حکیم، سید محمدباقر: تفاوت میان نسخه‌ها

    جزبدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۷۵: خط ۷۵:
    2. آیت الله سیّد محسن حکیم  
    2. آیت الله سیّد محسن حکیم  


    او پدر شهید حکیم مى باشد که علاوه بر تربیت، در تعلیم وى نیز نقش به سزائى داشته است. او نیز متقابلاً به عنوان نماینده، معاون ومشاور تواناى علمى، سیاسى و فرهنگى پدرش عمل مى کردزیرا مورد اعتماد پدر و مرادش بود و در وکالت مطلقه اى که براى ایشان نوشته، با تعبیرات زیبایى او را به عنوان نماینده خود برگزیده بود. حضرت امام خمینى(ره) نیز در حاشیه این وکالت عظیم شهید حکیم نوشت که تمامى آن چه در وکالت مرحوم آیت الله سیّد محسن حکیم آمده است، تائید مى گردد[2].
    او پدر شهید حکیم مى باشد که علاوه بر تربیت، در تعلیم وى نیز نقش به سزائى داشته است. او نیز متقابلاً به عنوان نماینده، معاون ومشاور تواناى علمى، سیاسى و فرهنگى پدرش عمل مى کردزیرا مورد اعتماد پدر و مرادش بود و در وکالت مطلقه اى که براى ایشان نوشته، با تعبیرات زیبایى او را به عنوان نماینده خود برگزیده بود. حضرت امام خمینى(ره) نیز در حاشیه این وکالت عظیم شهید حکیم نوشت که تمامى آن چه در وکالت مرحوم آیت الله سیّد محسن حکیم آمده است، تائید مى گردد.


    3. علاّمه شهید [[صدر، سید محمدباقر|آیت‌الله شهیدمحمدباقر صدر]]
    3. علاّمه شهید [[صدر، سید محمدباقر|آیت‌الله شهیدمحمدباقر صدر]]
    خط ۸۲: خط ۸۲:
    آیت الله سیّد محمّد باقر موسوى مهرى رئیس تجمّع علماى شیعه کویت، در مورد ارتباط آقاى شهید حکیم با شهید صدر مى گوید:
    آیت الله سیّد محمّد باقر موسوى مهرى رئیس تجمّع علماى شیعه کویت، در مورد ارتباط آقاى شهید حکیم با شهید صدر مى گوید:


    «ارتباط و علاقه شهید حکیم به استاد بزرگوارش، شهید صدر، آن قدر زیاد بود که از حدود استادى و شاگردى تجاوز کرده بود و آن دو یک روح در دو جسم بودند. نوشته ها و گفته هاى شهید حکیم شاهد این گفتار است[3]
    «ارتباط و علاقه شهید حکیم به استاد بزرگوارش، شهید صدر، آن قدر زیاد بود که از حدود استادى و شاگردى تجاوز کرده بود و آن دو یک روح در دو جسم بودند. نوشته ها و گفته هاى شهید حکیم شاهد این گفتار است.»


    4. آیت الله شیخ مرتضى آل یاسین  
    4. آیت الله شیخ مرتضى آل یاسین  
    خط ۹۲: خط ۹۲:
    وى برادر بزرگ شهید حکیم و یکى از استادان وى محسوب مى شود. این استاد فرهیخته حوزه نجف توسط رژیم صدام مدّتى زندانى گردید. امام خمینى در این مورد فرمود:
    وى برادر بزرگ شهید حکیم و یکى از استادان وى محسوب مى شود. این استاد فرهیخته حوزه نجف توسط رژیم صدام مدّتى زندانى گردید. امام خمینى در این مورد فرمود:


    «در عراق تعدادى از علماى را گرفته اند که من بعضى از آنها را مى شناسم، مثل آقاى حاج سیّد یوسف حکیم[4]».
    «در عراق تعدادى از علماى را گرفته اند که من بعضى از آنها را مى شناسم، مثل آقاى حاج سیّد یوسف حکیم».


    در جاى دیگرى فرمود:
    در جاى دیگرى فرمود:


    وقتى انسان مى بیند که شهید آقاى صدر، آن عالم فاضل را و همچنین همشیره ایشان را با چه وضعى شهید کردند و بعد هم با بیت مرحوم آقاى حکیم که آن قدر خدمت کرده اند که وقتى انسان ایشان را مى دید، به یاد قیامت مى افتاد، آن گونه رفتار نمودند، شدیداً متأثر مى شود[5]».
    وقتى انسان مى بیند که شهید آقاى صدر، آن عالم فاضل را و همچنین همشیره ایشان را با چه وضعى شهید کردند و بعد هم با بیت مرحوم آقاى حکیم که آن قدر خدمت کرده اند که وقتى انسان ایشان را مى دید، به یاد قیامت مى افتاد، آن گونه رفتار نمودند، شدیداً متأثر مى شود».


    == آثار و تألیفات ==
    == آثار و تألیفات ==
    خط ۲۷۳: خط ۲۷۳:


    == در عرصه سیاست ==
    == در عرصه سیاست ==
    شهید حکیم از پدر گرامى اش آموخته بود که اگر معناى سیاست این است که امور مردم بر اساس اصول صحیح اصلاح شود و رفاه و آسایش بندگان خدا به دست آید ـ همچنان که ظاهر معناى صحیح سیاست همین است ـ اسلام، تمامش سیاست است و عالمان غیر از این کارى ندارند[7]. شهید حکیم سیاست را در ردیف دیانت دانسته، از آن جانبدارى مى کرد.
    شهید حکیم از پدر گرامى اش آموخته بود که اگر معناى سیاست این است که امور مردم بر اساس اصول صحیح اصلاح شود و رفاه و آسایش بندگان خدا به دست آید ـ همچنان که ظاهر معناى صحیح سیاست همین است ـ اسلام، تمامش سیاست است و عالمان غیر از این کارى ندارند. شهید حکیم سیاست را در ردیف دیانت دانسته، از آن جانبدارى مى کرد.


    او در ابتداى کار سیاسى خود، یک سازمان سیاسى اسلامى منظّم تشکیل داد که در آن گروه هاى مختلفى از دانش آموختگان دانشگاه ها، کارمندان، طلاّب و معلّمان از سویى با معارف اصیل اهل بیت(علیهم السلام) آشنا مى شدند و از سوى دیگر براى مقابله با اندیشه ها و سازمان هاى غیر اسلامى آماده مى گردیدند و افزون بر آن، رویدادهاى منطقه بر اساس تحلیل صحیح در جلسات آن انجام مى گرفت.
    او در ابتداى کار سیاسى خود، یک سازمان سیاسى اسلامى منظّم تشکیل داد که در آن گروه هاى مختلفى از دانش آموختگان دانشگاه ها، کارمندان، طلاّب و معلّمان از سویى با معارف اصیل اهل بیت(علیهم السلام) آشنا مى شدند و از سوى دیگر براى مقابله با اندیشه ها و سازمان هاى غیر اسلامى آماده مى گردیدند و افزون بر آن، رویدادهاى منطقه بر اساس تحلیل صحیح در جلسات آن انجام مى گرفت.
    خط ۲۸۹: خط ۲۸۹:
    شهید حکیم به انقلاب اسلامى ایران و رهبرى آن علاقه شدیدى داشت. او مى گفت: بر امّت اسلامى واجب است که از امام خمینى(رحمه الله)پیروى کنندزیرا در این امر، مصلحت مهم اسلامى وجود دارد. شهید حکیم در مورد انقلاب اسلامى ایران مى نویسد:
    شهید حکیم به انقلاب اسلامى ایران و رهبرى آن علاقه شدیدى داشت. او مى گفت: بر امّت اسلامى واجب است که از امام خمینى(رحمه الله)پیروى کنندزیرا در این امر، مصلحت مهم اسلامى وجود دارد. شهید حکیم در مورد انقلاب اسلامى ایران مى نویسد:


    «انقلاب اسلامى و مردمى ایران در نوع خود بى نظیر است. انقلابى است که تمام گروه هاى ایرانى اعم از جوانان، طبقات مختلف اجتماعى اندیشمندان و رهبران دینى در آن شرکت داشتند. دو عامل اساسى در پیروزى انقلاب ایران دخیل بوده است1. ماهیت دینى آن. 2.رهبرى دینى و مردمى[8].
    «انقلاب اسلامى و مردمى ایران در نوع خود بى نظیر است. انقلابى است که تمام گروه هاى ایرانى اعم از جوانان، طبقات مختلف اجتماعى اندیشمندان و رهبران دینى در آن شرکت داشتند. دو عامل اساسى در پیروزى انقلاب ایران دخیل بوده است1. ماهیت دینى آن. 2.رهبرى دینى و مردمى.


    حضرت امام خمینى(رحمه الله) نیز براى وى احترام زیادى قائل بود و بارها وى را به ملاقات خصوصى پذیرفت. امام در یکى از ملاقات هایشان به او فرمود:
    حضرت امام خمینى(رحمه الله) نیز براى وى احترام زیادى قائل بود و بارها وى را به ملاقات خصوصى پذیرفت. امام در یکى از ملاقات هایشان به او فرمود:


    «من شما را به دو جهت دوست دارم اوّل آن که فرزند آیت الله سیّد محسن حکیم هستیددوم آن که مردى مجاهد فى سبیل الله مى باشید[9].
    «من شما را به دو جهت دوست دارم اوّل آن که فرزند آیت الله سیّد محسن حکیم هستیددوم آن که مردى مجاهد فى سبیل الله مى باشید.


    امام در نامه هاى خود از او با عبارات فرزند شجاع، برومند، نور چشم و مورد اعتماد یاد مى کند و در نامه اى که به آیت الله خامنه اى به عنوان ریاست جمهورى نوشت، از آقاى حکیم این گونه تجلیل کرد:
    امام در نامه هاى خود از او با عبارات فرزند شجاع، برومند، نور چشم و مورد اعتماد یاد مى کند و در نامه اى که به آیت الله خامنه اى به عنوان ریاست جمهورى نوشت، از آقاى حکیم این گونه تجلیل کرد:


    «جناب حجت الاسلام آقاى محمّدباقر حکیم از میهمانان عزیز این جانب و جمهورى اسلامى ایران است[10]
    «جناب حجت الاسلام آقاى محمّدباقر حکیم از میهمانان عزیز این جانب و جمهورى اسلامى ایران است.»


    ارتباط مستقیم و علاقه شدید به فکر و خط و مسلک امام خمینى، از ویژگى هاى بارز شهید حکیم بود. شهید حکیم همواره این کلام استادش سیّدمحمّد باقر صدر را در نظر داشت که گفته بود:
    ارتباط مستقیم و علاقه شدید به فکر و خط و مسلک امام خمینى، از ویژگى هاى بارز شهید حکیم بود. شهید حکیم همواره این کلام استادش سیّدمحمّد باقر صدر را در نظر داشت که گفته بود:


    ذوبوا فى الامام الخمینى کما هو ذاب فى الاسلام در امام خمینى ذوب شویدهمچنان که او در اسلام ذوب شده است[11].
    ذوبوا فى الامام الخمینى کما هو ذاب فى الاسلام در امام خمینى ذوب شویدهمچنان که او در اسلام ذوب شده است.


    == ویژگى هاى اخلاقى ==
    == ویژگى هاى اخلاقى ==
    خط ۳۱۵: خط ۳۱۵:
    او به نافله هاى شب بسیار اهمیت مى داد و اگر در جلسه اى فرصت نمى یافت نافله نمازى را بخواند، قضاى آن را پس از اتمام جلسه یا روز بعد به جا مى آورد. هر روز یک جزء قرآن مى خواند. هرگز نماز شبش را ترک نمى کرد و هنگامى که دکتر به او گفته بود: روزى 40 دقیقه قدم بزن چون فعالیّت حرکتى شما کم است، وى در منزل، روزانه وقت معیّنى را براى قدم زدن انتخاب کرده بود و در حین قدم زدن، نافله مى خواند. همیشه مى گفت: انسان باید با خدا ارتباط برقرار کند و دعا خواندن، صرفاً به لفظ و تحرّک لبها کافى نیست. خیلى وقت ها در نماز حال خوشى پیدا مى کرد و ارتباط عاشقانه اى با خالق پیدا مى کرد. آن شهید وارسته علاقه داشت که نمازهاى مستحبى را در تاریکى بخواند و هنگام خواندن دعا اشک مى ریخت و راز و نیاز مى کرد.
    او به نافله هاى شب بسیار اهمیت مى داد و اگر در جلسه اى فرصت نمى یافت نافله نمازى را بخواند، قضاى آن را پس از اتمام جلسه یا روز بعد به جا مى آورد. هر روز یک جزء قرآن مى خواند. هرگز نماز شبش را ترک نمى کرد و هنگامى که دکتر به او گفته بود: روزى 40 دقیقه قدم بزن چون فعالیّت حرکتى شما کم است، وى در منزل، روزانه وقت معیّنى را براى قدم زدن انتخاب کرده بود و در حین قدم زدن، نافله مى خواند. همیشه مى گفت: انسان باید با خدا ارتباط برقرار کند و دعا خواندن، صرفاً به لفظ و تحرّک لبها کافى نیست. خیلى وقت ها در نماز حال خوشى پیدا مى کرد و ارتباط عاشقانه اى با خالق پیدا مى کرد. آن شهید وارسته علاقه داشت که نمازهاى مستحبى را در تاریکى بخواند و هنگام خواندن دعا اشک مى ریخت و راز و نیاز مى کرد.


    هر کس با خدا بود، عزیز دل او بود. میزان علاقه اش به افراد، بر اساس تدیّن و ایمان آنان بودو روابطش نیز بر اساس دین و ایمان بود و نه بر اساس مصلحت و آشنایى ظاهرى[12].
    هر کس با خدا بود، عزیز دل او بود. میزان علاقه اش به افراد، بر اساس تدیّن و ایمان آنان بودو روابطش نیز بر اساس دین و ایمان بود و نه بر اساس مصلحت و آشنایى ظاهرى.


    ج) تلاش و کوشش
    ج) تلاش و کوشش
    خط ۳۲۱: خط ۳۲۱:
    اهتمام به کار و فعالیّت شبانه روزى، همواره در زندگى شهید حکیم حاکم بود. او در اواخر عمرش، اصلاً استراحت نداشت و تمام نامه هایى که برایش مى رسید، شخصاً مطالعه کرده، پاسخ مى گفت.
    اهتمام به کار و فعالیّت شبانه روزى، همواره در زندگى شهید حکیم حاکم بود. او در اواخر عمرش، اصلاً استراحت نداشت و تمام نامه هایى که برایش مى رسید، شخصاً مطالعه کرده، پاسخ مى گفت.


    بسیار اهل مطالعه و نگارش بود و هیچ فرصت خالى نداشت. او یا عبادت مى کرد و یا کار و مطالعه و نگارش. کتاب هاى به جاى مانده از وى، نشانگر فعالیّت هاى خستگى ناپذیر اوست[13].
    بسیار اهل مطالعه و نگارش بود و هیچ فرصت خالى نداشت. او یا عبادت مى کرد و یا کار و مطالعه و نگارش. کتاب هاى به جاى مانده از وى، نشانگر فعالیّت هاى خستگى ناپذیر اوست.


    د) اخلاص و خدا محورى
    د) اخلاص و خدا محورى
    خط ۳۲۹: خط ۳۲۹:
    براى خدا کار کنیداگر براى انسان ها کار کنید، بدانید که انسان از نسیان آفریده شده، فراموش خواهد کردپس براى خدا کار کنید و هر قدمى بر مى دارید، براى خدا باشد تا مغبون نشوید.
    براى خدا کار کنیداگر براى انسان ها کار کنید، بدانید که انسان از نسیان آفریده شده، فراموش خواهد کردپس براى خدا کار کنید و هر قدمى بر مى دارید، براى خدا باشد تا مغبون نشوید.


    او مى گفت: انسان باید همواره با خدا تجارت کند و با خدا معامله کند و با این عقیده بود که تمام هستى و زندگى اش را با خدا معامله کرد و سرانجام به فیض شهادت نائل شد[14].
    او مى گفت: انسان باید همواره با خدا تجارت کند و با خدا معامله کند و با این عقیده بود که تمام هستى و زندگى اش را با خدا معامله کرد و سرانجام به فیض شهادت نائل شد.


    از دیگر ویژگى هاى اخلاقى این عارف به خدا پیوسته، معاشرت صحیح با خانواده، تربیت فرزندان شایسته، برگزارى مراسم عزادارى براى سیّدالشّهداء(علیه السلام) در زیباترین شکل و با شور و حال وصف ناپذیر، دلجویى از مؤمنان، دیدار با محرومان و جوانان، قدرت احتجاج و استدلال شگفت انگیز، احترام به مرجعیّت، متانت، سخاوت، غیرت دینى، تدبیر و دوراندیشى بوده است.
    از دیگر ویژگى هاى اخلاقى این عارف به خدا پیوسته، معاشرت صحیح با خانواده، تربیت فرزندان شایسته، برگزارى مراسم عزادارى براى سیّدالشّهداء(علیه السلام) در زیباترین شکل و با شور و حال وصف ناپذیر، دلجویى از مؤمنان، دیدار با محرومان و جوانان، قدرت احتجاج و استدلال شگفت انگیز، احترام به مرجعیّت، متانت، سخاوت، غیرت دینى، تدبیر و دوراندیشى بوده است.
    خط ۳۳۹: خط ۳۳۹:
    1. آیت الله سیّد مرتضى کشمیرى:
    1. آیت الله سیّد مرتضى کشمیرى:


    «شهید آیت الله حکیم اخلاص بسیار زیادى داشت. در تمام امور با اخلاص کامل فعالیّت مى کردفردى بسیار متدین، اجتماعى و اخلاقى بودبه علما و مراجع و اهل قلم احترام خاصى داشت. برخى شخصیت ها علم، معرفت و سیاست دارندولى در جنبه اجتماعى ضعیفندولى آیت الله حکیم در تمامى ابعاد قوى بودبه تمامى افراد چه عالم، چه روستایى، عشایر و... احترام ویژه اى قائل بود[15]
    «شهید آیت الله حکیم اخلاص بسیار زیادى داشت. در تمام امور با اخلاص کامل فعالیّت مى کردفردى بسیار متدین، اجتماعى و اخلاقى بودبه علما و مراجع و اهل قلم احترام خاصى داشت. برخى شخصیت ها علم، معرفت و سیاست دارندولى در جنبه اجتماعى ضعیفندولى آیت الله حکیم در تمامى ابعاد قوى بودبه تمامى افراد چه عالم، چه روستایى، عشایر و... احترام ویژه اى قائل بود.»


    2. آیت الله سیّد محمّد تقى مدرّسى:
    2. آیت الله سیّد محمّد تقى مدرّسى:
    خط ۳۴۷: خط ۳۴۷:
    3. سیّدحسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان:
    3. سیّدحسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان:


    «شهید سیّدمحمّد باقر حکیم همیشه در طول سال هاى زندگى اش از مقاومت لبنان حمایت مى کرد و یکى از بزرگترین حامیان ملّت فلسطین نیز بود. او در خطى قدم مى زد که بر ضرورت نابودى اسرائیل از صحنه گیتى تأکید دارد و آن را شرّ مطلق مى داند. شهید آیت الله حکیم، سدّ محکمى در برابر اشغالگرى در عراق بودهر چند که برخى موقعیّت وى را درک نکردند»[16].
    «شهید سیّدمحمّد باقر حکیم همیشه در طول سال هاى زندگى اش از مقاومت لبنان حمایت مى کرد و یکى از بزرگترین حامیان ملّت فلسطین نیز بود. او در خطى قدم مى زد که بر ضرورت نابودى اسرائیل از صحنه گیتى تأکید دارد و آن را شرّ مطلق مى داند. شهید آیت الله حکیم، سدّ محکمى در برابر اشغالگرى در عراق بودهر چند که برخى موقعیّت وى را درک نکردند».


    4. آیت الله محمّد على تسخیرىدبیر کل مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى:
    4. آیت الله محمّد على تسخیرىدبیر کل مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى:
    خط ۳۵۹: خط ۳۵۹:
    روزنامه آمریکایى واشنگتن پست یک روز بعد از شهادت این شخصیت وارسته جهان اسلام چنین گزارش داد:
    روزنامه آمریکایى واشنگتن پست یک روز بعد از شهادت این شخصیت وارسته جهان اسلام چنین گزارش داد:


    «قتل آیت الله محمّد باقر حکیم، روحانى باهوش و فراست سیاسى و شجره مذهبى، ممکن است تلاش هاى آمریکا را براى جلب نظر اکثریّت شیعیان عراق با جدّى ترین چالش ها مواجه سازد. حکیم 64 ساله، فرزند یکى از معروفترین خانواده هاى روحانى عراق و رئیس مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق بود که در دوران تبعید در ایران، در سال 1982 م. آن را بنیان گذاشت»[17].
    «قتل آیت الله محمّد باقر حکیم، روحانى باهوش و فراست سیاسى و شجره مذهبى، ممکن است تلاش هاى آمریکا را براى جلب نظر اکثریّت شیعیان عراق با جدّى ترین چالش ها مواجه سازد. حکیم 64 ساله، فرزند یکى از معروفترین خانواده هاى روحانى عراق و رئیس مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق بود که در دوران تبعید در ایران، در سال 1982 م. آن را بنیان گذاشت».


    ==== شهادت طلبى ====
    ==== شهادت طلبى ====
    خط ۳۷۳: خط ۳۷۳:
    هنگامى که صدام دیکتاتور ستمگر عراق، برادران مجاهد وى ـ سیّد علاء، سیّد محمّد حسین و سیّد عبدالصاحب حکیم ـ را به شهادت رساند، به آیت الله سیّد محمّد باقر حکیم پیام داد که یا دست از کارهاى مبارزاتى بردارد یا آن که تمامى خاندان حکیم ـ و نیز خود وى ـ کشته خواهند شد. شهید حکیم در پاسخ وى با کمال شهامت، آمادگى خود را براى شهادت در راه خدا اعلام کرد و در سخنرانى خود قبل از نماز جمعه تهران گفت:
    هنگامى که صدام دیکتاتور ستمگر عراق، برادران مجاهد وى ـ سیّد علاء، سیّد محمّد حسین و سیّد عبدالصاحب حکیم ـ را به شهادت رساند، به آیت الله سیّد محمّد باقر حکیم پیام داد که یا دست از کارهاى مبارزاتى بردارد یا آن که تمامى خاندان حکیم ـ و نیز خود وى ـ کشته خواهند شد. شهید حکیم در پاسخ وى با کمال شهامت، آمادگى خود را براى شهادت در راه خدا اعلام کرد و در سخنرانى خود قبل از نماز جمعه تهران گفت:


    «من به راه جهاد و مبارزه با رژیم بعث عراق ادامه خواهم داد و هرگز دست از جهاد براى آزادى مردم در بند عراق، بر نخواهم داشت[19]
    «من به راه جهاد و مبارزه با رژیم بعث عراق ادامه خواهم داد و هرگز دست از جهاد براى آزادى مردم در بند عراق، بر نخواهم داشت.»


    آن عارف شیداى حق، هشت بار در آستانه شهادت قرار گرفت و سرانجام در نهمین سوء قصد به همراه 140 نماز گزار حرم علوى، به آرزوى دیرینه اش نایل آمد[20].
    آن عارف شیداى حق، هشت بار در آستانه شهادت قرار گرفت و سرانجام در نهمین سوء قصد به همراه 140 نماز گزار حرم علوى، به آرزوى دیرینه اش نایل آمد.


    شهید حکیم که با شمّ قوى و معنوى خود، نزدیک بودن لحظات عطرآگین شهادت را حس مى کرد، در آخرین خطبه نماز جمعه اش در حرم حیدرى که ساعتى قبل از شهادت خود ایراد نمود، چنین گفت:
    شهید حکیم که با شمّ قوى و معنوى خود، نزدیک بودن لحظات عطرآگین شهادت را حس مى کرد، در آخرین خطبه نماز جمعه اش در حرم حیدرى که ساعتى قبل از شهادت خود ایراد نمود، چنین گفت:
    خط ۳۸۵: خط ۳۸۵:
    همسر فداکار این شهید والامقام ـ خانم مامقانى ـ مى گوید:
    همسر فداکار این شهید والامقام ـ خانم مامقانى ـ مى گوید:


    او در روز اوّل رجب، روز جمعه، در محراب عبادت، در حرم امیرالمومنین(علیه السلام) به آرزویش که خواسته تمام اولیا بود، رسیدزیرا او همواره در مکّه از خدا چنین درخواست کرده بود: خدایا! مى خواهم در راه تو (همانند مولایم امام حسین(علیه السلام)) شهید شوم و بدنم پاره پاره شود[21].
    او در روز اوّل رجب، روز جمعه، در محراب عبادت، در حرم امیرالمومنین(علیه السلام) به آرزویش که خواسته تمام اولیا بود، رسیدزیرا او همواره در مکّه از خدا چنین درخواست کرده بود: خدایا! مى خواهم در راه تو (همانند مولایم امام حسین(علیه السلام)) شهید شوم و بدنم پاره پاره شود.


    آرى شهادت او در اوّل رجب سال 1424، روز ولادت امام محمّدباقر(علیه السلام) برابر با 8 شهریور 1382 در محراب عبادت و در حرم مولى الموحدین، على(علیه السلام) واقع شد که نکات فراوانى در این اتّفاق نهفته است.
    آرى شهادت او در اوّل رجب سال 1424، روز ولادت امام محمّدباقر(علیه السلام) برابر با 8 شهریور 1382 در محراب عبادت و در حرم مولى الموحدین، على(علیه السلام) واقع شد که نکات فراوانى در این اتّفاق نهفته است.


    انسان وارسته اى از سادات حسنى در اواخر جمادى و اوائل رجب[22] در میان کوفه و نجف، به همراه عدّه اى به شهادت مى رسد و بدنش تکه تکه مى گردد و اثرى از آن باقى نمى ماند. این روایت در مورد شهادت شهید حکیم صدق مى کند و اکثر افرادى که من با آنها صحبت کرده ام، این روایت را به شهادت ایشان منطبق دانسته اند[23].
    انسان وارسته اى از سادات حسنى در اواخر جمادى و اوائل رجب در میان کوفه و نجف، به همراه عدّه اى به شهادت مى رسد و بدنش تکه تکه مى گردد و اثرى از آن باقى نمى ماند. این روایت در مورد شهادت شهید حکیم صدق مى کند و اکثر افرادى که من با آنها صحبت کرده ام، این روایت را به شهادت ایشان منطبق دانسته اند.


    == پیام رهبر انقلاب ==
    == پیام رهبر انقلاب ==