قیام مرعشیان: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ')
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    خط ۴۹: خط ۴۹:
    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:


    نويسنده در مقدمه‌اش يادآور شده: 1- حكومت مرعشيان در مازندران از دو دوره تشكيل شده: دوره متقدم كه از سال 760ق آغاز شد؛ در اين مرحله قيام مرعشيان با تمام وجوه مختلفه آن به وقوع پيوست كه با هجوم و گسترش اين قيام در مازندران توأم بود و در نهايت به تحت سلطه كشيدن سرتاسر مازندران تا ناحيه قزوين انجاميد. دوره دوم، دوره متأخر حكومت مرعشيان در مازندران است كه با آمدن تيمور به مازندران در سال 795ق شروع شد و سرزمين تحت سلطه آنها به دست تيمور و اعقاب او افتاد. 2- ليكن چيزى نگذشت كه دگرباره بازماندگان سيد قوام الدين مرعشى در مازندران به حكومت رسيدند، ولى اين حكومت نوعى حكومت محلى و خانگى تحت نظارت حكومت مركزى صفويان بود و در آن از استقلال و خودمختارى خبرى نبود. 3- حكومت مرعشيان در مازندران، مقطع و دوره قابل توجهى را در اين سرزمين ايجاد كرد. حكومت آنها يك حكومت شيعى بود كه از يك سو با سربداران خراسان پيوند داشت و از ديگر سو با حكومت شيعى آل كيا در گيلان. در واقع حكومت مرعشيان را مى‌توان عامل انتقال حكومت سربداران به گيلان و نواحى ديگر شمالى ايران دانست. 4- اين بررسى شايد نخستين بررسى مجزا درباره قيام مرعشيان در مازندران و چند و چون تاريخى آن باشد كه با تكيه بر منابع و مآخذ اصلى و فرعى تأليف يافته است. 5- در تحليل اين قيام سعى شده با توجه به مسائل سياسى و نظامى و حتى فكرى سرزمين‌هاى پيرامون آن، تمام ابعادش مورد بحث و بررسى قرار گيرد. 6- ارتباط مستقيم با آل كيا و تأثيرشان در گيلان از مقولات و مباحث ديگر اين بررسى است. 7- عقيده بر اينست كه سلسله‌هايى نظير سربداران خراسان، مرعشيان مازندران و آل كياى گيلان زمينه فكرى و مذهبى منطقه شمالى ايران را براى ظهور دولت صفويه آماده ساختند و حتى با توجه به اسناد و مدارك، رابطه مستقيم با مؤسس سلسله صفوى (رابطه آل كيا با شاه اسماعيل) برقرار كردند <ref>مقدمه كتاب، ص 5- 6</ref>.
    نويسنده در مقدمه‌اش يادآور شده: 1- حكومت مرعشيان در مازندران از دو دوره تشكيل شده: دوره متقدم كه از سال 760ق آغاز شد؛ در اين مرحله قيام مرعشيان با تمام وجوه مختلفه آن به وقوع پيوست كه با هجوم و گسترش اين قيام در مازندران توأم بود و در نهايت به تحت سلطه كشيدن سرتاسر مازندران تا ناحيه قزوين انجاميد. دوره دوم، دوره متأخر حكومت مرعشيان در مازندران است كه با آمدن تيمور به مازندران در سال 795ق شروع شد و سرزمين تحت سلطه آنها به دست تيمور و اعقاب او افتاد. 2- ليكن چيزى نگذشت كه دگرباره بازماندگان سيد قوام الدين مرعشى در مازندران به حكومت رسيدند، ولى اين حكومت نوعى حكومت محلى و خانگى تحت نظارت حكومت مركزى صفويان بود و در آن از استقلال و خودمختارى خبرى نبود. 3- حكومت مرعشيان در مازندران، مقطع و دوره قابل توجهى را در اين سرزمين ايجاد كرد. حكومت آنها يك حكومت شيعى بود كه از يك سو با سربداران خراسان پيوند داشت و از ديگر سو با حكومت شيعى آل كيا در گيلان. در واقع حكومت مرعشيان را مى‌توان عامل انتقال حكومت سربداران به گيلان و نواحى ديگر شمالى ايران دانست. 4- اين بررسى شايد نخستين بررسى مجزا درباره قيام مرعشيان در مازندران و چند و چون تاريخى آن باشد كه با تكيه بر منابع و مآخذ اصلى و فرعى تأليف يافته است. 5- در تحليل اين قيام سعى شده با توجه به مسائل سياسى و نظامى و حتى فكرى سرزمين‌هاى پيرامون آن، تمام ابعادش مورد بحث و بررسى قرار گيرد. 6- ارتباط مستقيم با آل كيا و تأثيرشان در گيلان از مقولات و مباحث ديگر اين بررسى است. 7- عقيده بر اينست كه سلسله‌هايى نظير سربداران خراسان، مرعشيان مازندران و آل كياى گيلان زمينه فكرى و مذهبى منطقه شمالى ايران را براى ظهور دولت صفويه آماده ساختند و حتى با توجه به اسناد و مدارك، رابطه مستقيم با مؤسس سلسله صفوى (رابطه آل كيا با شاه اسماعيل) برقرار كردند <ref>مقدمه كتاب، ص 5- 6</ref>.


    نويسنده با يادآورى اينكه درباره تاريخ قيام مرعشيان در مازندران، منابع اصلى و فرعى متعددى وجود دارد؛ افزوده است براى اينكه بيشتر در جريان مطالب اين منابع قرار بگيريم، آنها را طبقه‌بندى مى‌كنيم و بعد منابع مذكور را به‌طور كلى به طبقات زير تقسيم كرده: (الف) منابع متقدم يا اصلى؛ (ب) منابع متأخر يا فرعى؛ (ج) تحقيقات جديد كه خود بر دو قسمت مى‌شود: (1) تحقيقات جديد داخلى؛ (2) تحقيقات جديد خارجى، و سپس در مورد هر كدام توضيحات كافى عرضه كرده است <ref>متن كتاب، ص 9- 23</ref>.
    نويسنده با يادآورى اينكه درباره تاريخ قيام مرعشيان در مازندران، منابع اصلى و فرعى متعددى وجود دارد؛ افزوده است براى اينكه بيشتر در جريان مطالب اين منابع قرار بگيريم، آنها را طبقه‌بندى مى‌كنيم و بعد منابع مذكور را به‌طور كلى به طبقات زير تقسيم كرده: (الف) منابع متقدم يا اصلى؛ (ب) منابع متأخر يا فرعى؛ (ج) تحقيقات جديد كه خود بر دو قسمت مى‌شود: (1) تحقيقات جديد داخلى؛ (2) تحقيقات جديد خارجى، و سپس در مورد هر كدام توضيحات كافى عرضه كرده است <ref>متن كتاب، ص 9- 23</ref>.