رباعیات عمر خیام: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ش‎ه' به 'ش‌ه')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎ی' به 'ه‌ی')
    خط ۲۳: خط ۲۳:
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =36678
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =36678
    | کتابخوان همراه نور =31117
    | کد پدیدآور =724
    | کد پدیدآور =724
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۳۸: خط ۳۹:
    البته قمشه‌ای کلام اف هورن را قدری مبالغه‌آمیز دانسته است؛ چراکه در ایران نیز معانی رباعیات [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] مورد بحث بوده و غیر از اهل معرفت و آشنایان کوی طریقت که پیوسته دریافت درستی از رباعیات [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] داشته و آنها را در پرتو اصطلاحات رایج عارفانه تعبیر می‌کرده‌اند، دو دسته موافق و مخالف نیز وجود داشته‌اند که هر دو به راه خطا رفته‌اند: یکی آنها که خیام را شاعری ملحد و منکر الهیت و جاودانگی روح دانسته و او را طرد کرده‌اند که این دسته را بیشتر ظاهربینان و قشریان مذهبی تشکیل داده‌اند و دسته دیگر نیز که به همین ظاهر قناعت کرده‌اند، [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] را هم‎پیاله خود خوانده و خرابات مغان او را که در آن نور خداست با خراب‌آباد شیطانی و باده نفسانی که عین ظلمت است، اشتباه گرفته‌اند و آنگاه به‌خیال این مشابهت، او را پیرو پیشوای خود خوانده و ستایش کرده‌اند<ref>ر.ک: همان، پنجمین صفحه، پاورقی 4</ref>.
    البته قمشه‌ای کلام اف هورن را قدری مبالغه‌آمیز دانسته است؛ چراکه در ایران نیز معانی رباعیات [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] مورد بحث بوده و غیر از اهل معرفت و آشنایان کوی طریقت که پیوسته دریافت درستی از رباعیات [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] داشته و آنها را در پرتو اصطلاحات رایج عارفانه تعبیر می‌کرده‌اند، دو دسته موافق و مخالف نیز وجود داشته‌اند که هر دو به راه خطا رفته‌اند: یکی آنها که خیام را شاعری ملحد و منکر الهیت و جاودانگی روح دانسته و او را طرد کرده‌اند که این دسته را بیشتر ظاهربینان و قشریان مذهبی تشکیل داده‌اند و دسته دیگر نیز که به همین ظاهر قناعت کرده‌اند، [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] را هم‎پیاله خود خوانده و خرابات مغان او را که در آن نور خداست با خراب‌آباد شیطانی و باده نفسانی که عین ظلمت است، اشتباه گرفته‌اند و آنگاه به‌خیال این مشابهت، او را پیرو پیشوای خود خوانده و ستایش کرده‌اند<ref>ر.ک: همان، پنجمین صفحه، پاورقی 4</ref>.


    با این اوصاف برخی معتقدند [[خیام، عمر بن ابراهیم|عمر خیام]] فیلسوف و شاعر مادیگرای‎ سده‎ هفتم‎ هجری قمری‎ است که در حوادث سهمگین و خونین تاتار (مغول) خود و به‎ظاهر خانواده‌اش کشته شدند‎ و نامش در بوته‎ی فراموشی و گمنامی افتاد. رباعیات معروف [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] را این شاعر سده‎‎ هفتم سروده است و نه‎ عمر‎ بن ابراهیم خیامی نیشابوری فیلسوف متأله مشائی و دانشمند ریاضی معروف<ref>ر.ک: جلالی نایینی، سید محمدرضا، ص12</ref>.  
    با این اوصاف برخی معتقدند [[خیام، عمر بن ابراهیم|عمر خیام]] فیلسوف و شاعر مادیگرای‎ سده‎ هفتم‎ هجری قمری‎ است که در حوادث سهمگین و خونین تاتار (مغول) خود و به‎ظاهر خانواده‌اش کشته شدند‎ و نامش در بوته‌ی فراموشی و گمنامی افتاد. رباعیات معروف [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] را این شاعر سده‎‎ هفتم سروده است و نه‎ عمر‎ بن ابراهیم خیامی نیشابوری فیلسوف متأله مشائی و دانشمند ریاضی معروف<ref>ر.ک: جلالی نایینی، سید محمدرضا، ص12</ref>.  


    در پایان سده‎ هفتم هجری‎ قمری‎، در سینه‎ی یک جنگ خطّی‎، دوازده‎ رباعی از آن [[خیام، عمر بن ابراهیم|عمر خیام]] به دست آمد و ناآگاهان زمان که هیچ‎یک پژوهشگر نبودند، پنداشتند که آن‌ها متعلق به ابوحفص یا ابوالفتح‎ عمر بن ابراهیم خیامی‎ نیشابوری‎ است‎ که در عمر خود یک بیت به زبان فارسی شعر نگفته بود. عمر بن ابراهیم خیامی نیشابوری در اثر این اشتباه جبران‌ناپذیر تاریخ که در حدود یک قرن و نیم پس‎ از‎ حیات عمر بن ابراهیم خیامی رخ داد، به‌ناحق شاعر قلمداد شد. در دو نسخه‎ی خطی‎ موجود‎ در‎ کتابخانه‎ی مجلس شورای ملی و یک نسخه‎ی خطی لمعة السراج مکتوب به‎ سال 695 ق/1339م، پنجاه‌وپنج رباعی دیگر (12+55) مضبوط است‎ که جمعا بالغ بر‎ 67‎ رباعی از آن عمر خیام مادی‌گرا است. [[فروغی، محمدعلی|محمدعلی فروغی]] (مصحح کتاب) بر اساس همین سه نسخه‎ی خطی مذکور، شمار رباعیات عمر خیام را بالغ بر 67 رباعی می‌دانسته است. پس از [[فروغی، محمدعلی|فروغی]]، علی‎ دشتی، نویسنده‎ی باذوق، 36 رباعی را به‌عنوان «کلید» از آن عمر خیام می‌شمارد؛ ولی همان غفلتی که در پایان سده‎ی هفتم هجری قمری دامنگیر ناآگاهان شده بود، گریبان‌گیر زنده‎یادان‎ [[فروغی، محمدعلی|فروغی‎]] و دشتی نیز شد و اینان هم متوجه نشدند که عمر خیام، شاعر مادی‌گرا است و عمر بن ابراهیم خیامی حکیم متأله. افزون بر آن هیچ‎یک از معاصران و معاشران عمر بن ابراهیم‎ خیامی‎، از قبیل: امام اسفرازی، عمر زمخشری و عبدالرحمان خازنی و احمد بن ‎عمر نظامی عروضی و ظهیرالدین بیهقی که با عمر بن ابراهیم خیامی مقاولات و مباحثات داشتند و در جلسات انس‎ و صحبت‎ با او شب و روز دمساز بودند، عمر بن ابراهیم خیامی را شاعر ندانستند و از وی شعری نقل نکردند. احمد بن عمر نظامی عروضی سمرقندی که خود را شاگرد عمر‎ خیامی‎ معرفی‎ می‌کند، در مقاله‎ دوم چهار‎ مقاله‎ که‎ به تراجم احوال شاعران و سخنوران زبان فارسی اختصاص یافته، اصلاً از عمر بن ابراهیم خیامی نامی نیاورده و تناسبی هم نداشته که‎ نام‎ وی‎ را در مقاله‎ی دوم بیاورد؛ زیرا او را‎ شاعر‎ نمی‌داند، ولی در مقاله‎ی سوم چهار مقاله، آنجا که از منجمان و غزارت کار ایشان سخن می‌گوید، دو حکایت از‎ عمر‎ بن‎ ابراهیم خیامی نقل کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص14-13</ref>.
    در پایان سده‎ هفتم هجری‎ قمری‎، در سینه‌ی یک جنگ خطّی‎، دوازده‎ رباعی از آن [[خیام، عمر بن ابراهیم|عمر خیام]] به دست آمد و ناآگاهان زمان که هیچ‎یک پژوهشگر نبودند، پنداشتند که آن‌ها متعلق به ابوحفص یا ابوالفتح‎ عمر بن ابراهیم خیامی‎ نیشابوری‎ است‎ که در عمر خود یک بیت به زبان فارسی شعر نگفته بود. عمر بن ابراهیم خیامی نیشابوری در اثر این اشتباه جبران‌ناپذیر تاریخ که در حدود یک قرن و نیم پس‎ از‎ حیات عمر بن ابراهیم خیامی رخ داد، به‌ناحق شاعر قلمداد شد. در دو نسخه‌ی خطی‎ موجود‎ در‎ کتابخانه‌ی مجلس شورای ملی و یک نسخه‌ی خطی لمعة السراج مکتوب به‎ سال 695 ق/1339م، پنجاه‌وپنج رباعی دیگر (12+55) مضبوط است‎ که جمعا بالغ بر‎ 67‎ رباعی از آن عمر خیام مادی‌گرا است. [[فروغی، محمدعلی|محمدعلی فروغی]] (مصحح کتاب) بر اساس همین سه نسخه‌ی خطی مذکور، شمار رباعیات عمر خیام را بالغ بر 67 رباعی می‌دانسته است. پس از [[فروغی، محمدعلی|فروغی]]، علی‎ دشتی، نویسنده‌ی باذوق، 36 رباعی را به‌عنوان «کلید» از آن عمر خیام می‌شمارد؛ ولی همان غفلتی که در پایان سده‌ی هفتم هجری قمری دامنگیر ناآگاهان شده بود، گریبان‌گیر زنده‌یادان‎ [[فروغی، محمدعلی|فروغی‎]] و دشتی نیز شد و اینان هم متوجه نشدند که عمر خیام، شاعر مادی‌گرا است و عمر بن ابراهیم خیامی حکیم متأله. افزون بر آن هیچ‎یک از معاصران و معاشران عمر بن ابراهیم‎ خیامی‎، از قبیل: امام اسفرازی، عمر زمخشری و عبدالرحمان خازنی و احمد بن ‎عمر نظامی عروضی و ظهیرالدین بیهقی که با عمر بن ابراهیم خیامی مقاولات و مباحثات داشتند و در جلسات انس‎ و صحبت‎ با او شب و روز دمساز بودند، عمر بن ابراهیم خیامی را شاعر ندانستند و از وی شعری نقل نکردند. احمد بن عمر نظامی عروضی سمرقندی که خود را شاگرد عمر‎ خیامی‎ معرفی‎ می‌کند، در مقاله‎ دوم چهار‎ مقاله‎ که‎ به تراجم احوال شاعران و سخنوران زبان فارسی اختصاص یافته، اصلاً از عمر بن ابراهیم خیامی نامی نیاورده و تناسبی هم نداشته که‎ نام‎ وی‎ را در مقاله‌ی دوم بیاورد؛ زیرا او را‎ شاعر‎ نمی‌داند، ولی در مقاله‌ی سوم چهار مقاله، آنجا که از منجمان و غزارت کار ایشان سخن می‌گوید، دو حکایت از‎ عمر‎ بن‎ ابراهیم خیامی نقل کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص14-13</ref>.


    حقیقت‎ این است که از [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]]، مجموعه رباعیاتی که بتوان آن را مستند به‎ او‎ کرد،‎ در دست نیست<ref>ر.ک: اشرف‎زاده، رضا، ص61-60 </ref>.  
    حقیقت‎ این است که از [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]]، مجموعه رباعیاتی که بتوان آن را مستند به‎ او‎ کرد،‎ در دست نیست<ref>ر.ک: اشرف‎زاده، رضا، ص61-60 </ref>.