۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابی ' به 'ابی') |
جز (جایگزینی متن - 'علامه طباطبائى' به 'علامه طباطبائى ') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
3. امير مؤمنان نخستين كسى است كه واژههاى عربى را در طرح مباحث فلسفى به كار برد؛ درحالىكه اين واژهها بر اساس معانى اوليه و استعمالهاى رايج خود براى بيان مقاصد فلسفى وافى نبود و نياز مبرمى به تجريد آنها از معانى اوليه و موارد استعمال متداوله داشت كه امير مؤمنان آن واژهها را با نوعى تجريد از ريشه اصلى خود به كار برده است، مانند: «واحد لا من عدد»، «دائم لا بأمد» و... | 3. امير مؤمنان نخستين كسى است كه واژههاى عربى را در طرح مباحث فلسفى به كار برد؛ درحالىكه اين واژهها بر اساس معانى اوليه و استعمالهاى رايج خود براى بيان مقاصد فلسفى وافى نبود و نياز مبرمى به تجريد آنها از معانى اوليه و موارد استعمال متداوله داشت كه امير مؤمنان آن واژهها را با نوعى تجريد از ريشه اصلى خود به كار برده است، مانند: «واحد لا من عدد»، «دائم لا بأمد» و... | ||
آنجا كه اصحاب مكتب تفكيك، ميان فلسفه و آراى فيلسوفان خلط كرده و آراى فيلسوفان را فلسفه پنداشتهاند و اين موجب اشتباه و خطا گرديده است، مرحوم علامه طباطبائى در برابر اينگونه طرز تفكر ايستاده، لذا در اين كتاب مىفرمايد: | آنجا كه اصحاب مكتب تفكيك، ميان فلسفه و آراى فيلسوفان خلط كرده و آراى فيلسوفان را فلسفه پنداشتهاند و اين موجب اشتباه و خطا گرديده است، مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] در برابر اينگونه طرز تفكر ايستاده، لذا در اين كتاب مىفرمايد: | ||
شما خواننده گرامى آنچه كه برخى از نويسندگان و علماى خود ما در باره دين و فلسفه گفته و يا نوشتهاند دور بيندازيد. آنها مىگويند: دين بر روى فلسفه خط بطلان مىكشد و اصولاً موقعيت دين غير از موقعيت فلسفه است و اين دو هدفهاى مجزا و جدا از هم دارند. اينان تفسير صحيحى از فلسفه نكردند و گمان بردند فلسفه جز يك سلسله آرا و نظريات مردانى از يونان و غير يونان كه در ميانشان خداشناس و منكر خدا، ملحد و متقى، مؤمن و كافر و خطاكار و صوابكار وجود دارد نيست. به زعم اينان منظور از طرح مباحث فلسفى جز اين نيست كه به آن فلاسفه و دانشمندان تشبه كنيم و از مشاهير و شخصيتهاى نامدار آنها پيروى و تقليد نماييم. | شما خواننده گرامى آنچه كه برخى از نويسندگان و علماى خود ما در باره دين و فلسفه گفته و يا نوشتهاند دور بيندازيد. آنها مىگويند: دين بر روى فلسفه خط بطلان مىكشد و اصولاً موقعيت دين غير از موقعيت فلسفه است و اين دو هدفهاى مجزا و جدا از هم دارند. اينان تفسير صحيحى از فلسفه نكردند و گمان بردند فلسفه جز يك سلسله آرا و نظريات مردانى از يونان و غير يونان كه در ميانشان خداشناس و منكر خدا، ملحد و متقى، مؤمن و كافر و خطاكار و صوابكار وجود دارد نيست. به زعم اينان منظور از طرح مباحث فلسفى جز اين نيست كه به آن فلاسفه و دانشمندان تشبه كنيم و از مشاهير و شخصيتهاى نامدار آنها پيروى و تقليد نماييم. |
ویرایش