زریاب خویی، عباس: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مى‌كردند' به 'می‌كردند'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'مى‌كردند' به 'می‌كردند')
خط ۲۷: خط ۲۷:
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد مؤلف  
|کد مؤلف  
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE3222AUTHORCODE
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE03222AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۴۵: خط ۴۵:
زرياب در سال 1322، به سبب بيمارى پدرش، به خوى بازگشت و چند سالى را در آن شهر گذراند. در شهريور همان سال به تهران آمد و با معرفى مرحوم آقا محمد سنگلجى و تقى تفضلى در كتابخانه مجلس شوراى ملى استخدام شد و هم‌زمان با آن در دانشكده معقول و منقول دانشگاه تهران به تحصيل پرداخت و درجه ليسانس گرفت. [[اقبال آشتیانی، عباس|عباس اقبال آشتيانى]] كه از زرياب به‌عنوان «كتابدار فاضل كتابخانه دارالشوراى ملى» ياد مى‌كند، از وى در تهيه فهارس كتاب «شدّ الإزار» (به تصحيح محمد قزوينى) استمداد طلبيد. در سال 1334 به پيشنهاد سيد حسن تقى‌زاده، بورس مطالعاتى بنياد هومبولدت آلمان در اختيار وى قرار گرفت و نزدیک به پنج سال در شهرهاى ماينز، فرانكفورت و مونيخ به مطالعه تاريخ و فلسفه پرداخت و سرانجام رساله دكتراى خود را تحت عنوان «گزارش درباره جانشينان تيمور»، برگرفته از «تاريخ كبير جعفرى» تأليف ابن محمد الحسينى زير نظر شل و رويمر به پايان رساند. پس از بازگشت به تهران، مدتى در كتابخانه مجلس سنا مشغول شد و در راه‌اندازى آن نقش مؤثرى ايفا كرد؛ تا اينكه پرفسور هنينگ او را به آمريكا دعوت كرد و دو سال در دانشگاه بركلى كاليفرنيا به تدريس پرداخت، اما سكونت در كشورهاى ديگر را خوش نداشت و پس از دو سال تدريس در آن دانشگاه و با وجود اصرار هنينگ، به وطن بازگشت و در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران استاد تاريخ شد.
زرياب در سال 1322، به سبب بيمارى پدرش، به خوى بازگشت و چند سالى را در آن شهر گذراند. در شهريور همان سال به تهران آمد و با معرفى مرحوم آقا محمد سنگلجى و تقى تفضلى در كتابخانه مجلس شوراى ملى استخدام شد و هم‌زمان با آن در دانشكده معقول و منقول دانشگاه تهران به تحصيل پرداخت و درجه ليسانس گرفت. [[اقبال آشتیانی، عباس|عباس اقبال آشتيانى]] كه از زرياب به‌عنوان «كتابدار فاضل كتابخانه دارالشوراى ملى» ياد مى‌كند، از وى در تهيه فهارس كتاب «شدّ الإزار» (به تصحيح محمد قزوينى) استمداد طلبيد. در سال 1334 به پيشنهاد سيد حسن تقى‌زاده، بورس مطالعاتى بنياد هومبولدت آلمان در اختيار وى قرار گرفت و نزدیک به پنج سال در شهرهاى ماينز، فرانكفورت و مونيخ به مطالعه تاريخ و فلسفه پرداخت و سرانجام رساله دكتراى خود را تحت عنوان «گزارش درباره جانشينان تيمور»، برگرفته از «تاريخ كبير جعفرى» تأليف ابن محمد الحسينى زير نظر شل و رويمر به پايان رساند. پس از بازگشت به تهران، مدتى در كتابخانه مجلس سنا مشغول شد و در راه‌اندازى آن نقش مؤثرى ايفا كرد؛ تا اينكه پرفسور هنينگ او را به آمريكا دعوت كرد و دو سال در دانشگاه بركلى كاليفرنيا به تدريس پرداخت، اما سكونت در كشورهاى ديگر را خوش نداشت و پس از دو سال تدريس در آن دانشگاه و با وجود اصرار هنينگ، به وطن بازگشت و در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران استاد تاريخ شد.


او رسما استاد گروه تاريخ بود، اما در رشته‌هاى گوناگون تبحّر داشت و مورد مراجعه و توجه ارباب دانش قرار مى‌گرفت. همه براى رفع مشكلات و سؤالات خود در رشته‌هاى ادبيات فارسى، ادبيات عربى، فلسفه، زبان‌شناسى، معارف اسلامى و حتى فقه به او مراجعه مى‌كردند. زرياب سرانجام مجبور به ترك كرسى استادى شد و در سال 1359 از دانشگاه تهران بازنشسته گرديد.
او رسما استاد گروه تاريخ بود، اما در رشته‌هاى گوناگون تبحّر داشت و مورد مراجعه و توجه ارباب دانش قرار مى‌گرفت. همه براى رفع مشكلات و سؤالات خود در رشته‌هاى ادبيات فارسى، ادبيات عربى، فلسفه، زبان‌شناسى، معارف اسلامى و حتى فقه به او مراجعه می‌كردند. زرياب سرانجام مجبور به ترك كرسى استادى شد و در سال 1359 از دانشگاه تهران بازنشسته گرديد.


او پس از ترك دانشگاه، چند سال خانه‌نشين بود و در منزل به تحقيق و مطالعه پرداخت و كارهاى ناتمام خود را تكميل كرد؛ تا اينكه چند دايرةالمعارف تأسيس شد كه همه براى تأليف و ويرايش مقالات از او براى همكارى دعوت كردند. وى تا پايان عمر بى‌وقفه براى اين مراكز مقاله مى‌نوشت يا در كارهاى ويرايش و مشاوره‌هاى علمى به آنان كمك مى‌كرد. زرياب دستيارى توانا و مبرّز براى همه اين سازمان‌ها و مايه اميد آنها بود. بسيارى مقالات و عناوين را كه ديگران از نوشتن آنها، به سبب دشوارى، سر باز مى‌زدند، زرياب مى‌نوشت؛ به‌خصوص بايد از مقالات بلند او در دايرةالمعارف بزرگ اسلامى و چند مرجع ديگر ياد كرد كه هريك از آن مقاله‌ها را مى‌توان با اندكى گسترش به‌صورت كتابى جداگانه منتشر كرد.
او پس از ترك دانشگاه، چند سال خانه‌نشين بود و در منزل به تحقيق و مطالعه پرداخت و كارهاى ناتمام خود را تكميل كرد؛ تا اينكه چند دايرةالمعارف تأسيس شد كه همه براى تأليف و ويرايش مقالات از او براى همكارى دعوت كردند. وى تا پايان عمر بى‌وقفه براى اين مراكز مقاله مى‌نوشت يا در كارهاى ويرايش و مشاوره‌هاى علمى به آنان كمك مى‌كرد. زرياب دستيارى توانا و مبرّز براى همه اين سازمان‌ها و مايه اميد آنها بود. بسيارى مقالات و عناوين را كه ديگران از نوشتن آنها، به سبب دشوارى، سر باز مى‌زدند، زرياب مى‌نوشت؛ به‌خصوص بايد از مقالات بلند او در دايرةالمعارف بزرگ اسلامى و چند مرجع ديگر ياد كرد كه هريك از آن مقاله‌ها را مى‌توان با اندكى گسترش به‌صورت كتابى جداگانه منتشر كرد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش