الإيضاح (ابوفراس مینقی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو'
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى == «(.*)»' به '== معرفى اجمالى == '''$1'''')
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو')
خط ۳۹: خط ۳۹:


== معرفى اجمالى ==
== معرفى اجمالى ==
'''الإیضاح''' تأليف شهاب الدين ابو فراس مينقى(متوفى 947ق)، عالم اسماعيلى نزارى، به زبان عربى است. اين كتاب از آن جهت كه نويسنده آن از علماى بزرگ مكتب فكرى اسماعيلى در عصرش بوده حائز اهميت است. كتاب، به لحاظ مطالب فلسفى بالاتر از كتب مدخل فلسفه و پايين‌تر از كتب عالى فلسفى است.
'''الإیضاح''' تأليف شهاب الدين ابوفراس مينقى(متوفى 947ق)، عالم اسماعيلى نزارى، به زبان عربى است. اين كتاب از آن جهت كه نويسنده آن از علماى بزرگ مكتب فكرى اسماعيلى در عصرش بوده حائز اهميت است. كتاب، به لحاظ مطالب فلسفى بالاتر از كتب مدخل فلسفه و پايين‌تر از كتب عالى فلسفى است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۱: خط ۵۱:
محقق كتاب در مقدمه‌اش بر كتاب به تاريخچه مختصرى از مذهب اسماعيليه، اشاره مى‌كند. اصحاب مدرسه اول اسماعيلى، اخوان الصفاء، ابن حوشب كوفى و ابن حيون مغربى بوده‌اند. وى بسيارى از افكار نويسنده را متأثر از افكار اين افراد مى‌داند.
محقق كتاب در مقدمه‌اش بر كتاب به تاريخچه مختصرى از مذهب اسماعيليه، اشاره مى‌كند. اصحاب مدرسه اول اسماعيلى، اخوان الصفاء، ابن حوشب كوفى و ابن حيون مغربى بوده‌اند. وى بسيارى از افكار نويسنده را متأثر از افكار اين افراد مى‌داند.


نويسنده، در مقدمه به ارزش فضايل عقلى اشاره مى‌كند و اگر چه فضايل جسمانى را بى‌ارزش نمى‌داند، اما فضايل نظرى عقلى را باارزش‌تر مى‌داند. به اعتقاد محقق كتاب، اين رأى اقتباسى از آراى اخوان الصفاء و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] است. ابو فراس بر اين اعتقاد است كه معرفت مطلقه از طريق اعمال فكرى و محاربه با شهوات و ميراندن جسم، كامل مى‌گردد.
نويسنده، در مقدمه به ارزش فضايل عقلى اشاره مى‌كند و اگر چه فضايل جسمانى را بى‌ارزش نمى‌داند، اما فضايل نظرى عقلى را باارزش‌تر مى‌داند. به اعتقاد محقق كتاب، اين رأى اقتباسى از آراى اخوان الصفاء و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] است. ابوفراس بر اين اعتقاد است كه معرفت مطلقه از طريق اعمال فكرى و محاربه با شهوات و ميراندن جسم، كامل مى‌گردد.


كتاب، با ذكر آيات قرآن كريم به تكرار داستان آدم(ع) هفت مرتبه در قرآن كريم اشاره كرده و ابليس هر يك از انبيا را نام مى‌برد. وى در آخر چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند كه تفاوت ابليس بالقوه و بالفعل در آن است كه ابليس بالقوه مى‌تواند توبه كند و با تغيير صورت ابليسى خود به حق رجوع كند، اما ابليس بالفعل امكان توبه ندارد. وى سپس به گونه ديگرى نيز تأويل مى‌برد كه ابليس‌هاى بالقوه فقهاى قشرى و بزرگان هستند كه اگر قلوب آنها فاسد شود، صورت روحانى آنها ابليس بالفعل مى‌شود كه عقاب خواهد شد و ندامت، ديگر سودى ندارد.
كتاب، با ذكر آيات قرآن كريم به تكرار داستان آدم(ع) هفت مرتبه در قرآن كريم اشاره كرده و ابليس هر يك از انبيا را نام مى‌برد. وى در آخر چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند كه تفاوت ابليس بالقوه و بالفعل در آن است كه ابليس بالقوه مى‌تواند توبه كند و با تغيير صورت ابليسى خود به حق رجوع كند، اما ابليس بالفعل امكان توبه ندارد. وى سپس به گونه ديگرى نيز تأويل مى‌برد كه ابليس‌هاى بالقوه فقهاى قشرى و بزرگان هستند كه اگر قلوب آنها فاسد شود، صورت روحانى آنها ابليس بالفعل مى‌شود كه عقاب خواهد شد و ندامت، ديگر سودى ندارد.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش