روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ن‎گ' به 'ن‌گ')
    جز (جایگزینی متن - 'ش‎ه' به 'ش‌ه')
    خط ۲۸: خط ۲۸:
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =31464
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =31464
    | کتابخوان همراه نور =14489
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۶۵: خط ۶۶:
    و باز در دنبال آن مى‌نویسد:
    و باز در دنبال آن مى‌نویسد:


    و قصد ما در این کتاب، جز تتمیم روش‎هاى مشائین و تفریع و تهذیب آن‌ها نیست و این روش‎ها عبارت از حکمت عامه و براى اهل بحث است. هرچند در این کتاب، گاهى نکته‌هاى پراکنده ذوقى شریف نیز آورده شده است، ولى خطب (امر) عظیم، در کتاب ما به نام [[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]] که مشتمل بر اصول شریف است، مرموز است.
    و قصد ما در این کتاب، جز تتمیم روش‌هاى مشائین و تفریع و تهذیب آن‌ها نیست و این روش‌ها عبارت از حکمت عامه و براى اهل بحث است. هرچند در این کتاب، گاهى نکته‌هاى پراکنده ذوقى شریف نیز آورده شده است، ولى خطب (امر) عظیم، در کتاب ما به نام [[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]] که مشتمل بر اصول شریف است، مرموز است.


    مطلب را صریح‎تر از این، تأکید نمى‎توان کرد. در نظر [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] البته در مقام طرح یک «حکمت مشرقى» بوده، الا این‌که واجد اصل مشرقى و واصل بدان نبوده و بنابراین «کراسه‌ها» ى او بی‌اصل و به هر صورت، ناقص بوده است و اصل مشرقى همان است که از طرف حکماى قدیم ایران و خسروانیان تأسیس یافته بوده است و او چنین نتیجه مى‌گیرد که: براى وقوف به قواعد این حکمت مشرقى، باید پس از تحصیل حکمت بحثى، به‌منظور اکتساب ملکه تهذیب لطایف حکمت الهى از شوائب مباحثات و مجادلات بى‎حاصلى که متأخرین مشائین و متکلمین بر آن افزوده‌اند، به کسى که واجد این قواعد و تابع مؤسسین آن‌ها است و توفیق الهى، او را وارث معنوى حکماى قدیم ایران قرار داده و بنابراین به خود [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] مراجعه کرد. در اینجا، پیوند مقرر میان اصل مشرقى و حکمت اشراق، نیک مشهود است. با بیان کیفیت دقیقى است که بدان این پیوند برقرار گردیده که به قلب دستگاه سهروردى راه توانیم یافت<ref>همان، ص32-35</ref>.
    مطلب را صریح‎تر از این، تأکید نمى‎توان کرد. در نظر [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] البته در مقام طرح یک «حکمت مشرقى» بوده، الا این‌که واجد اصل مشرقى و واصل بدان نبوده و بنابراین «کراسه‌ها» ى او بی‌اصل و به هر صورت، ناقص بوده است و اصل مشرقى همان است که از طرف حکماى قدیم ایران و خسروانیان تأسیس یافته بوده است و او چنین نتیجه مى‌گیرد که: براى وقوف به قواعد این حکمت مشرقى، باید پس از تحصیل حکمت بحثى، به‌منظور اکتساب ملکه تهذیب لطایف حکمت الهى از شوائب مباحثات و مجادلات بى‎حاصلى که متأخرین مشائین و متکلمین بر آن افزوده‌اند، به کسى که واجد این قواعد و تابع مؤسسین آن‌ها است و توفیق الهى، او را وارث معنوى حکماى قدیم ایران قرار داده و بنابراین به خود [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] مراجعه کرد. در اینجا، پیوند مقرر میان اصل مشرقى و حکمت اشراق، نیک مشهود است. با بیان کیفیت دقیقى است که بدان این پیوند برقرار گردیده که به قلب دستگاه سهروردى راه توانیم یافت<ref>همان، ص32-35</ref>.