بخشی از تفسیری کهن به پارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:'
جز (جایگزینی متن - ':م' به ': م')
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:')
خط ۴۳: خط ۴۳:


== معرفى اجمالى ==
== معرفى اجمالى ==
'''بخشى از تفسيرى كهن به پارسى''' تفسيرى است ادبى كه از منابع ارزنده زبان فارسى به شمار مى‌رود. از آنجا كه آغاز و انجام كتاب افتادگى دارد، مؤلف و تاريخ قطعى تأليف آن، نامعلوم است؛ اما با توجه به شيوه كلى نگارش و همسانى آن با آثار منثور قرن‌هاى اوليه، به‌ويژه گونه‌هاى زبانى منطقه خراسان، مى‌توان حدس زد كه اين تفسير، در حوزه هرات تأليف يافته و تاريخ تأليف آن، حدود قرن چهارم و اواخر قرن سوم هجرى قمرى بوده است.<ref>ر.ك: نگاهى به كتاب‌هاى تازه، ص51</ref>
'''بخشى از تفسيرى كهن به پارسى''' تفسيرى است ادبى كه از منابع ارزنده زبان فارسى به شمار مى‌رود. از آنجا كه آغاز و انجام كتاب افتادگى دارد، مؤلف و تاريخ قطعى تأليف آن، نامعلوم است؛ اما با توجه به شيوه كلى نگارش و همسانى آن با آثار منثور قرن‌هاى اوليه، به‌ويژه گونه‌هاى زبانى منطقه خراسان، مى‌توان حدس زد كه اين تفسير، در حوزه هرات تأليف يافته و تاريخ تأليف آن، حدود قرن چهارم و اواخر قرن سوم هجرى قمرى بوده است.<ref>ر.ک: نگاهى به كتاب‌هاى تازه، ص51</ref>


تحقيق و تصحيح اين اثر را [[آیةالله‌زاده شیرازی، مرتضی |مرتضى آيت‌الله زاده شيرازى]] به عهده داشته است.
تحقيق و تصحيح اين اثر را [[آیةالله‌زاده شیرازی، مرتضی |مرتضى آيت‌الله زاده شيرازى]] به عهده داشته است.
خط ۶۳: خط ۶۳:
چنانچه اساس و پايه كار مترجم مفسر، بر موزون ساختن و تقطيع عروضى ترجمه باشد، توجه به سجع و توازن، امرى طبيعى و ضرورى است، اما در اين اثر نفيس كه اگر از لحاظ واژگان و تركيب زبان پارسى منحصر نباشد، از نفيس‌ترين آثار زبان فارسى به‌شمار مى‌رود، اساس كار مترجم مفسر يا مفسر مترجم، بر تقطيع و توزين نبوده و ظاهراً چنان تعمدى را هم نداشته است؛ زيرا اگر به ترجمه تنها بسنده مى‌نمود، شايد دست او براى چنين قصدى باز مى‌بود، اما توجه به نكات تفسيرى، احاديث، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه و قراءات و لغت و قواعد دستورى، مترجم را از اين شيوه باز مى‌دارد.<ref>همان</ref>
چنانچه اساس و پايه كار مترجم مفسر، بر موزون ساختن و تقطيع عروضى ترجمه باشد، توجه به سجع و توازن، امرى طبيعى و ضرورى است، اما در اين اثر نفيس كه اگر از لحاظ واژگان و تركيب زبان پارسى منحصر نباشد، از نفيس‌ترين آثار زبان فارسى به‌شمار مى‌رود، اساس كار مترجم مفسر يا مفسر مترجم، بر تقطيع و توزين نبوده و ظاهراً چنان تعمدى را هم نداشته است؛ زيرا اگر به ترجمه تنها بسنده مى‌نمود، شايد دست او براى چنين قصدى باز مى‌بود، اما توجه به نكات تفسيرى، احاديث، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه و قراءات و لغت و قواعد دستورى، مترجم را از اين شيوه باز مى‌دارد.<ref>همان</ref>


با وجود اين، در لابلاى كتاب، پاره‌وزن‌هاى شعرى بسيارى مى‌بينيم كه آهنگين و از وزن ايقاعى برخوردار است و هرچند بيشتر شنيده و خوانده مى‌شود، جاذبه‌اش بيشتر مى‌شود.<ref>ر.ك: همان، صهفت</ref>
با وجود اين، در لابلاى كتاب، پاره‌وزن‌هاى شعرى بسيارى مى‌بينيم كه آهنگين و از وزن ايقاعى برخوردار است و هرچند بيشتر شنيده و خوانده مى‌شود، جاذبه‌اش بيشتر مى‌شود.<ref>ر.ک: همان، صهفت</ref>


مترجم مفسر، در زمينه ادب و رموز لغت فارسى و عرب، متبحر بوده است؛ دقت و امعان نظر در تجزيه و تحليل مفاهيم با ظرافت و موشكافى نشان از آگاهى عميق اوست.<ref>همان</ref>
مترجم مفسر، در زمينه ادب و رموز لغت فارسى و عرب، متبحر بوده است؛ دقت و امعان نظر در تجزيه و تحليل مفاهيم با ظرافت و موشكافى نشان از آگاهى عميق اوست.<ref>همان</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش