واقدی، محمد بن عمر: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت')
    جز (جایگزینی متن - 'خطي' به 'خطی')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۵۷: خط ۵۷:
    واقدى از وابستگان بنى سهم است كه يكى از خاندانهاى قبيلۀ بنى اسلم شمرده مى‌شوند. اين كه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، او را از وابستگان و خدمتكاران بنى هاشم دانسته است، صحيح نيست. مصادر كتب تذكره و رجال دربارۀ آغاز زندگانى او مطلبى ندارد، ولى به نظر مى‌رسد كه واقدى از سنين جوانى، بلكه نوجوانى، دربارۀ كسب معلومات مربوط به سيره و جنگهاى پيامبر(ص)سخت كوشش مى‌كرده است.
    واقدى از وابستگان بنى سهم است كه يكى از خاندانهاى قبيلۀ بنى اسلم شمرده مى‌شوند. اين كه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، او را از وابستگان و خدمتكاران بنى هاشم دانسته است، صحيح نيست. مصادر كتب تذكره و رجال دربارۀ آغاز زندگانى او مطلبى ندارد، ولى به نظر مى‌رسد كه واقدى از سنين جوانى، بلكه نوجوانى، دربارۀ كسب معلومات مربوط به سيره و جنگهاى پيامبر(ص)سخت كوشش مى‌كرده است.


    [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] ضمن نقل قول مسيبى مى‌نويسد كه:واقدى كنار ستونى در مسجد پيامبر مى‌نشست. از او پرسيدند چه مى‌خوانى؟ گفت: بخشهايى از مغازى. اين خبر را [[خطيب بغدادى]] هم در [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] از سمتى نقل كرده است.
    [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] ضمن نقل قول مسيبى مى‌نويسد كه:واقدى كنار ستونى در مسجد پيامبر مى‌نشست. از او پرسيدند چه مى‌خوانى؟ گفت: بخشهايى از مغازى. اين خبر را [[خطیب بغدادى]] هم در [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] از سمتى نقل كرده است.


    بيشتر مراجع، موضوع توجه واقدى به جمع‌آورى اخبار و احاديث و روايات مختلف مربوط به سيره را ذكر كرده و به كوشش او در اين راه تصريح كرده‌اند.
    بيشتر مراجع، موضوع توجه واقدى به جمع‌آورى اخبار و احاديث و روايات مختلف مربوط به سيره را ذكر كرده و به كوشش او در اين راه تصريح كرده‌اند.


    [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] و [[خطيب بغدادى]] و ابن سيد الناس از واقدى نقل مى‌كنند كه مى‌گفت: به هر يك از فرزندان صحابه و شهدا و وابستگان آنها كه مى‌رسيدم مى‌پرسيدم، آيا از كسى خبرى دربارۀ چگونگى شهادت و محل مرگ خويشاوند خود شنيده‌اى؟و چون خبر مى‌دادند، شخصا به جايى كه گفته بود مى‌رفتم و محل را مشاهده مى‌كردم. چنانكه به منطقۀ مريسيع رفتم و از نزديك آنجا را مشاهده كردم و از هيچ جنگى آگاه نشدم مگر اينكه براى معاينه محل آن جنگ به آنجا رفتم.اخبارى شبيه به اين خبر نقل شده است.
    [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] و [[خطیب بغدادى]] و ابن سيد الناس از واقدى نقل مى‌كنند كه مى‌گفت: به هر يك از فرزندان صحابه و شهدا و وابستگان آنها كه مى‌رسيدم مى‌پرسيدم، آيا از كسى خبرى دربارۀ چگونگى شهادت و محل مرگ خويشاوند خود شنيده‌اى؟و چون خبر مى‌دادند، شخصا به جايى كه گفته بود مى‌رفتم و محل را مشاهده مى‌كردم. چنانكه به منطقۀ مريسيع رفتم و از نزديك آنجا را مشاهده كردم و از هيچ جنگى آگاه نشدم مگر اينكه براى معاينه محل آن جنگ به آنجا رفتم.اخبارى شبيه به اين خبر نقل شده است.


    از جمله هارون فروى مى‌گويد: واقدى را در مكه ديدم كه كوله پشتى سفرى دارد.گفتم: آهنگ كجا دارى؟ گفت:مى‌خواهم به حنين بروم كه محل جنگ حنين را از نزديك مشاهده كنم.
    از جمله هارون فروى مى‌گويد: واقدى را در مكه ديدم كه كوله پشتى سفرى دارد.گفتم: آهنگ كجا دارى؟ گفت:مى‌خواهم به حنين بروم كه محل جنگ حنين را از نزديك مشاهده كنم.
    خط ۷۴: خط ۷۴:
    ==حركت به عراق ==
    ==حركت به عراق ==


