السقيفة و الخلافة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]')
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
خط ۴۵: خط ۴۵:
==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده با استناد به منابع تاریخی و روایی که عمدتا از اهل سنت و جماعت است به تحلیل و بررسی شورای سقیفه پرداخته و بیشترین تکیه وی بر این است که در ماجرای سقیفه، به‌هیچ‌وجه مسئله شورا نبوده و اگر هم مسئله شورا بوده با بزرگان اسلام و عرب نبوده است.
نویسنده با استناد به منابع تاریخی و روایی که عمدتا از اهل سنت و جماعت است به تحلیل و بررسی شورای سقیفه پرداخته و بیشترین تکیه وی بر این است که در ماجرای سقیفه، به‌هیچ‌وجه مسئله شورا نبوده و اگر هم مسئله شورا بوده با بزرگان اسلام و عرب نبوده است.
نویسنده رحلت رسول گرامی را زیر سؤال می‌برد و مرگ ایشان را مشکوک قلمداد می‌کند و در این خصوص به حدیث «ما منا إلا مقتول أو مسموم» استناد و استدلال می‌کند. نویسنده، کلمات حضرت امیر را در شِکوه و شکایت از اوضاع مطرح می‌کند و به تحلیل آنها می‌پردازد و به ویژگی‌های اخلاقی و صفات برجسته سردمداران خلافت پرداخته و به قوت و ضعف آنها اشاره می‌کند و جهت‌گیری‌های برخاسته از آن تعصبات قومی و قبیله ای را توضیح می‌دهد.<ref>ر.ک: پایگاه خطابه غدیر</ref>.
نویسنده رحلت رسول گرامی را زیر سؤال می‌برد و مرگ ایشان را مشکوک قلمداد می‌کند و در این خصوص به حدیث «ما منا إلا مقتول أو مسموم» استناد و استدلال می‌کند. نویسنده، کلمات حضرت امیر را در شِکوه و شکایت از اوضاع مطرح می‌کند و به تحلیل آنها می‌پردازد و به ویژگی‌های اخلاقی و صفات برجسته سردمداران خلافت پرداخته و به قوت و ضعف آنها اشاره می‌کند و جهت‌گیری‌های برخاسته از آن تعصبات قومی و قبیله ای را توضیح می‌دهد.<ref>ر.ک: پایگاه خطابه غدیر</ref>


گردآورنده در فصل اول در ضمن بخش‌هایی، نخست به اهمیت موضوع سقیفه و تأثیر آن در انحراف مسلمین از مسیر حقیقی اشاره دارد و شمول آثار این واقعه را به وسعت تاریخ بشریت برمی‌شمارد و ریشه‌های به تحقق پیوستن این واقعه را در تدبیری متکی بر انگیزه‌های نفسانی قلمداد می‌کند. سپس به موضوع مرگ اشاره دارد و اینکه تمام انسان‌ها حتی والاترین بشر را که پیامبر اکرم(ص) باشد از این قاعده مستثنی نمی‌داند. در ادامه به موضوع اکمال دین در اواخر عمر شریف پیامبر اکرم(ص) و واقعه غدیر در حجة‌الوداع اشاره دارد و اینکه ایشان در ابلاغ این امر خطیر به امتشان هیچ کم و کاستی را ابراز نداشتند و به احسن وجه به آن عمل نمودند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص27-44؛ عبدالمقصود، عبدالفتاح، ص77-104</ref>.
گردآورنده در فصل اول در ضمن بخش‌هایی، نخست به اهمیت موضوع سقیفه و تأثیر آن در انحراف مسلمین از مسیر حقیقی اشاره دارد و شمول آثار این واقعه را به وسعت تاریخ بشریت برمی‌شمارد و ریشه‌های به تحقق پیوستن این واقعه را در تدبیری متکی بر انگیزه‌های نفسانی قلمداد می‌کند. سپس به موضوع مرگ اشاره دارد و اینکه تمام انسان‌ها حتی والاترین بشر را که پیامبر اکرم(ص) باشد از این قاعده مستثنی نمی‌داند. در ادامه به موضوع اکمال دین در اواخر عمر شریف پیامبر اکرم(ص) و واقعه غدیر در حجة‌الوداع اشاره دارد و اینکه ایشان در ابلاغ این امر خطیر به امتشان هیچ کم و کاستی را ابراز نداشتند و به احسن وجه به آن عمل نمودند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص27-44؛ عبدالمقصود، عبدالفتاح، ص77-104</ref>


در فصل دوم و چند فصل بعد آن به موضوع طرح یک حیله و تدبیر سیاسی برای اشغال خلافت پرداخته شده؛ بدین صورت که عمر، فوت پیامبر اکرم(ص) را انکار کرد، که با بررسی کوتاهی از حوادث پس از رحلت رسول خدا(ص) و نتایجی که بعدها این حوادث به بار آورد، به دست می‌آید که علت اصلی انکار مرگ رسول خدا(ص) توسط عمر، دور کردن [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]  از منصب خلافت و زمینه‌سازی برای بیعت مردم با ابوبکر بوده است.
در فصل دوم و چند فصل بعد آن به موضوع طرح یک حیله و تدبیر سیاسی برای اشغال خلافت پرداخته شده؛ بدین صورت که عمر، فوت پیامبر اکرم(ص) را انکار کرد، که با بررسی کوتاهی از حوادث پس از رحلت رسول خدا(ص) و نتایجی که بعدها این حوادث به بار آورد، به دست می‌آید که علت اصلی انکار مرگ رسول خدا(ص) توسط عمر، دور کردن [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]  از منصب خلافت و زمینه‌سازی برای بیعت مردم با ابوبکر بوده است.
خط ۵۴: خط ۵۴:


