۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در پایان، اشاره به این مطلب ضروری است که همان گونه که ذکر گردید، نام اصلی کتاب، «مجمع النوادر» بوده است، اما امین احمد رازی در «تذکره هفت اقلیم»، گمان کرده که مجمع النوادر و چهار مقاله، دو کتاب جدا از تألیفات [[نظامی، احمد بن عمر|نظامی عروضی]] است؛ درحالیکه این امر اشتباه بوده و در حقیقت هر دو اسم یک مسمی است. اولا به دلیل آنکه [[مستوفی، حمدالله|حمدالله مستوفی]] در «[[تاریخ گزیده]]» از مصنفات نامی عروضی فقط به ذکر «مجمع النوادر» اکتفا کرده و هیچ اسمی از چهار مقاله نبرده است و حال آنکه وی قطعا چهار مقاله را در دست داشته است؛ زیرا مکررا مضامین آن را نقل کرده، از جمله حکایت رودکی و امیر نصر سامانی در هرات و قصیده معروف رودکی: | در پایان، اشاره به این مطلب ضروری است که همان گونه که ذکر گردید، نام اصلی کتاب، «مجمع النوادر» بوده است، اما امین احمد رازی در «تذکره هفت اقلیم»، گمان کرده که مجمع النوادر و چهار مقاله، دو کتاب جدا از تألیفات [[نظامی، احمد بن عمر|نظامی عروضی]] است؛ درحالیکه این امر اشتباه بوده و در حقیقت هر دو اسم یک مسمی است. اولا به دلیل آنکه [[مستوفی، حمدالله|حمدالله مستوفی]] در «[[تاریخ گزیده]]» از مصنفات نامی عروضی فقط به ذکر «مجمع النوادر» اکتفا کرده و هیچ اسمی از چهار مقاله نبرده است و حال آنکه وی قطعا چهار مقاله را در دست داشته است؛ زیرا مکررا مضامین آن را نقل کرده، از جمله حکایت رودکی و امیر نصر سامانی در هرات و قصیده معروف رودکی: | ||
'''بوی جوی مولیان آید همی بوی یار مهربان آید همی''' | '''بوی جوی مولیان آید همی بوی یار مهربان آید همی''' | ||
و حکایت تاش و ماکان بن کاکی و نوشتن کاتب: «أما ما كان فصار كاسمه» و حکایت پرسیدن مخدوم او از وی که [[نظامی، احمد بن عمر|نظامی]] جز تو هست و جواب وی بر بدیهه به ابیات: | و حکایت تاش و ماکان بن کاکی و نوشتن کاتب: «أما ما كان فصار كاسمه» و حکایت پرسیدن مخدوم او از وی که [[نظامی، احمد بن عمر|نظامی]] جز تو هست و جواب وی بر بدیهه به ابیات: | ||
'''در جهان سه نظامیایم ای شاه که جهانی ز ما به افغانند''' | '''در جهان سه نظامیایم ای شاه که جهانی ز ما به افغانند''' | ||
که در ذیل ترجمه حال او ذکر میکند و اگر این دو کتاب یکی نبود، سکوت او از ذکر چهار مقاله، با وجود شهرت این کتاب و نقل مکرر خود وی از آن، هیچ دلیلی نخواهد داشت. ثانیا قاضی احمد غفاری در مقدمه کتاب «نگارستان»، برای مصادر آن تألیف، حدود سی کتاب از کتب مشهور تاریخ و ادب و تذکرههای شعرا و مسالک و ممالک و... نام برده است، از جمله «مجمع النوادر» [[نظامی، احمد بن عمر|نظامی]] و در اثنای کتاب، حدود هفت یا هشت حکایت از «مجمع النوادر»، با اسم و رسم نقل میکند و این حکایات، بعینه و کلمهبهکلمه، مسطور در چهار مقاله است؛ از جمله حکایت ملاقات مصنف با عمر خیام در بلخ<ref>ر.ک: همان</ref>. | که در ذیل ترجمه حال او ذکر میکند و اگر این دو کتاب یکی نبود، سکوت او از ذکر چهار مقاله، با وجود شهرت این کتاب و نقل مکرر خود وی از آن، هیچ دلیلی نخواهد داشت. ثانیا قاضی احمد غفاری در مقدمه کتاب «نگارستان»، برای مصادر آن تألیف، حدود سی کتاب از کتب مشهور تاریخ و ادب و تذکرههای شعرا و مسالک و ممالک و... نام برده است، از جمله «مجمع النوادر» [[نظامی، احمد بن عمر|نظامی]] و در اثنای کتاب، حدود هفت یا هشت حکایت از «مجمع النوادر»، با اسم و رسم نقل میکند و این حکایات، بعینه و کلمهبهکلمه، مسطور در چهار مقاله است؛ از جمله حکایت ملاقات مصنف با عمر خیام در بلخ<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
ویرایش