۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
#در بخش اول كتاب در ضمن دو بخش، واژههاى ويژه خواص و عوام ذكر شده است. واژههاى ويژه خواص، خود به سه بخش واژههاى ويژه خواص جبهه حق، واژههاى ويژه خواص جبهه باطل و واژه مشترك تقسيم شده است كه حواريون و اولوالعلم در جبهه حق و مترفان (خوشگذرانان) و پيشوايان گمراهى و مستكبران در جبهه باطل قرار دارند و ملأ واژه مشترك است. ناس و مستضعفان نيز دو واژه ويژه عوام هستند<ref>متن كتاب، ص 13 - 33</ref> | #در بخش اول كتاب در ضمن دو بخش، واژههاى ويژه خواص و عوام ذكر شده است. واژههاى ويژه خواص، خود به سه بخش واژههاى ويژه خواص جبهه حق، واژههاى ويژه خواص جبهه باطل و واژه مشترك تقسيم شده است كه حواريون و اولوالعلم در جبهه حق و مترفان (خوشگذرانان) و پيشوايان گمراهى و مستكبران در جبهه باطل قرار دارند و ملأ واژه مشترك است. ناس و مستضعفان نيز دو واژه ويژه عوام هستند<ref>متن كتاب، ص 13 - 33</ref> | ||
#در بخش دوم كتاب نيز ويژگىهاى خواص و عوام در دو بخش بيان شده است. خواص داراى قدرت تجزيه و تحليلند و انتخابگرند. از آن سو عوام قوّه تحليل و ژرفبينى نداشته، عقلشان به چشمشان است، ارزش از ديدگاه آنها غالباً به امور مادى و ظاهرى است و مقلّد و تابعند<ref>همان، ص 35 - 46</ref> | #در بخش دوم كتاب نيز ويژگىهاى خواص و عوام در دو بخش بيان شده است. خواص داراى قدرت تجزيه و تحليلند و انتخابگرند. از آن سو عوام قوّه تحليل و ژرفبينى نداشته، عقلشان به چشمشان است، ارزش از ديدگاه آنها غالباً به امور مادى و ظاهرى است و مقلّد و تابعند<ref>همان، ص 35 - 46</ref> | ||
#در بخش سوم به وظايف دو گروه خواص و عوام اشاره شده است. اوّلين و مهمترين وظيفه خواص، عمل به علم خويش و الگوى عملى شدن است. خواص اينسان مىتوانند، ديگران را جذب كرده، از سر جان و دل پيرو خود سازند و در آن هنگام اثر وجودى آنان بهصورت كامل، ظهور خواهد كرد<ref>همان، ص 47</ref> تعليم عوام و بالابردن بينش آنان، امر به معروف و نهى از منكر، اعلام بيزارى از منحرفان و هجرت و دورى گزيدن از فساد و مفسد، از ديگر وظايف خواص است. | #در بخش سوم به وظايف دو گروه خواص و عوام اشاره شده است. اوّلين و مهمترين وظيفه خواص، عمل به علم خويش و الگوى عملى شدن است. خواص اينسان مىتوانند، ديگران را جذب كرده، از سر جان و دل پيرو خود سازند و در آن هنگام اثر وجودى آنان بهصورت كامل، ظهور خواهد كرد<ref>همان، ص 47</ref>تعليم عوام و بالابردن بينش آنان، امر به معروف و نهى از منكر، اعلام بيزارى از منحرفان و هجرت و دورى گزيدن از فساد و مفسد، از ديگر وظايف خواص است. | ||
#:اصل تبعيت از عالمان، اصلى عقلانى است و عوام لازم است كه تابع عالمان و خواص باشند. مهم در اينجا اين است كه عوام در تبعيت، دقت و توجه كافى داشته باشند و پيروى آنان مطابق معيارهاى صحيح باشد. آنان بايد پيرو انسانهاى هدايتشده و هدايتگر باشند. پيرو كسانى باشند كه امر خدا معيار كارشان است نه پيروى از هواى نفس<ref>متن كتاب، ص 58</ref> خوددارى از اظهار نظر در حوزههاى تخصصى و تعلّم و كوشش براى خارج شدن از گروه عوام از ديگر وظايف عوام جامعه است. | #:اصل تبعيت از عالمان، اصلى عقلانى است و عوام لازم است كه تابع عالمان و خواص باشند. مهم در اينجا اين است كه عوام در تبعيت، دقت و توجه كافى داشته باشند و پيروى آنان مطابق معيارهاى صحيح باشد. آنان بايد پيرو انسانهاى هدايتشده و هدايتگر باشند. پيرو كسانى باشند كه امر خدا معيار كارشان است نه پيروى از هواى نفس<ref>متن كتاب، ص 58</ref>خوددارى از اظهار نظر در حوزههاى تخصصى و تعلّم و كوشش براى خارج شدن از گروه عوام از ديگر وظايف عوام جامعه است. | ||
