أبرقلس: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'می‎س' به 'می‌س')
    جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    «پرکلس»، در 410 یا 412م، در قسطنطنیه متولد شد<ref>ر.ک: پورجوادی، نصرالله، 1383، ج13، ص598</ref>.
    «پرکلس»، در 410 یا 412م، در قسطنطنیه متولد شد<ref>ر.ک: پورجوادی، نصرالله، 1383، ج13، ص598</ref>.


    او شخصیتی اخلاقی و اجتماعی داشت. مارینوس در ابتدای رساله خود به ذکر صفاتِ جسمانی و فضائل اخلاقی و قدرت فکری و عقلی استادش پرداخته و نوشته است که پرکلس از بدو تولد از بنیه بدنی بسیار خوبی برخوردار بود. بینایی و شنوایی قوی و حافظه‎ای فوق‎العاده داشت. سرما و گرما او را آزار نمی‎داد و از کار و عبادت و تدریس و تألیف خسته نمی‌شد. در طول 75 سالی که عمر کرد، فقط دو بار بیمار شد. از لحاظ اخلاقی نیز جامع فضایلِ عفت، شجاعت، عدالت و حکمت یا حقیقت‎جویی بود. به لذات جسمانی و مال و ثروت که خانواده‎اش از آن بهره‎ای وافی داشت، وقعی نمی‎نهاد. به امور جزئی زندگی بی‎اعتنا بود. از مرگ و چیزهای دیگر که مردم از آنها می‎ترسند، هراسی نداشت.
    او شخصیتی اخلاقی و اجتماعی داشت. مارینوس در ابتدای رساله خود به ذکر صفاتِ جسمانی و فضائل اخلاقی و قدرت فکری و عقلی استادش پرداخته و نوشته است که پرکلس از بدو تولد از بنیه بدنی بسیار خوبی برخوردار بود. بینایی و شنوایی قوی و حافظه‎ای فوق‎العاده داشت. سرما و گرما او را آزار نمی‌داد و از کار و عبادت و تدریس و تألیف خسته نمی‌شد. در طول 75 سالی که عمر کرد، فقط دو بار بیمار شد. از لحاظ اخلاقی نیز جامع فضایلِ عفت، شجاعت، عدالت و حکمت یا حقیقت‎جویی بود. به لذات جسمانی و مال و ثروت که خانواده‎اش از آن بهره‎ای وافی داشت، وقعی نمی‎نهاد. به امور جزئی زندگی بی‎اعتنا بود. از مرگ و چیزهای دیگر که مردم از آنها می‎ترسند، هراسی نداشت.


    پرکلس از کودکی به عدالت عشق می‎ورزید و خود انسانی منصف، نرم‎خو، فروتن و خوش‎باطن بود؛ مردی بود بافرهنگ که در همه شاخه‎های علمی و فلسفی درس خوانده بود و مردم در مجالس و میهمانی‎ها از حضور او و سخنانش لذت می‎بردند؛ به دوستان و شاگردانش نیز بسیار وفادار بود... شخصی بود متدین و اهل عبادت و نیایش. در مراسم مذهبی که برای تصفیه نفس برگزار می‌شد (تئورگی)، شرکت می‎کرد. روزهای آخر ماه روزه‎ می‎گرفت..<ref>ر.ک: همان، ص598-599</ref>.
    پرکلس از کودکی به عدالت عشق می‎ورزید و خود انسانی منصف، نرم‎خو، فروتن و خوش‎باطن بود؛ مردی بود بافرهنگ که در همه شاخه‎های علمی و فلسفی درس خوانده بود و مردم در مجالس و میهمانی‎ها از حضور او و سخنانش لذت می‎بردند؛ به دوستان و شاگردانش نیز بسیار وفادار بود... شخصی بود متدین و اهل عبادت و نیایش. در مراسم مذهبی که برای تصفیه نفس برگزار می‌شد (تئورگی)، شرکت می‎کرد. روزهای آخر ماه روزه‎ می‎گرفت..<ref>ر.ک: همان، ص598-599</ref>.
    خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:


    ==پاره‎ای از نظریات==
    ==پاره‎ای از نظریات==
    پرکلس بیشتر به بیان منظم آرای پیشینان خود اهتمام کرده و حداقل در «اصول»، بیشتر دستگاه‎ساز است تا مُبدع. وی فلسفه خود را با دین یونان قدیم و طریقت جدالی خود را با علم‎الاسمای یونانی آمیخته است. یونانیان آن روزگار ستارگان را «موجودات» الهی می‎دانستند و آنها را می‎پرستیدند. عقاید یونانی‎ها بی‎تأثیر از آیین مهر نبوده است.
    پرکلس بیشتر به بیان منظم آرای پیشینان خود اهتمام کرده و حداقل در «اصول»، بیشتر دستگاه‎ساز است تا مُبدع. وی فلسفه خود را با دین یونان قدیم و طریقت جدالی خود را با علم‎الاسمای یونانی آمیخته است. یونانیان آن روزگار ستارگان را «موجودات» الهی می‌دانستند و آنها را می‎پرستیدند. عقاید یونانی‎ها بی‎تأثیر از آیین مهر نبوده است.
    # پرکلس، با تأسی به فلوطین، ابتدا به اثبات تقدم واحد بر کثیر و علت بر معلول و سپس به تقدم خودبسنده بر آنچه خودبسنده نیست و تأخّر همه آنچه خودبسنده است نسبت به خیر مطلق و وابستگی هر آنچه هست به علت متفرّد واحد، پرداخته است.
    # پرکلس، با تأسی به فلوطین، ابتدا به اثبات تقدم واحد بر کثیر و علت بر معلول و سپس به تقدم خودبسنده بر آنچه خودبسنده نیست و تأخّر همه آنچه خودبسنده است نسبت به خیر مطلق و وابستگی هر آنچه هست به علت متفرّد واحد، پرداخته است.
    # به اعتقاد وی، نفس در عالم، حرکتی ادواری دارد و هر نفسی را به‎طور متناوب و ادواری صعود و نزولی بی‎وقفه است. امکان سعادت ابدی یا کیفر ابدی پذیرفتنی نیست. او در این عقیده و همچنین در عقیده به وحدت شر و ماده با فلوطین اختلاف نظر دارد. وی شر را امری سلبی می‎داند. او همچنین برخلاف ارسطو به علم باری به جزئیات نیز قائل بوده است.
    # به اعتقاد وی، نفس در عالم، حرکتی ادواری دارد و هر نفسی را به‎طور متناوب و ادواری صعود و نزولی بی‎وقفه است. امکان سعادت ابدی یا کیفر ابدی پذیرفتنی نیست. او در این عقیده و همچنین در عقیده به وحدت شر و ماده با فلوطین اختلاف نظر دارد. وی شر را امری سلبی می‌داند. او همچنین برخلاف ارسطو به علم باری به جزئیات نیز قائل بوده است.
    # شهرت او در عالم اسلام عمدتاًً به سبب قول او به قِدَم عالم بوده است. او در اثرش مسیحیان را مخاطب کلام خود ساخته، از اعتقاد آنان به خلق از عدم انتقاد می‎کند؛ زیرا این عقیده با اعتقاد نوافلاطونیان به نظام ازلی عالم منافات و تعارض دارد<ref>سلیمان‎حشمت، رضا، 1378، ج3، ص151-153</ref>.
    # شهرت او در عالم اسلام عمدتاًً به سبب قول او به قِدَم عالم بوده است. او در اثرش مسیحیان را مخاطب کلام خود ساخته، از اعتقاد آنان به خلق از عدم انتقاد می‎کند؛ زیرا این عقیده با اعتقاد نوافلاطونیان به نظام ازلی عالم منافات و تعارض دارد<ref>سلیمان‎حشمت، رضا، 1378، ج3، ص151-153</ref>.