غاية المراد في شرح نكت الإرشاد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فخر المحققين' به 'فخر المحققين '
جز (جایگزینی متن - 'لالدين' به 'ل‌الدين')
جز (جایگزینی متن - 'فخر المحققين' به 'فخر المحققين ')
خط ۶۰: خط ۶۰:
اين كتاب بر خلاف ساير كتاب‌هاى فقه استدلالى مؤلف هم‌چون «الدروس» و «البيان»، تمام ابواب فقه را در برداشته و تمام كتاب «إرشاد الأذهان» را كه يك دورۀ فقه كامل مى‌باشد به صورت به اصطلاح شرح بالقول (قوله... أقول) شرح زده است.
اين كتاب بر خلاف ساير كتاب‌هاى فقه استدلالى مؤلف هم‌چون «الدروس» و «البيان»، تمام ابواب فقه را در برداشته و تمام كتاب «إرشاد الأذهان» را كه يك دورۀ فقه كامل مى‌باشد به صورت به اصطلاح شرح بالقول (قوله... أقول) شرح زده است.


[[شهيد اول]] در تأليف اين كتاب از كتاب‌هايى هم‌چون «المعتبر»، «أجوبة المسائل الغرية» [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] (م 676 ق)، «إيضاح القوائد» فخر المحققين (م 771 ق)، و كتب [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]]  تأثير پذيرفته است و به خصوص «مختلف الشيعة» در نظريات وى از جايگاه خاصى برخوردار است.
[[شهيد اول]] در تأليف اين كتاب از كتاب‌هايى هم‌چون «المعتبر»، «أجوبة المسائل الغرية» [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] (م 676 ق)، «إيضاح القوائد» [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخر المحققين]]  (م 771 ق)، و كتب [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]]  تأثير پذيرفته است و به خصوص «مختلف الشيعة» در نظريات وى از جايگاه خاصى برخوردار است.


علاوه بر منابع مذكور مطالبى را كه وى به صورت شفاهى از فخرالدين، فرزند [[حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلّى]]  و عميدالدين عبدالمطلب بن محمد اعرجى (م 754 ق) نقل نموده و مطالبى كه از كتب بزرگانى هم‌چون [[ابن براج، عبدالعزیز بن نحریر|ابن برّاج]]، ابن طاوس و ديگران كه در دسترس ما نيست در كتاب آورده است، در شكل دادن به مطالب كتاب نقش مهمى را داشته است.
علاوه بر منابع مذكور مطالبى را كه وى به صورت شفاهى از فخرالدين، فرزند [[حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلّى]]  و عميدالدين عبدالمطلب بن محمد اعرجى (م 754 ق) نقل نموده و مطالبى كه از كتب بزرگانى هم‌چون [[ابن براج، عبدالعزیز بن نحریر|ابن برّاج]]، ابن طاوس و ديگران كه در دسترس ما نيست در كتاب آورده است، در شكل دادن به مطالب كتاب نقش مهمى را داشته است.
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
در سال 770ق در اجازۀ شهيد به ابن نجده (م 808 ق) نام اين كتاب ذكر شده است، ([[بحار الأنوار]] ج 107، ص 195).
در سال 770ق در اجازۀ شهيد به ابن نجده (م 808 ق) نام اين كتاب ذكر شده است، ([[بحار الأنوار]] ج 107، ص 195).


هم‌چنين در كتاب عتق از غاية المراد (ج /1ص 389)، پس از نام فخر المحققين (م 771 ق)، عبارت رفع الله درجاته بكار برده شده است كه نشان از اين دارد كه وى زنده بوده است.
هم‌چنين در كتاب عتق از غاية المراد (ج /1ص 389)، پس از نام [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخر المحققين]]  (م 771 ق)، عبارت رفع الله درجاته بكار برده شده است كه نشان از اين دارد كه وى زنده بوده است.


==تاريخ انتشار==
==تاريخ انتشار==
خط ۱۸۸: خط ۱۸۸:
در بعضى از آثار فقهى فتوايى [[حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلّى]]  كه شبيه به رساله‌هاى عمليۀ متداول مى‌باشد مثل إرشاد الأذهان و [[تبصرة المتعلمين في أحكام‌الدين|تبصرة المتعلمين]] علامه عبارت «على رأى» ديده مى‌شود. براى آشنايى با اين اصطلاح كلمات بعضى از بزرگان در اين زمينه نقل مى‌شود.
در بعضى از آثار فقهى فتوايى [[حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلّى]]  كه شبيه به رساله‌هاى عمليۀ متداول مى‌باشد مثل إرشاد الأذهان و [[تبصرة المتعلمين في أحكام‌الدين|تبصرة المتعلمين]] علامه عبارت «على رأى» ديده مى‌شود. براى آشنايى با اين اصطلاح كلمات بعضى از بزرگان در اين زمينه نقل مى‌شود.


در فهرست‌وارۀ فقه صفحات 17 - 18 به نقل از فخر المحققين در مورد سؤالى كه از اصطلاحات فقهى كتب [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]]، مطرح شده است اين طور مى‌خوانيم:
در فهرست‌وارۀ فقه صفحات 17 - 18 به نقل از [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخر المحققين]]  در مورد سؤالى كه از اصطلاحات فقهى كتب [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]]، مطرح شده است اين طور مى‌خوانيم:


و إذا قال «على رأى» يكون اختياره ما قبله، و نبّه بقوله على رأى على أن فيه خلافا لبعض الأصحاب، به همين عبارت در [[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]] (ج /6ص 335) از فخر المحققين اشاره شده است و سپس در دنبالۀ آن مى‌نويسد:
و إذا قال «على رأى» يكون اختياره ما قبله، و نبّه بقوله على رأى على أن فيه خلافا لبعض الأصحاب، به همين عبارت در [[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]] (ج /6ص 335) از [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخر المحققين]]  اشاره شده است و سپس در دنبالۀ آن مى‌نويسد:


اما متخصصين در فقه اين بيان را بطور كلى قبول ندارند زيرا با توجه به تغيير در نظريات [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و علاّمۀ حلّى كه گاهى حتى در يك كتاب صورت مى‌پذيرد و آنان اين تغيير رأى را در عبارت‌هاى قبلى تصحيح نمى‌كنند بلكه به ظهور رأى آخر كه نظريۀ نهايى آنان مى‌باشد بسنده مى‌كنند اين اصطلاح را نمى‌توان در همه جا به يك معنا دانست.
اما متخصصين در فقه اين بيان را بطور كلى قبول ندارند زيرا با توجه به تغيير در نظريات [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و علاّمۀ حلّى كه گاهى حتى در يك كتاب صورت مى‌پذيرد و آنان اين تغيير رأى را در عبارت‌هاى قبلى تصحيح نمى‌كنند بلكه به ظهور رأى آخر كه نظريۀ نهايى آنان مى‌باشد بسنده مى‌كنند اين اصطلاح را نمى‌توان در همه جا به يك معنا دانست.
خط ۲۰۵: خط ۲۰۵:
كتاب غاية المراد يكى از بى‌نظيرترين كتب فقهى از نظر جامعيت و ويژگى‌هاى خاص آن مى‌باشد. شايد مهم‌ترين خصوصيت اين كتاب بيان مطالبى از [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلّى]] و فقهاى قبل از وى است كه در كتب آنها وجود ندارد و به دست ما نرسيده است.
كتاب غاية المراد يكى از بى‌نظيرترين كتب فقهى از نظر جامعيت و ويژگى‌هاى خاص آن مى‌باشد. شايد مهم‌ترين خصوصيت اين كتاب بيان مطالبى از [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلّى]] و فقهاى قبل از وى است كه در كتب آنها وجود ندارد و به دست ما نرسيده است.


وى در مواردى انصراف [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]]  از نظريۀ قبلش را از طريق فرزندش فخر المحققين اعلام نموده است، مثلا در صفحۀ 188 مى‌نويسد: سمعت من شيخنا الإمام فخرالدين ولد المصنف أنه رجع عن هذه المسألة.
وى در مواردى انصراف [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]]  از نظريۀ قبلش را از طريق فرزندش [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخر المحققين]]  اعلام نموده است، مثلا در صفحۀ 188 مى‌نويسد: سمعت من شيخنا الإمام فخرالدين ولد المصنف أنه رجع عن هذه المسألة.


وى گاهى نيز مطالبى را كه به صورت شفاهى از فخر المحققين و شيخ عميدالدين عبدالمطلب بن محمد اعرجى (م 754 ق) در درس شنيده بوده را نقل نموده كه از اين نظر نيز منحصر بفرد مى‌باشد.
وى گاهى نيز مطالبى را كه به صورت شفاهى از [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخر المحققين]]  و شيخ عميدالدين عبدالمطلب بن محمد اعرجى (م 754 ق) در درس شنيده بوده را نقل نموده كه از اين نظر نيز منحصر بفرد مى‌باشد.


به عنوان نمونه وى در صفحۀ 243 مى‌نويسد: اعلم أن المحقق نجم‌الدين أورد سؤالا هنا، و أجاب عنه في كتابه إجمالا و في درسه تفصيلا...هكذا نقل عن المحقق في الدروس، يا در جاى ديگر: سمعت منه مشافهة، قال...في الدروس.
به عنوان نمونه وى در صفحۀ 243 مى‌نويسد: اعلم أن المحقق نجم‌الدين أورد سؤالا هنا، و أجاب عنه في كتابه إجمالا و في درسه تفصيلا...هكذا نقل عن المحقق في الدروس، يا در جاى ديگر: سمعت منه مشافهة، قال...في الدروس.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش