۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ') |
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
در ابتداى هر حديث خلاصهاى از عناوين آن ذكر مىشود تا مطالعهكننده قبل از شروع از محتواى آن آگاه باشد. | در ابتداى هر حديث خلاصهاى از عناوين آن ذكر مىشود تا مطالعهكننده قبل از شروع از محتواى آن آگاه باشد. | ||
در | در پایان هر حديث مدارك آن ذكر خواهد شد كه شامل موارد نقل آن از کتاب سليم در كتب حديث و نيز نقل آن با سند متصل به سليم و به روايت از غير سليم خواهد بود. | ||
محقق و مترجم اين کتاب از يك مؤلف معمولى و غير معصوم، و حداكثر صحابى ائمه(ع)، محقّقى استثنايى مىسازد كه در همان سنين نوجوانى؛ يعنى حدود چهارده سالگى، تفكّرى موشكافانه و بسيار ژرف دارد و همانند طبيبى حاذق، براى آينده جهان تشيّع، نسخهاى شفا بخش مىپيچد. | محقق و مترجم اين کتاب از يك مؤلف معمولى و غير معصوم، و حداكثر صحابى ائمه(ع)، محقّقى استثنايى مىسازد كه در همان سنين نوجوانى؛ يعنى حدود چهارده سالگى، تفكّرى موشكافانه و بسيار ژرف دارد و همانند طبيبى حاذق، براى آينده جهان تشيّع، نسخهاى شفا بخش مىپيچد. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
به علاوه، چگونه سُليم درباره کتابش نهايت احتياط را به خرج مىدهد و با روحيه والاى «كتمان» و «اجتناب از شهرت» و «دقّت در ثبت مطالب»، مدّت شصت سال، بىوقفه به تأليف و تدوين کتابش همّت مىگمارد؛ امّا در بين آن همه اصحاب پيامبر(ص) و ائمه(ع)، هيچ كس را شايسته واگذارى اين امانت نمىبيند؛ بلكه بر اثر تصادف و اتّفاق، در شهر نوبندگان، به هنگام ملاقات با نوجوان چهارده سالهاى به نام ابان بن ابى عياش، به يك باره تصميم مىگيرد كه حاصل يك عمر تلاش طاقت فرساى خويش را در اختيار وى قرار دهد؟ مترجم در مقدمه خود، در اين باره چنين آورده است: | به علاوه، چگونه سُليم درباره کتابش نهايت احتياط را به خرج مىدهد و با روحيه والاى «كتمان» و «اجتناب از شهرت» و «دقّت در ثبت مطالب»، مدّت شصت سال، بىوقفه به تأليف و تدوين کتابش همّت مىگمارد؛ امّا در بين آن همه اصحاب پيامبر(ص) و ائمه(ع)، هيچ كس را شايسته واگذارى اين امانت نمىبيند؛ بلكه بر اثر تصادف و اتّفاق، در شهر نوبندگان، به هنگام ملاقات با نوجوان چهارده سالهاى به نام ابان بن ابى عياش، به يك باره تصميم مىگيرد كه حاصل يك عمر تلاش طاقت فرساى خويش را در اختيار وى قرار دهد؟ مترجم در مقدمه خود، در اين باره چنين آورده است: | ||
در شهر نوبندجان، سليم، با جوانى كه چهارده سال از عمرش مىگذشت و نامش ابان بود، ملاقات كرد. البته جنبه آشنايى بين سليم و ابان، براى ما معلوم نيست كه آيا فاميل بودهاند و يا سابقه دوستى داشتهاند يا يك اتّفاق و تصادف بوده است(!)؛ ولى به هر حال، سليم در خانه پدرى ابان بن ابىعياش اقامت كرد... ديرى نگذشت كه سليم، احساس كرد در سرزمين غربت، عمرش به | در شهر نوبندجان، سليم، با جوانى كه چهارده سال از عمرش مىگذشت و نامش ابان بود، ملاقات كرد. البته جنبه آشنايى بين سليم و ابان، براى ما معلوم نيست كه آيا فاميل بودهاند و يا سابقه دوستى داشتهاند يا يك اتّفاق و تصادف بوده است(!)؛ ولى به هر حال، سليم در خانه پدرى ابان بن ابىعياش اقامت كرد... ديرى نگذشت كه سليم، احساس كرد در سرزمين غربت، عمرش به پایان خود، نزدیک مىشود و مهمترين مسئله براى او حفظ کتابش بود... سليم، نگران کتابى بود كه با تمام وجود، در راه تأليف و حفظ آن، فداكارى كرده بود و مطالب آن را به طور شفاهى از خود معصومان(ع) يا از اصحابشان گرفته بود؛ کتابى كه در بردارنده نكات و گوشههاى بسيار دقيقى از تاريخ اسلام بود و او در به دست آوردن آنها زحمت فراوان كشيده بود؛ کتابى كه در يك نگاه، مجموعهاى از معارف و تاريخ اسلام بود كه مىبايست به عنوان پايه تولّى و تبرّى تلقّى شود... | ||
مترجم در بحث «انتقال کتاب از ابان به ابن اُذَينۀ» چنين مىنويسد: | مترجم در بحث «انتقال کتاب از ابان به ابن اُذَينۀ» چنين مىنويسد: |
ویرایش