نسیمی، سید عمادالدین: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۴۶: خط ۴۶:
    [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] از وی به‎عنوان نسیمی شیرازی یاد نموده و اعلام کرده که در زرقان - ‎از توابع شیراز - ‎بر‎ سر‎ قبر‎ او رفته است
    [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] از وی به‎عنوان نسیمی شیرازی یاد نموده و اعلام کرده که در زرقان - ‎از توابع شیراز - ‎بر‎ سر‎ قبر‎ او رفته است


    [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|سخاوی]]‎ و [[ابن عماد، عبدالحی بن احمد|ابن‎‎ عماد حنبلی]] لقب «نسیم‎الدین» را که هر دو از [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] گرفته‌اند، به‎عنوان نام نسیمی متذکر‎ شده‌اند‎. قدیمی‎ترین مأخذی که از لقب عمادالدین سخن گفته است، کتاب‎ «مجالس ‎العشاق» کمال‎الدین حسین گازرگاهی (تألیف ٩٠٨ق) است. لطیفی در تذکرة الشعرای خود، نسیمی را اهل ناحیه نسیم‎ در‎ نزدیکی‎ بغداد می‌داند. گروهی آرامگاه او را در زرقان فارس و گروهی دیگر‎ در‎ حلب می‌دانند<ref>ر.ک: همان، ص56 و 57</ref>.
    [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|سخاوی]]‎ و [[ابن عماد، عبدالحی بن احمد|ابن‎‎ عماد حنبلی]] لقب «نسیم‎الدین» را که هر دو از [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] گرفته‌اند، به‎عنوان نام نسیمی متذکر‎ شده‌اند‎. قدیمی‌ترین مأخذی که از لقب عمادالدین سخن گفته است، کتاب‎ «مجالس ‎العشاق» کمال‎الدین حسین گازرگاهی (تألیف ٩٠٨ق) است. لطیفی در تذکرة الشعرای خود، نسیمی را اهل ناحیه نسیم‎ در‎ نزدیکی‎ بغداد می‌داند. گروهی آرامگاه او را در زرقان فارس و گروهی دیگر‎ در‎ حلب می‌دانند<ref>ر.ک: همان، ص56 و 57</ref>.


    نام نسیمی «علی» است. چنان که خود و یا یکی از مریدانش به صراحت گوید:
    نام نسیمی «علی» است. چنان که خود و یا یکی از مریدانش به صراحت گوید:
    خط ۶۹: خط ۶۹:


    ==شهادت==
    ==شهادت==
    در مورد مرگ وی کوتاه می‎توان‎ گفت‎ که‎ «علما، شیوخ و قضات حلب، نسیمی را به گمراه کردن برخی اشخاص نادان و انداختن آنها‎ به‎ راه‎ کفر و زندقه متهم ساخته، سلطان مؤید، حاکم حلب را به کشتن او ترغیب کردند‎. سلطان‎ دستور داد تا پوست نسیمی را زنده‎زنده بکنند». در‎ مورد‎ مرگ‎ وی آمده است: «در محل پوست‎ کندن، خون بسیار از او رفته، رنگش زرد‎ شد‎. گفتند که چون است که رنگ زرد کرده‌ای؟ گفت: من آفتاب سپهر عاشقی‌ام‎ از‎ مطلع‎ عشق طالع شده؛ آفتاب در محل غروب زرد می‌شود و گویند نسیمی فی‌البداهه سرود:{{شعر}}
    در مورد مرگ وی کوتاه می‌توان‎ گفت‎ که‎ «علما، شیوخ و قضات حلب، نسیمی را به گمراه کردن برخی اشخاص نادان و انداختن آنها‎ به‎ راه‎ کفر و زندقه متهم ساخته، سلطان مؤید، حاکم حلب را به کشتن او ترغیب کردند‎. سلطان‎ دستور داد تا پوست نسیمی را زنده‎زنده بکنند». در‎ مورد‎ مرگ‎ وی آمده است: «در محل پوست‎ کندن، خون بسیار از او رفته، رنگش زرد‎ شد‎. گفتند که چون است که رنگ زرد کرده‌ای؟ گفت: من آفتاب سپهر عاشقی‌ام‎ از‎ مطلع‎ عشق طالع شده؛ آفتاب در محل غروب زرد می‌شود و گویند نسیمی فی‌البداهه سرود:{{شعر}}
    {{ب|''آن دم‎ که‎ اهل [اجل] موکل مرد شود''|2=''آهم چو دم سحرگهی سرد شود''}}
    {{ب|''آن دم‎ که‎ اهل [اجل] موکل مرد شود''|2=''آهم چو دم سحرگهی سرد شود''}}
    {{ب|''خورشید که‎ پردل‎تر‎ از آن چیزی نیست''|2=''در وقت فروشدن رخش زرد شود''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>.
    {{ب|''خورشید که‎ پردل‎تر‎ از آن چیزی نیست''|2=''در وقت فروشدن رخش زرد شود''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>.