#در بخش چهارم كتاب، عوامل مؤثر در عملكرد خواص مورد بررسى قرار گرفته است. عملكرد خواص از عوامل مختلفى تأثير مىپذيرد. بعضى عوامل در خواص ايجاد تحول مىكند و آنان را به قيام، حركت، سازماندهى و حركتزايى وامىدارد و بعضى عوامل در آنها خمودى، سستى، رنگپذيرى، تساهل و اهمال به بار مىآورد. نوع اول، عوامل مثبت و نوع دوم، عوامل منفى هستند<ref>همان، ص 67</ref> تصميمگيرى بهموقع، هراس نداشتن از ملامت ديگران، زهد و بىاعتنايى به تعلقات دنيا از جمله عوامل مثبت و مغرور و دلخوش شدن به توهمات و عقايد غلط، تعلقات و دلبستگىهاى مادى و انگيزههاى غير الهى از جمله عوامل منفى مؤثر در عملكرد خواص جامعه مىباشد<ref>همان، ص 67 - 94</ref> | #در بخش چهارم كتاب، عوامل مؤثر در عملكرد خواص مورد بررسى قرار گرفته است. عملكرد خواص از عوامل مختلفى تأثير مىپذيرد. بعضى عوامل در خواص ايجاد تحول مىكند و آنان را به قيام، حركت، سازماندهى و حركتزايى وامىدارد و بعضى عوامل در آنها خمودى، سستى، رنگپذيرى، تساهل و اهمال به بار مىآورد. نوع اول، عوامل مثبت و نوع دوم، عوامل منفى هستند<ref>همان، ص 67</ref>تصميمگيرى بهموقع، هراس نداشتن از ملامت ديگران، زهد و بىاعتنايى به تعلقات دنيا از جمله عوامل مثبت و مغرور و دلخوش شدن به توهمات و عقايد غلط، تعلقات و دلبستگىهاى مادى و انگيزههاى غير الهى از جمله عوامل منفى مؤثر در عملكرد خواص جامعه مىباشد<ref>همان، ص 67 - 94</ref> | ||
#آيات بسيارى از قرآن كريم، بيانگر اقدامات خواص خوب يا بد است كه نويسنده در بخش پنجم كتاب به آن پرداخته است. خواص خوب و حقمدار به مقتضاى تعهد انسانى - الهى خويش براى انجام وظيفه قيام كرده و نسبت به انحرافات، كجروىها، ستمها و تجاوزگرىها عكسالعمل نشان دادهاند. قيام خواص، بهصورتهاى مختلف بوده است كه مبارزه مخفى يا تقيهاى، اعلان توحيد و ايمان، كنارهگيرى از قوم جاهل و جهاد مسلحانه، مراحل قيام خواص را عليه كفر، ظلم و ستم تشكيل مىدهد<ref>همان، ص 95 - 102</ref> | #آيات بسيارى از قرآن كريم، بيانگر اقدامات خواص خوب يا بد است كه نويسنده در بخش پنجم كتاب به آن پرداخته است. خواص خوب و حقمدار به مقتضاى تعهد انسانى - الهى خويش براى انجام وظيفه قيام كرده و نسبت به انحرافات، كجروىها، ستمها و تجاوزگرىها عكسالعمل نشان دادهاند. قيام خواص، بهصورتهاى مختلف بوده است كه مبارزه مخفى يا تقيهاى، اعلان توحيد و ايمان، كنارهگيرى از قوم جاهل و جهاد مسلحانه، مراحل قيام خواص را عليه كفر، ظلم و ستم تشكيل مىدهد<ref>همان، ص 95 - 102</ref> | ||
#در اين بخش، نقش خواص در تثبيت و تخريب حكومتها بررسى شده است. حكومتهاى حق بر پايههاى آزادى، كرامت انسان، آگاهى تودهها، دفاع از حقوق حقه آحاد جامعه، شكوفا كردن استعدادها، تقسيم عادلانه امكانات اقتصادى و... قرار گرفته و طبعاً خواص در اين جامعه، عامل اجرايى، ايجادكنندگان پايههاى فوق و ضامن بقا و سلامت بنيان حكومت هستند؛ بيدارگران و مدافعان حقوق و آزادىها بوده و حكام عدل را در رسيدن به اهداف فوق يارى مىدهند و در برابر انحرافات و كژىهاى آنان مىايستند و آنان را مستقيم مىگردانند. از سوى ديگر، خواص در جوامع كفر و ظلم با كتمان، جعل و تحريف از آگاه شدن تودهها جلوگيرى مىكنند<ref>همان، ص 123 - 124</ref> | #در اين بخش، نقش خواص در تثبيت و تخريب حكومتها بررسى شده است. حكومتهاى حق بر پايههاى آزادى، كرامت انسان، آگاهى تودهها، دفاع از حقوق حقه آحاد جامعه، شكوفا كردن استعدادها، تقسيم عادلانه امكانات اقتصادى و... قرار گرفته و طبعاً خواص در اين جامعه، عامل اجرايى، ايجادكنندگان پايههاى فوق و ضامن بقا و سلامت بنيان حكومت هستند؛ بيدارگران و مدافعان حقوق و آزادىها بوده و حكام عدل را در رسيدن به اهداف فوق يارى مىدهند و در برابر انحرافات و كژىهاى آنان مىايستند و آنان را مستقيم مىگردانند. از سوى ديگر، خواص در جوامع كفر و ظلم با كتمان، جعل و تحريف از آگاه شدن تودهها جلوگيرى مىكنند<ref>همان، ص 123 - 124</ref> |
ویرایش