این شایعه خیلی زود مردم را تحت تأثیر قرار داد؛ به‌خصوص اینکه عمر برای نقشه طرح‌شده شاهدی از قرآن آورد و به مردم گفت: «نگران نباشید، پیامبرتان نمرده، او به‌مانند موسی به ملاقات خدای خود شتافته است و به‌زودی برمی‌گردد و منافقینی را که مرگ وی را باور داشته‌اند، شکنجه نموده و دست و پای آنان را قطع می‌کند».
این شایعه خیلی زود مردم را تحت تأثیر قرار داد؛ به‌خصوص اینکه عمر برای نقشه طرح‌شده شاهدی از قرآن آورد و به مردم گفت: «نگران نباشید، پیامبرتان نمرده، او به‌مانند موسی به ملاقات خدای خود شتافته است و به‌زودی برمی‌گردد و منافقینی را که مرگ وی را باور داشته‌اند، شکنجه نموده و دست و پای آنان را قطع می‌کند».
نویسنده با طرح ایرادات و تناقضاتی بر این حیله سیاسی، انکار رحلت و تهدید مردم را غیر قابل دفاع برمی‌شمارد.<ref>عبدالمقصود، عبدالفتاح، ص107-279</ref>.
نویسنده با طرح ایرادات و تناقضاتی بر این حیله سیاسی، انکار رحلت و تهدید مردم را غیر قابل دفاع برمی‌شمارد.<ref>عبدالمقصود، عبدالفتاح، ص107-279</ref>


نویسنده در فصل هفتم و فصول نهایی کتاب داستان اجماع سقیفه، بیعت و واکنش های پیرامون آن و بی‌کفایتی خلیفه را پیش می‌کشد؛ نخست به هدفمند بودن اجماع سقیفه اشاره می‌کند و اینکه این اجماع تصمیمی از پیش طراحی‌شده بوده و یاران حقیقی و راستین رسول اکرم(ص) در این اجماع حضور نداشتند، سپس به بحث سکوت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]  پس از اتمام حجت با انصار اشاره دارد و اینکه سکوت آن حضرت در مقابل آن تحریف بزرگ، حکایت از تمایل شدید آن حضرت به وحدت مسلمین داشت؛ چراکه با مخالفت حضرت امکان داشت بین مسلمین دو دستگی و اختلاف درگیرد و اساس اسلام در خطر بیفتد.
نویسنده در فصل هفتم و فصول نهایی کتاب داستان اجماع سقیفه، بیعت و واکنش های پیرامون آن و بی‌کفایتی خلیفه را پیش می‌کشد؛ نخست به هدفمند بودن اجماع سقیفه اشاره می‌کند و اینکه این اجماع تصمیمی از پیش طراحی‌شده بوده و یاران حقیقی و راستین رسول اکرم(ص) در این اجماع حضور نداشتند، سپس به بحث سکوت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]  پس از اتمام حجت با انصار اشاره دارد و اینکه سکوت آن حضرت در مقابل آن تحریف بزرگ، حکایت از تمایل شدید آن حضرت به وحدت مسلمین داشت؛ چراکه با مخالفت حضرت امکان داشت بین مسلمین دو دستگی و اختلاف درگیرد و اساس اسلام در خطر بیفتد.


در ادامه به طرح موارد متعددی از ناکارآمدی خلیفه اول می‌پردازد و بیان می‌دارد پس از آنکه گروهی در سقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت کردند، بیعت عمومی با او، بر فراز منبر پیامبر خدا(ص)، به عمل آمد. انس بن مالک می‌گوید: من در آن روز به گوش خود شنیدم که عمر، پی‌درپی به ابوبکر می‌گفت که بر منبر بالا رود؛ تااینکه سرانجام ابوبکر بر فراز منبر نشست و حاضران همه با او بیعت کردند. آنگاه ابوبکر خطبه‌ای خواند و گفت: ای مردم، من از شما بهتر نیستم و زمام حکومت بر شما را به دست گرفتم؛ پس اگر رفتارم را خوب و کارم را شایسته یافتید، مرا یاری دهید و اگر بدی کردم و دچار لغزش و خطا شدم، مرا به راه آورید. که این اعتراف و گفتار وی و سایر مواضع خلیفه حکایت از ضعف و ناتوانی درونی‌اش برای تصدی مسند خلافت دارد.<ref>ر.ک: همان، ص280-537</ref>.
در ادامه به طرح موارد متعددی از ناکارآمدی خلیفه اول می‌پردازد و بیان می‌دارد پس از آنکه گروهی در سقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت کردند، بیعت عمومی با او، بر فراز منبر پیامبر خدا(ص)، به عمل آمد. انس بن مالک می‌گوید: من در آن روز به گوش خود شنیدم که عمر، پی‌درپی به ابوبکر می‌گفت که بر منبر بالا رود؛ تااینکه سرانجام ابوبکر بر فراز منبر نشست و حاضران همه با او بیعت کردند. آنگاه ابوبکر خطبه‌ای خواند و گفت: ای مردم، من از شما بهتر نیستم و زمام حکومت بر شما را به دست گرفتم؛ پس اگر رفتارم را خوب و کارم را شایسته یافتید، مرا یاری دهید و اگر بدی کردم و دچار لغزش و خطا شدم، مرا به راه آورید. که این اعتراف و گفتار وی و سایر مواضع خلیفه حکایت از ضعف و ناتوانی درونی‌اش برای تصدی مسند خلافت دارد.<ref>ر.ک: همان، ص280-537</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش