندیدم واجب شناختم‌ شکر این نعمت گزاردن...» <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/124 ر.ک: یارشاطر، احسان، ص 125-124]</ref>.
# «انجام نامه»: که رساله کوتاهی است شامل دیباچه‌ و گفتار و چهارده باب. در بحث وجود نفس و تعریف و فایده‌ می‌گوید: «...گروهی از یاران حقیقی و برادران دینی‌ از‌ من انشا‌ نامه‌ای‌ خواستند‌ که‌ از خواندنش و فهم‌ معانیش آگه شوند از سه چیز: از وجود خود و صفات وجود خود و آگه کردند از‌ حقیقت‌ آگهی و علم که چیست؛ و آگه شوند‌ از‌ فایده‌ و منفعت‌ آگهی‌‌ و علم و چون خود‌ را‌ از دانستن پاسخ این سه سؤال بی‌بهره ندیدم واجب شناختم‌ شکر این نعمت گزاردن...»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/124 ر.ک: یارشاطر، احسان، ص 125-124]</ref>.
# «ساز و پیرایه‌ شاهان‌ پرمایه»:‌ شامل دیباچه، سه‌ گفتار‌ و یک‌ فصل در خاتمه، رساله‌ای است فلسفی در بیان مکارم‌ اخلاق‌‌ که‌ شاهان را‌ شایسته‌ است‌، چنانکه خود مؤلف در مقدمه می‌گوید: «خواستم یادگاری سازم از بهتر سخنی و گفتاری سودمند از برای بهتر صنفی از اصناف مردم که آن سرورانند و شاهان، این نامه‌ مختصر را نوشتن گرفتم‌ و دستوری ساختم سرجمله مکارم اخلاق را که شاهان را بکار است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/125 ر.ک: همان، ص125]</ref>.
# «ساز و پیرایه‌ شاهان‌ پرمایه»:‌ شامل دیباچه، سه‌ گفتار‌ و یک‌ فصل در خاتمه، رساله‌ای است فلسفی در بیان مکارم‌ اخلاق‌‌ که‌ شاهان را‌ شایسته‌ است‌، چنانکه خود مؤلف در مقدمه می‌گوید: «خواستم یادگاری سازم از بهتر سخنی و گفتاری سودمند از برای بهتر صنفی از اصناف مردم که آن سرورانند و شاهان، این نامه‌ مختصر را نوشتن گرفتم‌ و دستوری ساختم سرجمله مکارم اخلاق را که شاهان را بکار است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/125 ر.ک: همان، ص125]</ref>.
# «رساله تفاحه»: که در‌ ترجمه‌ مقاله‌ای از [[ارسطو|ارسطاطالیس]] حکیم معروف و بنا بر قول مؤلف «ترجمه مقالتیست از آن ارسطاطالیس‌ حکیم، معروف بتفاحه که‌ بوقت‌ وفات املا کرده است». این رساله گفت‌وگویی است میان‌ ارسطو و چند تن از شاگردانش. وجه تمسیه رساله آنست که ارسطو در موقع نزع‌ بنا بر این رساله سیبی در دست داشته است‌. پیداست‌ که این رساله را که ظاهراً از آثار هرمسیه است بعدها به ارسطو منسوب داشته‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/125 ر.ک: همان]</ref>.
# «رساله تفاحه»: که در‌ ترجمه‌ مقاله‌ای از [[ارسطو|ارسطاطالیس]] حکیم معروف و بنا بر قول مؤلف «ترجمه مقالتیست از آن ارسطاطالیس‌ حکیم، معروف بتفاحه که‌ بوقت‌ وفات املا کرده است». این رساله گفت‌وگویی است میان‌ ارسطو و چند تن از شاگردانش. وجه تمسیه رساله آنست که ارسطو در موقع نزع‌ بنا بر این رساله سیبی در دست داشته است‌. پیداست‌ که این رساله را که ظاهراً از آثار هرمسیه است بعدها به ارسطو منسوب داشته‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/125 ر.ک: همان]</ref>.
خط ۵۰: خط ۵۰:
# «جاودان نامه»: شامل دیباچه و چهار باب و سی‌وپنج‌ فصل و ملحق فصل هشتم. مؤلف در آغاز آن‌ می‌گوید‌: «این نامه‌ای است از‌ مازی‌‌ برادرانی که اندرون ایشان انگیخته شود باز جستن و شناختن انجام و آغاز خود را...». فصول آن منقسم است برشمردن اقسام علوم به طریق کلی، شناختن خود و طریق آن، شناختن آغاز و شناختن‌ انجام‌. در این رساله مؤلف کلام خود را مکرر به آیات قرآنی‌ می‌آراید چنان‌که در فصل چهارم از باب چهارم می‌گوید: ما در پیش، علامات و آیات آفاق و انفس را پدید کرده‌ایم که کتاب خدایست که نفس به خواندن آن نامه برتواند خاست به نام خدا چنان‌که گفت: «اقرا باسم ربک الذی خلق»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/125 ر.ک: یارشاطر، احسان، ص 125]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/311 متن کتاب، ص311]</ref>.
# «جاودان نامه»: شامل دیباچه و چهار باب و سی‌وپنج‌ فصل و ملحق فصل هشتم. مؤلف در آغاز آن‌ می‌گوید‌: «این نامه‌ای است از‌ مازی‌‌ برادرانی که اندرون ایشان انگیخته شود باز جستن و شناختن انجام و آغاز خود را...». فصول آن منقسم است برشمردن اقسام علوم به طریق کلی، شناختن خود و طریق آن، شناختن آغاز و شناختن‌ انجام‌. در این رساله مؤلف کلام خود را مکرر به آیات قرآنی‌ می‌آراید چنان‌که در فصل چهارم از باب چهارم می‌گوید: ما در پیش، علامات و آیات آفاق و انفس را پدید کرده‌ایم که کتاب خدایست که نفس به خواندن آن نامه برتواند خاست به نام خدا چنان‌که گفت: «اقرا باسم ربک الذی خلق»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/125 ر.ک: یارشاطر، احسان، ص 125]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/311 متن کتاب، ص311]</ref>.
# «ينبوع الحياة»: در سیزده فصل، رساله‌ای است فلسفی به شیوه عرفا و به ادریس نبی‌ نسبت‌‌ داده شده‌ است. مطالب آن از اقوال نو افلاطونیان متأثر است و اجزا آن همه با عبارت «ای نفس!» آغاز می‌شود‌. این رساله از حیث لطافت بیان و شیوائی عبارات سرآمد رسالات‌ دیگر‌ است‌. سطور‌ ذیل نمونه‌ای از آن به دست می‌دهد: «ای نفس، اینست عالم طبیعت‌ که فرود آمدی و آزمودیش، هیچ یافتی ‌‌در‌ وی جز دیدنی‌های چند وحشت‌انگیز و شنیدنی‌های بیمناک غافل کننده و چشیدنی‌های دردناک ملالت‌افزای‌ و بوی‌های‌ چند‌ دروغ ناخوش و بسودنی‌های پلید شوخگن؟ و چون بدان فرود آمدی عشق آوردی‌ بدان و شگفت ماندی از وی‌ و بدان باز بسته شدی و فراموشت شد معانی ذاتی شریف‌ و چون نشناختی که خطا‌ بود از تو این‌ حال‌، خواستی که دیگری را با خود در این خطا انباز کنی و این گناه را بروی حوالت کنی. هیهات، هیهات، گناه نبود الا آن را که‌ کرد. پس دریاب خطای خود را‌ که تو افتادی در این ناخوشی‌ها به آرزوی خود، رهایی‌ از وی هم به آرزو و ارادت خودیابی»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/125 ر.ک: یارشاطر، احسان، ص 126-125]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/370 متن کتاب، ص370]</ref>.
# «ينبوع الحياة»: در سیزده فصل، رساله‌ای است فلسفی به شیوه عرفا و به ادریس نبی‌ نسبت‌‌ داده شده‌ است. مطالب آن از اقوال نو افلاطونیان متأثر است و اجزا آن همه با عبارت «ای نفس!» آغاز می‌شود‌. این رساله از حیث لطافت بیان و شیوائی عبارات سرآمد رسالات‌ دیگر‌ است‌. سطور‌ ذیل نمونه‌ای از آن به دست می‌دهد: «ای نفس، اینست عالم طبیعت‌ که فرود آمدی و آزمودیش، هیچ یافتی ‌‌در‌ وی جز دیدنی‌های چند وحشت‌انگیز و شنیدنی‌های بیمناک غافل کننده و چشیدنی‌های دردناک ملالت‌افزای‌ و بوی‌های‌ چند‌ دروغ ناخوش و بسودنی‌های پلید شوخگن؟ و چون بدان فرود آمدی عشق آوردی‌ بدان و شگفت ماندی از وی‌ و بدان باز بسته شدی و فراموشت شد معانی ذاتی شریف‌ و چون نشناختی که خطا‌ بود از تو این‌ حال‌، خواستی که دیگری را با خود در این خطا انباز کنی و این گناه را بروی حوالت کنی. هیهات، هیهات، گناه نبود الا آن را که‌ کرد. پس دریاب خطای خود را‌ که تو افتادی در این ناخوشی‌ها به آرزوی خود، رهایی‌ از وی هم به آرزو و ارادت خودیابی»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/125 ر.ک: یارشاطر، احسان، ص 126-125]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/370 متن کتاب، ص370]</ref>.
# «رساله نفس ارسطوطالس»: مشتمل بر سه مقاله. در ابتدای مقاله اول چنین می‌خوانیم: «چنین گوید داناى یونان که دانش از چیزهاى خوب و گرامى است و بعضى دانش‌ها شریف‌تر و گرامی‌تر از بعضى، چون دانستن صناعت طب که برتر و گرامى‏تر است از دانش دیگر صناعات، از آنکه موضوع او تن مردم است و تن مردم گرامی‌تر است از موضوع دیگر دانش‌ها»<ref>ر.ک: همان، ص393</ref>. او درباره علم نفس می‌گوید: علم نفس خوب‌تر و گرامی‌تر از جمله علوم است؛ اما خوبیش آنکه مردم را لباس وقار و آرام دهد و نیز خوبیش در آنکه به اقصای خود برسد و وصول و درستی؛ و اما گرامیتر، از آنکه مردم را بدانش خود برساند... و علم نفس برتر از همه علم‌های خوبست...‏؛ و از او به پایه علم حق بر توان رسید و دلیل بر آنکه هر که ذات خود را دانست هم چیزهای دیگر را دانست <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/393 ر.ک: همان، ص393]</ref>.
# «رساله نفس ارسطوطالس»: مشتمل بر سه مقاله. در ابتدای مقاله اول چنین می‌خوانیم: «چنین گوید داناى یونان که دانش از چیزهاى خوب و گرامى است و بعضى دانش‌ها شریف‌تر و گرامی‌تر از بعضى، چون دانستن صناعت طب که برتر و گرامى‏تر است از دانش دیگر صناعات، از آنکه موضوع او تن مردم است و تن مردم گرامی‌تر است از موضوع دیگر دانش‌ها»<ref>ر.ک: همان، ص393</ref>. او درباره علم نفس می‌گوید: علم نفس خوب‌تر و گرامی‌تر از جمله علوم است؛ اما خوبیش آنکه مردم را لباس وقار و آرام دهد و نیز خوبیش در آنکه به اقصای خود برسد و وصول و درستی؛ و اما گرامیتر، از آنکه مردم را بدانش خود برساند... و علم نفس برتر از همه علم‌های خوبست...‏؛ و از او به پایه علم حق بر توان رسید و دلیل بر آنکه هر که ذات خود را دانست هم چیزهای دیگر را دانست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/393 ر.ک: همان، ص393]</ref>.
# «رساله مختصری در حال نفس»: این رساله در هفت باب تنظیم شده و به دنبال آن حواشی و تعلیقات بر رساله نفس ارسطاطالیس آمده است. مجرد بودن نفس یکی از اصول و ارکان دستگاه فلسفی [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|افضل‌الدین کاشانی]] به‌شمار می‌رود و سراسر نوشته‌های وی در باب نفس گواه بر این مطلب است. به‌نوعی می‌توان گفت از نظر [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|بابا افضل]] اثبات تجرد نفس چندان مسأله مشکل و برهان‌خواهی نیست و با اندک تأمل و تدبری آشکار، مدلل و مبرهن می‌شود؛ و شاید به همین خاطر است که وی در سراسر رساله‌هایش که اغلب در باب نفس و نفس‌شناسی است به مسائل دیگر نفس بیشتر می‌پردازد و اثبات تجرد نفس را چندان ضروری و جدی نمی‌شمارد، گویی که این اصل مسلم را تمام خوانندگان وی بی‌هیچ واهمه‌ای پذیرفته‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/16253/52 ر.ک: علی‌‌پور، مهدی، ص53-52]</ref>.
# «رساله مختصری در حال نفس»: این رساله در هفت باب تنظیم شده و به دنبال آن حواشی و تعلیقات بر رساله نفس ارسطاطالیس آمده است. مجرد بودن نفس یکی از اصول و ارکان دستگاه فلسفی [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|افضل‌الدین کاشانی]] به‌شمار می‌رود و سراسر نوشته‌های وی در باب نفس گواه بر این مطلب است. به‌نوعی می‌توان گفت از نظر [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|بابا افضل]] اثبات تجرد نفس چندان مسأله مشکل و برهان‌خواهی نیست و با اندک تأمل و تدبری آشکار، مدلل و مبرهن می‌شود؛ و شاید به همین خاطر است که وی در سراسر رساله‌هایش که اغلب در باب نفس و نفس‌شناسی است به مسائل دیگر نفس بیشتر می‌پردازد و اثبات تجرد نفس را چندان ضروری و جدی نمی‌شمارد، گویی که این اصل مسلم را تمام خوانندگان وی بی‌هیچ واهمه‌ای پذیرفته‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/16253/52 ر.ک: علی‌‌پور، مهدی، ص53-52]</ref>.
# «رساله در علم و نطق (منهاج مبین)»: در موضوع فلسفه و منطق، مشتمل بر دیباچه و دو گفتار و ملحق است که گفتار اول در هفده فصل و گفتار دوم در بیست‌وشش فصل و یک بخش الحاقی در پنج فصل است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/477 ر.ک: متن کتاب، ص477]</ref>.
# «رساله در علم و نطق (منهاج مبین)»: در موضوع فلسفه و منطق، مشتمل بر دیباچه و دو گفتار و ملحق است که گفتار اول در هفده فصل و گفتار دوم در بیست‌وشش فصل و یک بخش الحاقی در پنج فصل است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/477 ر.ک: متن کتاب، ص477]</ref>.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش