مجموعهی خیال؛ برگزیدهی غزلیات چهل و شش شاعر از بابا فغانی شیرازی تا صفاءالحق همدانی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ی' به ' میی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ف های ' به 'فهای ') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
در همهی ادوار تاریخی، نوعی هماهنگی و همسازی میان شاخههای مختلف فرهنگ و هنر وجود دارد. در فرهنگ و تمدن ایران بعد از اسلام، این همسوئی در رشتههای گوناگون کاملا محسوس است و بهترین شاهد آن عصر صفوی است. همچنان که بار دیگر در عصر ناصری با ارائهی کارهای ممتاز در رشتههای گوناگون هنری، به موازات عرضهی مجموعههای عظیمی از علوم دیگر روبه رو هستیم. اما اکنون و در این کتاب سخن از سبک هندی است. با یک نظر اجمالی به گویندگان فارسی زبان، از دیرباز، ملاحظه میشود که برخی صاف و سرراست سخن گفته اند مانند رودکی، فردوسی، منوچهری، فرخی، ناصر خسرو، فخرالدین گرگانی، سعدی و بسیاری دیگر. و دستهای نیز پیچ و تابی به تعبیر و مضمون انداخته، به هر دلیل به نحوی از ادای مستقیم مقصود خودداری ورزیده اند همچون خاقانی، نظامی، ظهیر فاریابی، انوریف کمال اسماعیل، حافظ و دیگران. تمام شاعران سبک معروف به هندی از زمرهی دوم اند. اما هرچه به دورانهای اخیر نزدیک تر میشویم مضامین ترکیبی تر میشوند و در ادای این مضامین ترکیبی، تعبیرهای پیچیده تری نیز به کار میرود. | در همهی ادوار تاریخی، نوعی هماهنگی و همسازی میان شاخههای مختلف فرهنگ و هنر وجود دارد. در فرهنگ و تمدن ایران بعد از اسلام، این همسوئی در رشتههای گوناگون کاملا محسوس است و بهترین شاهد آن عصر صفوی است. همچنان که بار دیگر در عصر ناصری با ارائهی کارهای ممتاز در رشتههای گوناگون هنری، به موازات عرضهی مجموعههای عظیمی از علوم دیگر روبه رو هستیم. اما اکنون و در این کتاب سخن از سبک هندی است. با یک نظر اجمالی به گویندگان فارسی زبان، از دیرباز، ملاحظه میشود که برخی صاف و سرراست سخن گفته اند مانند رودکی، فردوسی، منوچهری، فرخی، ناصر خسرو، فخرالدین گرگانی، سعدی و بسیاری دیگر. و دستهای نیز پیچ و تابی به تعبیر و مضمون انداخته، به هر دلیل به نحوی از ادای مستقیم مقصود خودداری ورزیده اند همچون خاقانی، نظامی، ظهیر فاریابی، انوریف کمال اسماعیل، حافظ و دیگران. تمام شاعران سبک معروف به هندی از زمرهی دوم اند. اما هرچه به دورانهای اخیر نزدیک تر میشویم مضامین ترکیبی تر میشوند و در ادای این مضامین ترکیبی، تعبیرهای پیچیده تری نیز به کار میرود. | ||
به نظر بسیاری از تذکره نویسان قدیم و جدید، و به اعتقاد نویسنده، بنیانگذار و آغازگر تحول در شعر فارسی که منجر به پیدایش و تکامل سبک مشهور به هندی شد، بابافغانی (متوفی 925ه.ق) است. ملاحظهی وضع کلی شعر فارسی به خصوص غزل در فاصلهی حافظ تا فغانی، به ویژه جامی تا فغانی، و مقایسهی آن با تحولی که پس فغانی رخ دادف نشان میدهد که شعر فارسی به دست فغانی از یک بن بست بیرون آمد و طریقی پیدا شد که شاعر از تکرار و تقلید به فضای آزادتری وارد شود و به بیان مستقل دریافتهای شخصی بپردازد. و چنان شد که تا مدت ها شاعران کهنه پرست هر نغمهی تازهای را که خارج از | به نظر بسیاری از تذکره نویسان قدیم و جدید، و به اعتقاد نویسنده، بنیانگذار و آغازگر تحول در شعر فارسی که منجر به پیدایش و تکامل سبک مشهور به هندی شد، بابافغانی (متوفی 925ه.ق) است. ملاحظهی وضع کلی شعر فارسی به خصوص غزل در فاصلهی حافظ تا فغانی، به ویژه جامی تا فغانی، و مقایسهی آن با تحولی که پس فغانی رخ دادف نشان میدهد که شعر فارسی به دست فغانی از یک بن بست بیرون آمد و طریقی پیدا شد که شاعر از تکرار و تقلید به فضای آزادتری وارد شود و به بیان مستقل دریافتهای شخصی بپردازد. و چنان شد که تا مدت ها شاعران کهنه پرست هر نغمهی تازهای را که خارج از ردیفهای هزاران بار نواخته شده میشنیدند، به مسخره، فغانیه می گفتند. تذکره نویسان تصریح کرده اند که فغانی «آدم شعر جدید»، یعنی پدر سبک تازه، است و او را «مجتهد فن تازه» می نامیدهاند. تا 150 سال از جمله وظایف شاعران استقبال از غزلهای فغانی بود. یعنی با آموختن ردیفهای او قادر به نغمه سرایی میشدند. و این همزمان است با رنسانس گونهای که در تبریز و هرات و سپس، با روی کار آمدن صفویه، در قزوین و اصفهان پدید آمد و محصول کامل خود را در زمان شاه عباس در ایران و در زمان اکبرشاه بابری در هند عرضه نمود و در ابعاد مختلف اجتماعی و فرهنگی و هنری تأثیر خود را نشان داد. اگر در اشعار غزل سرایان بعد از حافظ تا فغانی دقت کنیم، همگی تقلیدی است. فغانی طراوت و بدعت در لفظ و معنا و احساس و اندیشهی فردی را باب کرد، و پس از آن بود که شور و خروش جنبش فرهنگی نوین، که افراد و قشرهایی از پیشه وران و کسبه و طبقات خرده پای شهری بدان پیوسته بودند، توانست با این زبان و شیوهی جدید بیان گردد. | ||
فغانی در آغاز قرن دهم هجری ایستاده و سرچشمهی سه شیوهی شعری است: یکی وقوع گویی، دیگر سبک مشهور به هندی و سوم جریان بازگشت ادبی. جلب این که جریان بازگشت، با آن که مدعی تقلید از سعدی و حافظ است، در واقع افراط کاریهای معنوی و فرسودگیهای لفظی مرحلهی انحطاط سبک هندی را در سرچشمهی زلال فغانی و شفائی و نظیری شسته است. و اگر باریک بینی به خرج دهیم، در اشعار خوب مشتاق و آذر و عاشق (اوایل قرن سیزدهم) ته مایههایی از مضمون بندی سبک هندی و نیز اثری از شیوهی وقوع گویی مییابیم؛ و این در مجموع یعنی بازگشت به فغانی. | فغانی در آغاز قرن دهم هجری ایستاده و سرچشمهی سه شیوهی شعری است: یکی وقوع گویی، دیگر سبک مشهور به هندی و سوم جریان بازگشت ادبی. جلب این که جریان بازگشت، با آن که مدعی تقلید از سعدی و حافظ است، در واقع افراط کاریهای معنوی و فرسودگیهای لفظی مرحلهی انحطاط سبک هندی را در سرچشمهی زلال فغانی و شفائی و نظیری شسته است. و اگر باریک بینی به خرج دهیم، در اشعار خوب مشتاق و آذر و عاشق (اوایل قرن سیزدهم) ته مایههایی از مضمون بندی سبک هندی و نیز اثری از شیوهی وقوع گویی مییابیم؛ و این در مجموع یعنی بازگشت به فغانی. |