تاریخ سند معروف به تاریخ معصومی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==انگیزه نگارش== | ==انگیزه نگارش== | ||
چنانکه از متن کتاب برمیآید، نویسنده کتاب را برای حکام زمانه و از سر حب وطن ننوشته و چنانکه خود گفته: «مدتی است که در خاطر فاتر این معنی خطور میکرده که | چنانکه از متن کتاب برمیآید، نویسنده کتاب را برای حکام زمانه و از سر حب وطن ننوشته و چنانکه خود گفته: «مدتی است که در خاطر فاتر این معنی خطور میکرده که شمهای از وقایع فتح و احوال حکام سند در قید کتابت درآورد و تتبع آثار و تفحص اخبار نموده، مجموعهای سازد... تا در این ایام که قره عینی و ثمره فوادی میربزرگ باعث تحریر و تألیف و سبب تسویه و تصنیف این نمقه گردیده، علت غایی این وثیقه گشت»، این اثر را برای فرزند نگاشت تا دانش و تجربیات خود را در اختیارش قرار دهد<ref>ر.ک: محمودآبادی، سید اصغر و دیگران، ص94</ref>. | ||
==اهمیت کتاب== | ==اهمیت کتاب== | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در مقدمه مصحح، ابتدا توضیحاتی پیرامون کتاب حاضر ارائه گردیده و سپس به شرح حال مؤلف، پرداخته شده<ref>مقدمه اول، صفحه ح - لج</ref> و در مقدمه مؤلف، به موضوع اجزای کتاب، اشاره گردیده است.<ref>مقدمه مؤلف، ص3</ref>. | در مقدمه مصحح، ابتدا توضیحاتی پیرامون کتاب حاضر ارائه گردیده و سپس به شرح حال مؤلف، پرداخته شده<ref>مقدمه اول، صفحه ح - لج</ref> و در مقدمه مؤلف، به موضوع اجزای کتاب، اشاره گردیده است.<ref>مقدمه مؤلف، ص3</ref>. | ||
از کتاب حاضر، اطلاعات منحصربهفرد و گرانبهایی در زمینه پیشینه آنجا [سند] به دست میآید؛ چنانکه بیشتر تاریخنویسانی که پس از وی درباره این سرزمین | از کتاب حاضر، اطلاعات منحصربهفرد و گرانبهایی در زمینه پیشینه آنجا [سند] به دست میآید؛ چنانکه بیشتر تاریخنویسانی که پس از وی درباره این سرزمین نوشتهاند، بیتردید از کتاب میرمعصوم بهعنوان منبع اول بهره برده و مطالب زیادی را عینا از آن نقل نمودهاند<ref>ر.ک: محمودآبادی، سید اصغر و دیگران، ص97</ref>. | ||
آنچه در عمده مطالب چهار جزء کتاب مشهود است، این است که نویسنده در درجه اول به مسائل سیاسی و نظامی پرداخته است و تنها در یک جزء (جزءسوم) به مسائل فرهنگی، بهویژه معرفی علما و اندیشمندان، سادات و مشایخ، قضات و فضلا، شعرا و ادبا میپردازد و در تمام اثر، مسائل اجتماعی، اقتصادی و عمرانی، موردی قابل اعتنا یافت نمیشود. در واقع جزء سوم یک فرهنگنامه محلی از رجال و مشاهیر سند میباشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | آنچه در عمده مطالب چهار جزء کتاب مشهود است، این است که نویسنده در درجه اول به مسائل سیاسی و نظامی پرداخته است و تنها در یک جزء (جزءسوم) به مسائل فرهنگی، بهویژه معرفی علما و اندیشمندان، سادات و مشایخ، قضات و فضلا، شعرا و ادبا میپردازد و در تمام اثر، مسائل اجتماعی، اقتصادی و عمرانی، موردی قابل اعتنا یافت نمیشود. در واقع جزء سوم یک فرهنگنامه محلی از رجال و مشاهیر سند میباشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
در کنار اطلاعات شایان و ارزشمندی که در باب ارغونیان مانند امیر ذوالنون و پسرش شاهبیگ آورده، همزمانی و رؤیت حوادث و اتفاقات از سوی نویسنده، بر ارزش کار او افزوده است. از حکامی که همزمان با ارغونیان در برخی مناطق سند از جمله بهکر و لنگان استیلا داشته، نام برده و اخباری در اختیار میگذارد؛ از جمله اینکه سلطان محمودخان بهکری را اصفهانیالاصل و از موضعی به نام خواسکان یا خراسان دانسته که باید همان خوراسگان اصفهان باشد. نویسنده از اجداد محمودخان و علل انتقال آنان به سند، مطالبی را عرضه کرده که قابل تأمل است.<ref>همان، ص100</ref>. | در کنار اطلاعات شایان و ارزشمندی که در باب ارغونیان مانند امیر ذوالنون و پسرش شاهبیگ آورده، همزمانی و رؤیت حوادث و اتفاقات از سوی نویسنده، بر ارزش کار او افزوده است. از حکامی که همزمان با ارغونیان در برخی مناطق سند از جمله بهکر و لنگان استیلا داشته، نام برده و اخباری در اختیار میگذارد؛ از جمله اینکه سلطان محمودخان بهکری را اصفهانیالاصل و از موضعی به نام خواسکان یا خراسان دانسته که باید همان خوراسگان اصفهان باشد. نویسنده از اجداد محمودخان و علل انتقال آنان به سند، مطالبی را عرضه کرده که قابل تأمل است.<ref>همان، ص100</ref>. | ||
ورود و نفوذ تدریجی اروپائیان به هند و سند در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری که معصومی به آنها اطلاق فرنگی نموده، نشان میدهد که آنان در برخی درگیریهای داخلی سند دخالت | ورود و نفوذ تدریجی اروپائیان به هند و سند در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری که معصومی به آنها اطلاق فرنگی نموده، نشان میدهد که آنان در برخی درگیریهای داخلی سند دخالت داشتهاند<ref>همان</ref>. | ||
با استناد به جزء سوم کتاب، اقبال به مسائل فرهنگی در دوران ارغونیان و ترخانیان از ناحیه سلاطین، حکام و کارگزاران مشهود است؛ زیرا میرزا شاه حسن و شاهبیگ در مجالس علما شرکت میکردند و از دانش آنان بهرهمند میشدند<ref>همان، ص101-102</ref>. | با استناد به جزء سوم کتاب، اقبال به مسائل فرهنگی در دوران ارغونیان و ترخانیان از ناحیه سلاطین، حکام و کارگزاران مشهود است؛ زیرا میرزا شاه حسن و شاهبیگ در مجالس علما شرکت میکردند و از دانش آنان بهرهمند میشدند<ref>همان، ص101-102</ref>. | ||
معصومی در جزء سوم و در سه قسمت دیگر به سادات، علما، مشایخ، قضات، فضلا و شعرای ادوار حاکمیت میرزا شاه حسن، میرزا عیسیخان و پسرش میرزا محمدباقیخان و سلطان محمود بهکری اشاره دارد که بسیاری از آنان در علوم دینی از جمله فقه، تفسیر و اخبار و نیز دانشهای ادبی، بهویژه عربی و فارسی تبحر داشته و صاحب دیوانهای شعر بوده یا منصب شیخالاسلامی، افتا و قضاوت | معصومی در جزء سوم و در سه قسمت دیگر به سادات، علما، مشایخ، قضات، فضلا و شعرای ادوار حاکمیت میرزا شاه حسن، میرزا عیسیخان و پسرش میرزا محمدباقیخان و سلطان محمود بهکری اشاره دارد که بسیاری از آنان در علوم دینی از جمله فقه، تفسیر و اخبار و نیز دانشهای ادبی، بهویژه عربی و فارسی تبحر داشته و صاحب دیوانهای شعر بوده یا منصب شیخالاسلامی، افتا و قضاوت داشتهاند و این نشانگر مطلوب بودن نسبی ایام مذکور از حیث رونق علمی و ادبی در سند و نواحی آن بوده است.<ref>همان، ص102</ref>. | ||
قسمت پایانی کتاب نسبت به سه جزء قبلی از حیث مطالب مختصرتر و دربرگیرنده اطلاعاتی است که نویسنده عمدتاً خود شاهد و ناظر آن بوده است؛ از جمله ورود سپاه اکبرشاه به سند و محاصره جانیبیگ، آخرین حاکم ترخانی سند و تسلیم وی پس از مدتی مقاومت که مربوط به سال ٩٩۶ق، است.<ref>همان</ref>. | قسمت پایانی کتاب نسبت به سه جزء قبلی از حیث مطالب مختصرتر و دربرگیرنده اطلاعاتی است که نویسنده عمدتاً خود شاهد و ناظر آن بوده است؛ از جمله ورود سپاه اکبرشاه به سند و محاصره جانیبیگ، آخرین حاکم ترخانی سند و تسلیم وی پس از مدتی مقاومت که مربوط به سال ٩٩۶ق، است.<ref>همان</ref>. |