    واقدى در سال 180 ه.ق.از مدينه به قصد عراق بيرون آمد. [[خطيب بغدادى]] از قول واقدى نقل مى‌كند كه مى‌گفت: «در مدينه گندم مى‌فروختم، صد هزار درهم سرمايه مردم در دست من بود كه با آن كار مى‌كردم و حق العمل برمى‌داشتم و آن سرمايه از دست رفت و آهنگ عراق كردم و پيش يحيى بن خالد برمكى آمدم». [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] هم مى‌گويد: «واقدى به واسطۀ اينكه وامدار شده بود به عراق رفت». چنين به نظر مى‌رسد كه سبب اصلى مسافرت واقدى به عراق رغبت او به ديدار يحيى بن خالد برمكى است، زيرا در سفر حج همت والاى يحيى در وجود واقدى كششى نسبت به او ايجاد كرده بود و واقدى مى‌خواست براى تحقق بخشيدن به آرزوهاى مادى و معنوى خود در محيط راحت ترى قرار گيرد.در آن هنگام دريچه‌هاى نور و اميد در بغداد بود-مخصوصاً در دورۀ هارون.
    واقدى در سال 180 ه.ق.از مدينه به قصد عراق بيرون آمد. [[خطیب بغدادى]] از قول واقدى نقل مى‌كند كه مى‌گفت: «در مدينه گندم مى‌فروختم، صد هزار درهم سرمايه مردم در دست من بود كه با آن كار مى‌كردم و حق العمل برمى‌داشتم و آن سرمايه از دست رفت و آهنگ عراق كردم و پيش يحيى بن خالد برمكى آمدم». [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] هم مى‌گويد: «واقدى به واسطۀ اينكه وامدار شده بود به عراق رفت». چنين به نظر مى‌رسد كه سبب اصلى مسافرت واقدى به عراق رغبت او به ديدار يحيى بن خالد برمكى است، زيرا در سفر حج همت والاى يحيى در وجود واقدى كششى نسبت به او ايجاد كرده بود و واقدى مى‌خواست براى تحقق بخشيدن به آرزوهاى مادى و معنوى خود در محيط راحت ترى قرار گيرد.در آن هنگام دريچه‌هاى نور و اميد در بغداد بود-مخصوصاً در دورۀ هارون.


    [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] در جاى ديگر مطلبى مى‌نويسد كه مؤيد اين نظريه است، مى‌گويد: «واقدى مى‌گفت: روزگار دندان بما نشان داد و همسرم ام عبداللّٰه به من اعتراض كرد و گفت چرا كوتاهى مى‌كنى؟وزير خليفه تو را مى‌شناسد و از تو خواسته است كه پيش او بروى و او داراى مقام ارزنده است.اين بود كه از مدينه كوچيدم».
    [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] در جاى ديگر مطلبى مى‌نويسد كه مؤيد اين نظريه است، مى‌گويد: «واقدى مى‌گفت: روزگار دندان بما نشان داد و همسرم ام عبداللّٰه به من اعتراض كرد و گفت چرا كوتاهى مى‌كنى؟وزير خليفه تو را مى‌شناسد و از تو خواسته است كه پيش او بروى و او داراى مقام ارزنده است.اين بود كه از مدينه كوچيدم».
    خط ۹۳: خط ۹۳:




    دربارۀ تاريخ وفات او اختلافى ديده مى‌شود.[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، متذكر مى‌شود كه واقدى در سال 206 ه.ق.درگذشته است، و حال آنكه منابع ديگر از جمله [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] در [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات]] متذكر شده‌اند كه مرگ او در ذيحجه 207 ه.ق.اتفاق افتاده است و [[خطيب بغدادى]]، با اسنادى از عبداللّٰه حضرمى روايت مى‌كند كه واقدى در سال 209 ه.ق.درگذشته است.
    دربارۀ تاريخ وفات او اختلافى ديده مى‌شود.[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، متذكر مى‌شود كه واقدى در سال 206 ه.ق.درگذشته است، و حال آنكه منابع ديگر از جمله [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] در [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات]] متذكر شده‌اند كه مرگ او در ذيحجه 207 ه.ق.اتفاق افتاده است و [[خطیب بغدادى]]، با اسنادى از عبداللّٰه حضرمى روايت مى‌كند كه واقدى در سال 209 ه.ق.درگذشته است.


    اگر قرار باشد يكى از اين روايات را بر ديگر روايات ترجيح دهيم، از همه به صواب نزديكتر روايت دوم است كه [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] شاگرد و كاتب واقدى و كسى كه به زمان او نزديك‌تر است، نقل كرده است. بعلاوه، [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] شب وفات و روز دفن او را نام برده است و چنين مى‌نويسد: «واقدى شب سه شنبه، يازده شب گذشته از ذيحجه سال 207 ه.ق، در گذشت و روز سه‌شنبه در گورستان خيزران به خاک سپرده شد و هفتاد و هشت ساله بود.» بعلاوه، اين روايت در بيشتر منابع آمده است.
    اگر قرار باشد يكى از اين روايات را بر ديگر روايات ترجيح دهيم، از همه به صواب نزديكتر روايت دوم است كه [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] شاگرد و كاتب واقدى و كسى كه به زمان او نزديك‌تر است، نقل كرده است. بعلاوه، [[ابن سعد، محمد بن سعد|ابن سعد]] شب وفات و روز دفن او را نام برده است و چنين مى‌نويسد: «واقدى شب سه شنبه، يازده شب گذشته از ذيحجه سال 207 ه.ق، در گذشت و روز سه‌شنبه در گورستان خيزران به خاک سپرده شد و هفتاد و هشت ساله بود.» بعلاوه، اين روايت در بيشتر منابع آمده است.