مولانا پیر عشق و سماع: تفاوت میان نسخه‌ها

    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - 'سرّ سماع' به 'سر سماع')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۵۲: خط ۵۲:
    در همین بخش در خصوص آثار [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] به مانند [[مثنوی]] و [[دیوان کبیر]] و [[فیه ما فیه]] سخن می‌گوید و شیوه ی هر کدام را بیان می‌دارد. در تحلیل و توصیف کتاب [[مثنوی]] به بیست مورد اشاره می‌کند که در توصیف آن کتاب به واقعاً مهمّ و ارزنده است<ref>متن، صص 50-49</ref>. در این بین [[مثنوی]] کتاب توحید و نبوّت، کتاب عرفان و تصوّف، کتاب سیر و سلوک، حکمت الهی، فقه و احکام، شرح حال انسان، اسرار اولیاء، صیقل ارواحف اسرار عشق و عاشقی، و راه و رسم زندگی توصیف می‌شود. این توصیفات با توجّه به محتوای‌کتاب و احیاناً توجّهاتی است که گوینده‌ی ‌کتاب به آن داده است.
    در همین بخش در خصوص آثار [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] به مانند [[مثنوی]] و [[دیوان کبیر]] و [[فیه ما فیه]] سخن می‌گوید و شیوه ی هر کدام را بیان می‌دارد. در تحلیل و توصیف کتاب [[مثنوی]] به بیست مورد اشاره می‌کند که در توصیف آن کتاب به واقعاً مهمّ و ارزنده است<ref>متن، صص 50-49</ref>. در این بین [[مثنوی]] کتاب توحید و نبوّت، کتاب عرفان و تصوّف، کتاب سیر و سلوک، حکمت الهی، فقه و احکام، شرح حال انسان، اسرار اولیاء، صیقل ارواحف اسرار عشق و عاشقی، و راه و رسم زندگی توصیف می‌شود. این توصیفات با توجّه به محتوای‌کتاب و احیاناً توجّهاتی است که گوینده‌ی ‌کتاب به آن داده است.


    بخش دیگری از کتاب مولانا و شب است که نویسنده به اشعار مولانا در خصوص شب و خاصّه شب زنده داری‌های مولانا اشاره کرده است. بخش دیگر به مولانا و موسیقی و سماع پرداخته که بیرون از این کتاب آثار متعدّدی را در این باره از وی سراغ داریم، برای نمونه [[موسیقی و سماع کیهانی]] و [[سرّ سماع]] قابل ذکر است. در ادامه به مولانا و عشق اشاره می‌شود و عشق را از منظر مولانا تحلیل می‌کند و بر خلاف دیگران که برای خود تفسیری دلبخواهی از عشق دارند چنین گفته می‌شود که عشق مولانا در مدار توحید و نبوّت است و نه آنچه که دیگران در سر دارند. در بخش دیگر ناظر به مولانا و عقل سلیم هستیم که پیش از این وی ‌کتابی عمیق و دقیق تحت عنوان [[مولانا و دفاع از عقل]] را منتشر کرده بود که مرجع بسیاری از مولوی پژوهان است. بر خلاف بسیاری‌ که مولانا را با استنباطات و استندلالات خطا و خام ضد عقل می‌دانند استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] اعتقاد دارد که مولانا از عقل محورترین عارفان و صوفیان مسلمان است که قائل به تشکیک عقل بوده و برترین عقل را در شخص پیامبر خلاصه می‌دیده است و در الفاظ عقل به «عقل عقل» و نیز «عقل احمد» تکیه دارد.
    بخش دیگری از کتاب مولانا و شب است که نویسنده به اشعار مولانا در خصوص شب و خاصّه شب زنده داری‌های مولانا اشاره کرده است. بخش دیگر به مولانا و موسیقی و سماع پرداخته که بیرون از این کتاب آثار متعدّدی را در این باره از وی سراغ داریم، برای نمونه [[موسیقی و سماع کیهانی]] و [[سر سماع]] قابل ذکر است. در ادامه به مولانا و عشق اشاره می‌شود و عشق را از منظر مولانا تحلیل می‌کند و بر خلاف دیگران که برای خود تفسیری دلبخواهی از عشق دارند چنین گفته می‌شود که عشق مولانا در مدار توحید و نبوّت است و نه آنچه که دیگران در سر دارند. در بخش دیگر ناظر به مولانا و عقل سلیم هستیم که پیش از این وی ‌کتابی عمیق و دقیق تحت عنوان [[مولانا و دفاع از عقل]] را منتشر کرده بود که مرجع بسیاری از مولوی پژوهان است. بر خلاف بسیاری‌ که مولانا را با استنباطات و استندلالات خطا و خام ضد عقل می‌دانند استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] اعتقاد دارد که مولانا از عقل محورترین عارفان و صوفیان مسلمان است که قائل به تشکیک عقل بوده و برترین عقل را در شخص پیامبر خلاصه می‌دیده است و در الفاظ عقل به «عقل عقل» و نیز «عقل احمد» تکیه دارد.


    در بخش شمس‌الدّین ملک‌داد تبریزی ضمن توصیف شمس و بیان ارتباط او با [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا] اشاراتی دارد که دیگران در کار این تحلیل نداشته‌اند. وی معتقد نیست که مولانا تربیت شده ی شمس است و اعتقاد ندارد که مولانا قبلاً از عرفان و تصوّف و معارف مربوط به آن خالی بوده است و نیز اعتقاد ندارد که مولانا مرید و شاگر شمس بوده و یا تماماً تسلیم او بوده است. این اختلافات وی را به شدّت برجسته کرده و چنان می‌نماید که خلاف مسیر دیگران حرکت می‌کند ولی استنادات وی نیز خالی از قوّت و صلابت نیست، چنانکه در کتاب [[حسام الدّین خالق مثنوی معنوی|حسام‌الدّین خالق مثنوی معنوی]] و همین طور در کتاب [[بهاء ولد (زندگی، سلوک و اندیشه)]] و نیز کتاب [[سیّد برهان الدّین مرشد مولانا]] به قوّت سخن گفته شواهدی قابل توجّه از این مخالفت و تدوری خود را بیان داشته است.
    در بخش شمس‌الدّین ملک‌داد تبریزی ضمن توصیف شمس و بیان ارتباط او با [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا] اشاراتی دارد که دیگران در کار این تحلیل نداشته‌اند. وی معتقد نیست که مولانا تربیت شده ی شمس است و اعتقاد ندارد که مولانا قبلاً از عرفان و تصوّف و معارف مربوط به آن خالی بوده است و نیز اعتقاد ندارد که مولانا مرید و شاگر شمس بوده و یا تماماً تسلیم او بوده است. این اختلافات وی را به شدّت برجسته کرده و چنان می‌نماید که خلاف مسیر دیگران حرکت می‌کند ولی استنادات وی نیز خالی از قوّت و صلابت نیست، چنانکه در کتاب [[حسام الدّین خالق مثنوی معنوی|حسام‌الدّین خالق مثنوی معنوی]] و همین طور در کتاب [[بهاء ولد (زندگی، سلوک و اندیشه)]] و نیز کتاب [[سیّد برهان الدّین مرشد مولانا]] به قوّت سخن گفته شواهدی قابل توجّه از این مخالفت و تدوری خود را بیان داشته است.