اسناد و مكاتبات سیاسى ایران (شاه صفی): تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '‌ ' به ' ')
    جز (جایگزینی متن - ' ا ' به ' ا')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۳۹: خط ۳۹:
    شاه صفى بى‌كفايت كه هنرى جز كشتن خويشان و شرابخوارى بى‌امان نداشت، چهارده سال بيش در سلطنت نپاييد. در همین دوران كوتاه سلطنت وى، در غرب امپراتورى صفويه، عراق عرب از ایران جدا شد و به خاک عثمانى پيوست و در شرق امپراتورى ناحيه قندهار از ایران منتزع گرديد و به تصرف گوركانيان هند در آمد.
    شاه صفى بى‌كفايت كه هنرى جز كشتن خويشان و شرابخوارى بى‌امان نداشت، چهارده سال بيش در سلطنت نپاييد. در همین دوران كوتاه سلطنت وى، در غرب امپراتورى صفويه، عراق عرب از ایران جدا شد و به خاک عثمانى پيوست و در شرق امپراتورى ناحيه قندهار از ایران منتزع گرديد و به تصرف گوركانيان هند در آمد.


    امر مهمى كه در دوران سلطنت شاه صفى پيش آمد و شايسته ذكر است، قطع مخاصمات ایران و عثمانى است، به موجب قرارداد زهاب. این قرارداد كه به امضاء سلطان مراد چهارم پادشاه عثمانى و شاه صفى پادشاه ایران رسيد ‎تا پایان سلطنت شاه سلطان حسین دوام يافت و تنها وقتى ملغى الأثر گرديد كه بر اثر حمله افغان‌ها و ضعف صفويه در برابر مهاجمین و نفوذ روس‌ها در داخله ایران و تصرف دربند و باكو دولت عثمانى به وساطت سفير فرانسه در استانبول حاضر به لغو قرارداد زهاب و تقسيم ایران بين دولت روس و عثمانى گرديد. با این حال، در دوران افشاريه و پس از آن همه جنگ و جدال و فتوحات و شكست‌هاى نادرى، وقتى دو دولت به مصالحه دست زدند باز همان عهدنامه يا قرارداد زهاب (49، ا ه) مبناى مذاكره قرار گرفت.
    امر مهمى كه در دوران سلطنت شاه صفى پيش آمد و شايسته ذكر است، قطع مخاصمات ایران و عثمانى است، به موجب قرارداد زهاب. این قرارداد كه به امضاء سلطان مراد چهارم پادشاه عثمانى و شاه صفى پادشاه ایران رسيد ‎تا پایان سلطنت شاه سلطان حسین دوام يافت و تنها وقتى ملغى الأثر گرديد كه بر اثر حمله افغان‌ها و ضعف صفويه در برابر مهاجمین و نفوذ روس‌ها در داخله ایران و تصرف دربند و باكو دولت عثمانى به وساطت سفير فرانسه در استانبول حاضر به لغو قرارداد زهاب و تقسيم ایران بين دولت روس و عثمانى گرديد. با این حال، در دوران افشاريه و پس از آن همه جنگ و جدال و فتوحات و شكست‌هاى نادرى، وقتى دو دولت به مصالحه دست زدند باز همان عهدنامه يا قرارداد زهاب (49، اه) مبناى مذاكره قرار گرفت.


    عهدنامه مزبور هرچند موجب آسايش بندگان خدا از ایرانيان و تركان شد و مرزنشينان ایرانى و ترك مدتى در حدود 86 سال از آرامش و آسايش برخوردار شدند، اثرات بدى در جامعه ایرانيان قزلباش گذاشت. به این معنى كه دولت صفويه بر اثر فراغت خاطر از جنگ با دشمنان ديرين، كوشش و جوشش خود را از دست داد و به جمع ثروت و كسب لذت افتاد و سران قزلباش نيز به جاى جنگيدن با دشمنان كشور و تصرف اراضى مخالفان به جان رعايا افتادند و به قيمت دسترنج آنان به ايجاد كاخ‌ها و خريدن سراها و باغ‌ها و انباشتن سرمايه فراوان پرداختند. شجاعت و جلادت جاى خود را به نيرنگ‌بازى و توطئه سازى داد و قزلباشان به جاى آن كه سينه دشمنان را سفره كنند، به سفره‌هاى رنگين و میهمانى‌هاى سنگين يورش بردند. دستى را كه پيش از این بر قبضه شمشير داشتند، بر گردن صراحى و ساغر افكندند. نيزه‌هاى بلند را به دور انداختند و به نازنينان بالا بلند پرداختند. آن كه روزى جريد بازى مى‌كرد، شاهد بازى برگزيد و آن كه از این پيش دست از قبضه خنجر بر نمى‌داشت، آنك سيب ز نخدان يار از دست نمى‌گذاشت. شمشير كج قزلباشان كه روزگارى در سرزمین پهناور ایران از قندهار تا بغداد و از داغستان تا بحرين مايه امید دوستان و موجب وحشت دشمنان بود، به تدريج زنگ گرفت و چندان در نيام ماند كه مشتى افغان بر اصفهان استيلا يافتند.
    عهدنامه مزبور هرچند موجب آسايش بندگان خدا از ایرانيان و تركان شد و مرزنشينان ایرانى و ترك مدتى در حدود 86 سال از آرامش و آسايش برخوردار شدند، اثرات بدى در جامعه ایرانيان قزلباش گذاشت. به این معنى كه دولت صفويه بر اثر فراغت خاطر از جنگ با دشمنان ديرين، كوشش و جوشش خود را از دست داد و به جمع ثروت و كسب لذت افتاد و سران قزلباش نيز به جاى جنگيدن با دشمنان كشور و تصرف اراضى مخالفان به جان رعايا افتادند و به قيمت دسترنج آنان به ايجاد كاخ‌ها و خريدن سراها و باغ‌ها و انباشتن سرمايه فراوان پرداختند. شجاعت و جلادت جاى خود را به نيرنگ‌بازى و توطئه سازى داد و قزلباشان به جاى آن كه سينه دشمنان را سفره كنند، به سفره‌هاى رنگين و میهمانى‌هاى سنگين يورش بردند. دستى را كه پيش از این بر قبضه شمشير داشتند، بر گردن صراحى و ساغر افكندند. نيزه‌هاى بلند را به دور انداختند و به نازنينان بالا بلند پرداختند. آن كه روزى جريد بازى مى‌كرد، شاهد بازى برگزيد و آن كه از این پيش دست از قبضه خنجر بر نمى‌داشت، آنك سيب ز نخدان يار از دست نمى‌گذاشت. شمشير كج قزلباشان كه روزگارى در سرزمین پهناور ایران از قندهار تا بغداد و از داغستان تا بحرين مايه امید دوستان و موجب وحشت دشمنان بود، به تدريج زنگ گرفت و چندان در نيام ماند كه مشتى افغان بر اصفهان استيلا يافتند.