تفسير الطبري، جامع البيان عن تأويل آي القرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در عالم تشیع نیز، این تفسیر، مرجعی محبوب و معتنابه است. شیخ طوسی تبیان را بر اساس آن تألیف کرده است و اغلب شواهد شعریاش را از آن گرفته است. همچنین شیخ طبرسی به آن اعتناء و اعتماد بسیار داشته و حتی نام تفسیر خود مجمعالبیان را با نظر به جامع البیان-که نام تفسیر طبری است-ساخته است(خرم شاهی، بهاءالدین، ص8). | در عالم تشیع نیز، این تفسیر، مرجعی محبوب و معتنابه است. شیخ طوسی تبیان را بر اساس آن تألیف کرده است و اغلب شواهد شعریاش را از آن گرفته است. همچنین شیخ طبرسی به آن اعتناء و اعتماد بسیار داشته و حتی نام تفسیر خود مجمعالبیان را با نظر به جامع البیان-که نام تفسیر طبری است-ساخته است(خرم شاهی، بهاءالدین، ص8). | ||
==گزارش محتوا== | |||
==خصوصیات تفسیر طبری== | ===خصوصیات تفسیر طبری=== | ||
بعضی از خصوصیات و امتیازات تفسیر طبری عبارت است از: | بعضی از خصوصیات و امتیازات تفسیر طبری عبارت است از: | ||
# در تفسیر هر آیهای، از احادیث صحابه و تابعین نقل میکند و در ضمن نقل، به نقد و ترجیح اقوال میپردازد. | # در تفسیر هر آیهای، از احادیث صحابه و تابعین نقل میکند و در ضمن نقل، به نقد و ترجیح اقوال میپردازد. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
تفسیر طبری در یک کلمه، نظر به دامنه اشتمال و دقت و صحت تدوین و قدمتش، مهمترین تفسیر در تاریخ فرهنگ اسلامی است و پیروان همه مذاهب اسلام، به آن ارج مینهند و هیچ مفسری نیست که این تفسیر را بهعنوان پشتوانه اصلی کار خود نگرفته باشد<ref>خرم شاهی، بهاءالدین، ص7-8</ref>. | تفسیر طبری در یک کلمه، نظر به دامنه اشتمال و دقت و صحت تدوین و قدمتش، مهمترین تفسیر در تاریخ فرهنگ اسلامی است و پیروان همه مذاهب اسلام، به آن ارج مینهند و هیچ مفسری نیست که این تفسیر را بهعنوان پشتوانه اصلی کار خود نگرفته باشد<ref>خرم شاهی، بهاءالدین، ص7-8</ref>. | ||
==معیارهای طبری در تفسیر== | ===معیارهای طبری در تفسیر=== | ||
طبری در این نقد و داوری بین تأویلهای مختلف از معیارهای گوناگونی بهره میگیرد که در ذیل به موارد و نمونههایی از آنها اشارات میرود: | طبری در این نقد و داوری بین تأویلهای مختلف از معیارهای گوناگونی بهره میگیرد که در ذیل به موارد و نمونههایی از آنها اشارات میرود: | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
آنگاه طبری به ترجیح تأویل کسانی که معتقدند مورد آیه همپیمانانی است که از راه حلف و عهد میثاق در کنار هم جمع شدهاند میپردازد، و آن را درستترین تأویل بهحساب میآورد. وی در این مورد از تاریخ عرب و شیوه معمول و متداول بین آنها بهره میگیرد و به تائید تأویلی و تضعیف دیگری میپردازد، و متذکر میگردد که همه آگاهان به تاریخ و ایام و اخبار عرب میدانند که همبستگی و پیوند مبتنی بر قسم و عهد و میثاق، در میان همان همپیمانان است نه دیگران، و برقرار ساختن اخوت در بین مهاجر و انصار از جانب رسول خدا، و همچنین مسئله «به فرزندی کسی را پذیرفتن» هیچکدام از این دو برمبنای قسم و عهد و میثاق استوار نبوده است<ref>ر.ک: فاضلی، محمد، ص146-156</ref>. | آنگاه طبری به ترجیح تأویل کسانی که معتقدند مورد آیه همپیمانانی است که از راه حلف و عهد میثاق در کنار هم جمع شدهاند میپردازد، و آن را درستترین تأویل بهحساب میآورد. وی در این مورد از تاریخ عرب و شیوه معمول و متداول بین آنها بهره میگیرد و به تائید تأویلی و تضعیف دیگری میپردازد، و متذکر میگردد که همه آگاهان به تاریخ و ایام و اخبار عرب میدانند که همبستگی و پیوند مبتنی بر قسم و عهد و میثاق، در میان همان همپیمانان است نه دیگران، و برقرار ساختن اخوت در بین مهاجر و انصار از جانب رسول خدا، و همچنین مسئله «به فرزندی کسی را پذیرفتن» هیچکدام از این دو برمبنای قسم و عهد و میثاق استوار نبوده است<ref>ر.ک: فاضلی، محمد، ص146-156</ref>. | ||
==نمونهای از روش طبری== | ===نمونهای از روش طبری=== | ||
در بحث از آیه«ایاک نعبد و ایاک نستعین» (حمد: 5) طبری، علاوه بر اینکه، بحث افاده حصر را، از تقدیم مفعول بر فعل و درنتیجه ثابت شدن اینکه نقطه اتکا فقط خداست و «لا احدا سواه» را مطرح کرده و علاوه بر اینکه گفته است: چرا «نعبد» بر «نستعین» یعنی عبادت، بر استعانت مقدم شده و حالآنکه «فسمألة المعونة کانت احق بالتقدیم» علت آن در نظر طبری این است که انسان در عبادت خود به معونت خدا نیاز دارد. | در بحث از آیه«ایاک نعبد و ایاک نستعین» (حمد: 5) طبری، علاوه بر اینکه، بحث افاده حصر را، از تقدیم مفعول بر فعل و درنتیجه ثابت شدن اینکه نقطه اتکا فقط خداست و «لا احدا سواه» را مطرح کرده و علاوه بر اینکه گفته است: چرا «نعبد» بر «نستعین» یعنی عبادت، بر استعانت مقدم شده و حالآنکه «فسمألة المعونة کانت احق بالتقدیم» علت آن در نظر طبری این است که انسان در عبادت خود به معونت خدا نیاز دارد. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
در بحث ازهاء ضمیر «فیه» طبری گفته است: مرجع این ضمیر «کتاب» است و معنای «لا ریب فیه»: «لا شک فی ذلک الکتاب انه من عندالله هدی للمتقین»<ref>علوی مقدم، سید محمد، ص103-104</ref>. | در بحث ازهاء ضمیر «فیه» طبری گفته است: مرجع این ضمیر «کتاب» است و معنای «لا ریب فیه»: «لا شک فی ذلک الکتاب انه من عندالله هدی للمتقین»<ref>علوی مقدم، سید محمد، ص103-104</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
تحقیق این چاپ از کتاب توسط دکتر عبدالله بن عبدالمحسن ترکی با همکاری ناشر (مركز البحوث و الدراسات العربية و الإسلامية بدار هجر) در 26 جلد منتشر شده است. | تحقیق این چاپ از کتاب توسط دکتر عبدالله بن عبدالمحسن ترکی با همکاری ناشر (مركز البحوث و الدراسات العربية و الإسلامية بدار هجر) در 26 جلد منتشر شده است. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |