رسائل سیاسی عصر قاجار: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ب‎م' به 'ب‌م')
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎س' به 'ه‌س')
    خط ۵۷: خط ۵۷:


    ===منهاج العلی===
    ===منهاج العلی===
    نویسنده، این رساله آن را در دهه آخر صفر 1294 به پایان برده است. به گزارش نویسنده، او در 1274ق و قریب یک سال قبل از سقوط میرزا آقاخان در تهران بوده و هشت سال پس از عزل وی نیز در همان جا ساکن بوده است. او در حدود 1282 ایران را ترک کرده و به سیاحت در هندوستان و روس و عثمانی و عراق و حجاز پرداخته و روانه مصر شده و پس از شش سال توقف در این کشور، این رساله را برای نشان دادن دردهای ایران و ایرانی و باز کردن راهی برای حل مشکلات و انجام اصلاحات و حرکت به‎سوی ترقی، نوشته است.<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.
    نویسنده، این رساله آن را در دهه آخر صفر 1294 به پایان برده است. به گزارش نویسنده، او در 1274ق و قریب یک سال قبل از سقوط میرزا آقاخان در تهران بوده و هشت سال پس از عزل وی نیز در همان جا ساکن بوده است. او در حدود 1282 ایران را ترک کرده و به سیاحت در هندوستان و روس و عثمانی و عراق و حجاز پرداخته و روانه مصر شده و پس از شش سال توقف در این کشور، این رساله را برای نشان دادن دردهای ایران و ایرانی و باز کردن راهی برای حل مشکلات و انجام اصلاحات و حرکت به‌سوی ترقی، نوشته است.<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.


    «در ایامی که او تألیف منهاج العلی را آغاز کرد، ناصرالدین شاه نیز سال‎های تمایل به اصلاح‎طلبی را پشت سر گذاشته و به وادی غفلت و تسلیم به اندیشه‌ها و القائات کهنه‎پرستان افتاده بود. به همین دلیل نیز چون بهبهانی از تغییر اندیشه و سلوک شاه بی‌اطلاع بود، بر اساس آگاهی‎های دوره حضورش در تهران، همچنان ناصرالدین شاه را محور اصلاحات می‌دانست و می‌کوشید تا نشان دهد که سرچشمه معایب امور ایران در امور زیر است نه اندیشه و عمل شاه: بی‌نظمی دستگاه دیوان، خلاف و نفاق اولیای دولت، اخلال وزرا و وکلا در کار دولت. به گمان بهبهانی برای درمان دردها و معایب ایران، چهار دوای نافع متصور است، به شرح زیر: اجتماع عقلای دولت و ملت برای تدوین قانون عدل جدید؛ تأسی به قانون و قواعد سلاطین سلف که اقتدار خویش و کشور را در ایجاد قدرت نظامی و هجوم به کشورهای همسایه جستجو می‌کردند؛ استقرار و استحکام قوانین شریعت؛ پیروی از قواعد و آداب و اسلوب حکومتی دول خارج»<ref>همان، ص20</ref>.
    «در ایامی که او تألیف منهاج العلی را آغاز کرد، ناصرالدین شاه نیز سال‎های تمایل به اصلاح‎طلبی را پشت سر گذاشته و به وادی غفلت و تسلیم به اندیشه‌ها و القائات کهنه‎پرستان افتاده بود. به همین دلیل نیز چون بهبهانی از تغییر اندیشه و سلوک شاه بی‌اطلاع بود، بر اساس آگاهی‎های دوره حضورش در تهران، همچنان ناصرالدین شاه را محور اصلاحات می‌دانست و می‌کوشید تا نشان دهد که سرچشمه معایب امور ایران در امور زیر است نه اندیشه و عمل شاه: بی‌نظمی دستگاه دیوان، خلاف و نفاق اولیای دولت، اخلال وزرا و وکلا در کار دولت. به گمان بهبهانی برای درمان دردها و معایب ایران، چهار دوای نافع متصور است، به شرح زیر: اجتماع عقلای دولت و ملت برای تدوین قانون عدل جدید؛ تأسی به قانون و قواعد سلاطین سلف که اقتدار خویش و کشور را در ایجاد قدرت نظامی و هجوم به کشورهای همسایه جستجو می‌کردند؛ استقرار و استحکام قوانین شریعت؛ پیروی از قواعد و آداب و اسلوب حکومتی دول خارج»<ref>همان، ص20</ref>.