الأصنام: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۷۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ مارس ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۲: خط ۶۲:
ه)- كتاب اختصاصا درباره بت‌ها نوشته شده؛ به همين خاطر، دائرةالمعارف وزينى از بت‌ها و بتخانه‌هاى سرزمين جزيرةالعرب و قبائل آن سامان است. بى‌ترديد هر فردى كه بخواهد در تاريخ عرب قبل از اسلام تحقيق و بررسى كند، ناگزير به رجوع الأصنام است.
ه)- كتاب اختصاصا درباره بت‌ها نوشته شده؛ به همين خاطر، دائرةالمعارف وزينى از بت‌ها و بتخانه‌هاى سرزمين جزيرةالعرب و قبائل آن سامان است. بى‌ترديد هر فردى كه بخواهد در تاريخ عرب قبل از اسلام تحقيق و بررسى كند، ناگزير به رجوع الأصنام است.


و)- آخرين امتياز و مهم‌ترين ويژگى كتاب این است كه: نویسنده آن از شیعیان و شاگردان خاص [[امام جعفر صادق(ع)]] بوده و حضرتش نسبت به او عنايت و توجه خاصى داشته كه این امر قابل توجه است و اعتبار كتاب را دوچندان مى‌كند.<ref>ميرشريفى، سيدعلى، ص21</ref>
و)- آخرين امتياز و مهم‌ترين ويژگى كتاب این است كه: نویسنده آن از شیعیان و شاگردان خاص [[امام جعفر صادق(ع)]] بوده و حضرتش نسبت به او عنايت و توجه خاصى داشته كه این امر قابل توجه است و اعتبار كتاب را دوچندان مى‌كند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/21 ميرشريفى، سيدعلى، ص21]</ref>


علما و دانشمندان، كتاب الأصنام را در طول اعصار و قرون متمادى، يگانه منبع و مأخذ خود، درباره تاريخ عرب قبل از اسلام قرار دادند و آن كتاب یکتا مصدر كارشان بود و - به حدى به این اثر اهتمام مى‌ورزيدند كه آن را درس مى‌دادند و درس مى‌خواندند، كلماتش را تحرير و رواياتش را ضبط می‌كردند - و حواشى و شروحى بر آن نگاشتند. بزرگانى همچون [[ابن سعد، محمد بن سعد|محمد بن سعد]] مؤلف «طبقات الكبرى»، احمد بلاذرى نویسنده «[[فتوح البلدان]]»، [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]] نگارنده «تاريخ الأمم و الملوك»، مسعودى صاحب «[[مروج الذهب و معادن الجوهر|مروج الذهب]]»، يعقوبى مصنف «[[تاريخ اليعقوبي|تاريخ يعقوبى]]» و... همه از هشام، مطلب نقل كرده‌اند و آثار او را مورد اعتنا و اطمينان قرار دادند و همچنين [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]، ابن عبدربّه، [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، [[خطيب بغدادى]] و [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقادر بغدادى]]، هشام كلبى را ثقه دانسته و از او مطالب گوناگونى نقل كرده‌اند.<ref>همان، ص22</ref>
علما و دانشمندان، كتاب الأصنام را در طول اعصار و قرون متمادى، يگانه منبع و مأخذ خود، درباره تاريخ عرب قبل از اسلام قرار دادند و آن كتاب یکتا مصدر كارشان بود و - به حدى به این اثر اهتمام مى‌ورزيدند كه آن را درس مى‌دادند و درس مى‌خواندند، كلماتش را تحرير و رواياتش را ضبط می‌كردند - و حواشى و شروحى بر آن نگاشتند. بزرگانى همچون [[ابن سعد، محمد بن سعد|محمد بن سعد]] مؤلف «طبقات الكبرى»، احمد بلاذرى نویسنده «[[فتوح البلدان]]»، [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]] نگارنده «تاريخ الأمم و الملوك»، مسعودى صاحب «[[مروج الذهب و معادن الجوهر|مروج الذهب]]»، يعقوبى مصنف «[[تاريخ اليعقوبي|تاريخ يعقوبى]]» و... همه از هشام، مطلب نقل كرده‌اند و آثار او را مورد اعتنا و اطمينان قرار دادند و همچنين [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]، ابن عبدربّه، [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، [[خطيب بغدادى]] و [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقادر بغدادى]]، هشام كلبى را ثقه دانسته و از او مطالب گوناگونى نقل كرده‌اند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/22 همان، ص22]</ref>


البته ناگفته نماند، افراد بسيار معدودى، على‌رغم آنكه هشام را سرآمد دانشمندان و بزرگان علم قلمداد كرده‌اند و حتى برای او تعابيرى مانند«علامه»، «نسابه» و «حافظ» و... به كار برده‌اند، لیکن او را به‌عنوان «متروك الحديث» معرفى كرده‌اند و به‌تصريح خودشان این امر ناشى از تشيع هشام بوده است. آرى، بودند افراد متعصب و لجوجى كه به صرف اينكه كسى واقعيات و حقايق تاريخى را نقل مى‌كرد و از آن عظمت و بزرگى اهل‌بيت(ع) استفاده مى‌شد، به او نسبت «رفض» مى‌دادند و سخنانش را نمى‌پذيرفتند و به عقيده بسيارى، این نه‌تنها عيب مؤلف محسوب نمى‌شود، بلكه از افتخارات اوست.<ref>ر.ک: همان</ref>
البته ناگفته نماند، افراد بسيار معدودى، على‌رغم آنكه هشام را سرآمد دانشمندان و بزرگان علم قلمداد كرده‌اند و حتى برای او تعابيرى مانند«علامه»، «نسابه» و «حافظ» و... به كار برده‌اند، لیکن او را به‌عنوان «متروك الحديث» معرفى كرده‌اند و به‌تصريح خودشان این امر ناشى از تشيع هشام بوده است. آرى، بودند افراد متعصب و لجوجى كه به صرف اينكه كسى واقعيات و حقايق تاريخى را نقل مى‌كرد و از آن عظمت و بزرگى اهل‌بيت(ع) استفاده مى‌شد، به او نسبت «رفض» مى‌دادند و سخنانش را نمى‌پذيرفتند و به عقيده بسيارى، این نه‌تنها عيب مؤلف محسوب نمى‌شود، بلكه از افتخارات اوست.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/22 ر.ک: همان]</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۷۳: خط ۷۳:
در پاورقى‌ها علاوه بر ارجاع به ساير منابع، به اختلاف نسخ اشاره و توضيح داده شده است.
در پاورقى‌ها علاوه بر ارجاع به ساير منابع، به اختلاف نسخ اشاره و توضيح داده شده است.


محقق، الأصنام را كلمه به كلمه تصحيح و تحقيق كرده و حواشى و توضيحات جالبى هم به آن افزوده است. همچنين تكمله‌اى هم به آن اضافه نموده؛ يعنى بت‌هایى را كه مورد پرستش عرب بوده‌اند و در الأصنام نيامده بود، در آخر كتاب آورده است. وى متن كتاب را نيز اعراب‌گذارى دقيقى كرده است.<ref>ر.ک: ميرشريفى، سيدعلى، ص22</ref>
محقق، الأصنام را كلمه به كلمه تصحيح و تحقيق كرده و حواشى و توضيحات جالبى هم به آن افزوده است. همچنين تكمله‌اى هم به آن اضافه نموده؛ يعنى بت‌هایى را كه مورد پرستش عرب بوده‌اند و در الأصنام نيامده بود، در آخر كتاب آورده است. وى متن كتاب را نيز اعراب‌گذارى دقيقى كرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/22 ر.ک: ميرشريفى، سيدعلى، ص22]</ref>


چون اثر حاضر در زمان‌هاى گذشته و اعصار مختلف، مورد توجه دانشمندان شرق و غرب بوده و از امتيازات گوناگون، به‌خصوص قدمت متن و تخصص مؤلف برخوردار است، لذا افرادى در برگرداندن آن به زبان‌هاى آلمانى، فرانسوى، انگليسى و فارسی، همت گمارده‌اند كه ذيلا بدان‌ها اشاره مى‌شود:
چون اثر حاضر در زمان‌هاى گذشته و اعصار مختلف، مورد توجه دانشمندان شرق و غرب بوده و از امتيازات گوناگون، به‌خصوص قدمت متن و تخصص مؤلف برخوردار است، لذا افرادى در برگرداندن آن به زبان‌هاى آلمانى، فرانسوى، انگليسى و فارسی، همت گمارده‌اند كه ذيلا بدان‌ها اشاره مى‌شود:
خط ۷۹: خط ۷۹:
#كتاب الأصنام در سال‌هاى 1914 و 1924م، به تصحيح و اهتمام احمد زكى در قاهره چاپ شد. قبل از چاپ متن عربى این كتاب، ولهاوزن - خاورشناس آلمانى -قسمت اعظم آنچه [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در «[[معجم البلدان]]» و [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقادر بغدادى]] در «خزانة الأدب» نقل كرده بودند، به زبان آلمانى برگرداند و در سال 1887م، در برلن طبع شد.
#كتاب الأصنام در سال‌هاى 1914 و 1924م، به تصحيح و اهتمام احمد زكى در قاهره چاپ شد. قبل از چاپ متن عربى این كتاب، ولهاوزن - خاورشناس آلمانى -قسمت اعظم آنچه [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در «[[معجم البلدان]]» و [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقادر بغدادى]] در «خزانة الأدب» نقل كرده بودند، به زبان آلمانى برگرداند و در سال 1887م، در برلن طبع شد.
#در سنه 1926م، مرمرجى از روى چاپ اول احمد زكى، خلاصه‌اى از كتاب الأصنام را به زبان فرانسه نقل كرد و در مقاله‌اى آن را تحت عنوان «خدايان مشركان عرب» انتشار داد. آنگاه روزنبرگر در سنه 1941م، ترجمه كامل آلمانى كتاب الأصنام را همراه متن عربى با استفاده از تحقيقات احمد زكى و ولهاوزن فراهم آورد و طبع كرد.
#در سنه 1926م، مرمرجى از روى چاپ اول احمد زكى، خلاصه‌اى از كتاب الأصنام را به زبان فرانسه نقل كرد و در مقاله‌اى آن را تحت عنوان «خدايان مشركان عرب» انتشار داد. آنگاه روزنبرگر در سنه 1941م، ترجمه كامل آلمانى كتاب الأصنام را همراه متن عربى با استفاده از تحقيقات احمد زكى و ولهاوزن فراهم آورد و طبع كرد.
#در سنه 1952م، دكتر نبيه امين فارس، استاد السنه و تاريخ شرق - كه فلسطينى و از شهر ناصر مى‌باشد - در دانشگاه پرينستون، الأصنام را به زبان انگليسى ترجمه كرد و در آنجا به زيور طبع آراسته شد. سپس در سال 1969م، دكتر وهيب عطاءالله كتاب را به زبان فرانسه درآورد و همراه متن عربى در پاريس انتشار داد. مقارن چاپ ترجمه فرانسوى در پاريس، به‌وسيله محمدرضا جلالى نائينى در سال 1348ش، ترجمه فارسی كتاب همراه متن عربى در تهران انتشار يافت.<ref>ر.ک: همان</ref>
#در سنه 1952م، دكتر نبيه امين فارس، استاد السنه و تاريخ شرق - كه فلسطينى و از شهر ناصر مى‌باشد - در دانشگاه پرينستون، الأصنام را به زبان انگليسى ترجمه كرد و در آنجا به زيور طبع آراسته شد. سپس در سال 1969م، دكتر وهيب عطاءالله كتاب را به زبان فرانسه درآورد و همراه متن عربى در پاريس انتشار داد. مقارن چاپ ترجمه فرانسوى در پاريس، به‌وسيله محمدرضا جلالى نائينى در سال 1348ش، ترجمه فارسی كتاب همراه متن عربى در تهران انتشار يافت.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/22 ر.ک: همان]</ref>


==پانويس ==
==پانويس ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش