اخلاق اسلامی (دستغیب): تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
    خط ۳۷: خط ۳۷:
    در مقدمه، ضمن توضيح اخلاق علمى و عملى، خودشناسى و خداشناسى، مقدمه اخلاق دانسته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/8 همان]</ref>
    در مقدمه، ضمن توضيح اخلاق علمى و عملى، خودشناسى و خداشناسى، مقدمه اخلاق دانسته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/8 همان]</ref>


    جلسه اول، پيرامون لزوم خودسازى مى‌باشد. <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/16 متن کتاب، ص16]</ref>[[دستغیب، عبدالحسین|آيت‌الله دستغيب]]، معتقد مى‌باشند كه درس خواندن، بايد همراه با تهذيب نفس بوده و به خودسازى، بيشتر از تحصيل علم، اهمیت داده شود و راه تهذيب نيز بدون رياضت، ممكن نمى‌باشد.
    جلسه اول، پيرامون لزوم خودسازى مى‌باشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/16 متن کتاب، ص16]</ref>[[دستغیب، عبدالحسین|آيت‌الله دستغيب]]، معتقد مى‌باشند كه درس خواندن، بايد همراه با تهذيب نفس بوده و به خودسازى، بيشتر از تحصيل علم، اهمیت داده شود و راه تهذيب نيز بدون رياضت، ممكن نمى‌باشد.


    ايشان بر این باور است كه نخستين گام در تهذيب، تفكر بوده و قرآن مجيد، «انديشه» را به‌عنوان رياضت فكرى مطرح كرده است. به اعتقاد ايشان، انديشه، جلوى تخيلات فاسد را گرفته و فراموشى، بدترين بلاهاست.
    ايشان بر این باور است كه نخستين گام در تهذيب، تفكر بوده و قرآن مجيد، «انديشه» را به‌عنوان رياضت فكرى مطرح كرده است. به اعتقاد ايشان، انديشه، جلوى تخيلات فاسد را گرفته و فراموشى، بدترين بلاهاست.
    خط ۶۰: خط ۶۰:
    جلسه پنجم، به بيان حكمت الهى در بدن انسان اختصاص يافته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/58 همان، ص58]</ref> [[دستغیب، عبدالحسین|آيت‌الله دستغيب]] با اشاره به آيه پنجم تا هشتم سوره طارق، بيان مى‌دارد كه در این آيات، حكمت تدبر در نطفه و ابتداى تكوین انسان، مبرهن و روشن مى‌گردد. در این آيه خداوند مى‌فرمايد كه انسان بايد بنگرد از چه آفريده شده تا هم خداى خود و هم بازگشت خویش را بشناسد كه از قطره آبى، چه ساختمان عجيبى تشكيل شده كه سرتاسر، حكمت و مصلحت است.
    جلسه پنجم، به بيان حكمت الهى در بدن انسان اختصاص يافته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/58 همان، ص58]</ref> [[دستغیب، عبدالحسین|آيت‌الله دستغيب]] با اشاره به آيه پنجم تا هشتم سوره طارق، بيان مى‌دارد كه در این آيات، حكمت تدبر در نطفه و ابتداى تكوین انسان، مبرهن و روشن مى‌گردد. در این آيه خداوند مى‌فرمايد كه انسان بايد بنگرد از چه آفريده شده تا هم خداى خود و هم بازگشت خویش را بشناسد كه از قطره آبى، چه ساختمان عجيبى تشكيل شده كه سرتاسر، حكمت و مصلحت است.


    در جلسه ششم، به بررسى معناى انقلاب فرهنگى كه [[امام خمینى(ره)|امام خمینى]](ره) آن را عنوان فرموده بودند، پرداخته شده است. <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/67 همان، ص67]</ref>[[دستغیب، عبدالحسین|آيت‌الله دستغيب]] معتقد است كه منظور از انقلاب فرهنگى، این نيست كه درس‌هاى متداول در دانشگاه‌ها و مدارس، از جمله فيزیک، شيمى، مهندسى و... متوقف گرديده و ديگر كسى دنبال تحصيل این علوم نرود، يا طلاب علوم دينى، فقه و اصول نخوانند، بلكه برنامه‌هاى تحصيلى بايد برقرار بوده و كامل‌تر و بهتر تدريس شوند، زيرا انقلاب ما، نياز زيادى به افراد متخصص دارد، بلكه منظور این است كه بايد آموزش و پرورش اسلامى كه همان تعليم و تربيت انسانى است، در دبيرستان‌ها و دانشگاه‌ها رايج گردد. ايشان معتقدند كه همراه با آموزش، بايد «پرورش و تهذيب» هم باشد، زيرا انسان‌ها بايد خوى‌هاى حيوانى را بفهمند و از آن بپرهيزند و خوى‌هاى انسانى را نيز بدانند و به آن عمل كنند. به نظر ايشان بايد همراه دانش، عمل و تهذيب باشد و راه فرار از صفات حيوانى و آراسته شدن به ملكات انسانى، بايد تعليم شود.
    در جلسه ششم، به بررسى معناى انقلاب فرهنگى كه [[امام خمینى(ره)|امام خمینى]](ره) آن را عنوان فرموده بودند، پرداخته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/67 همان، ص67]</ref>[[دستغیب، عبدالحسین|آيت‌الله دستغيب]] معتقد است كه منظور از انقلاب فرهنگى، این نيست كه درس‌هاى متداول در دانشگاه‌ها و مدارس، از جمله فيزیک، شيمى، مهندسى و... متوقف گرديده و ديگر كسى دنبال تحصيل این علوم نرود، يا طلاب علوم دينى، فقه و اصول نخوانند، بلكه برنامه‌هاى تحصيلى بايد برقرار بوده و كامل‌تر و بهتر تدريس شوند، زيرا انقلاب ما، نياز زيادى به افراد متخصص دارد، بلكه منظور این است كه بايد آموزش و پرورش اسلامى كه همان تعليم و تربيت انسانى است، در دبيرستان‌ها و دانشگاه‌ها رايج گردد. ايشان معتقدند كه همراه با آموزش، بايد «پرورش و تهذيب» هم باشد، زيرا انسان‌ها بايد خوى‌هاى حيوانى را بفهمند و از آن بپرهيزند و خوى‌هاى انسانى را نيز بدانند و به آن عمل كنند. به نظر ايشان بايد همراه دانش، عمل و تهذيب باشد و راه فرار از صفات حيوانى و آراسته شدن به ملكات انسانى، بايد تعليم شود.


    ايشان به این نكته تأكيد دارند كه خوى و ملكه، چيزى نيست كه یک دفعه پيدا شود، بلكه با تكرار افعال و اقوال پديد مى‌آيد و كسى كه گفتار و كردارش مطابق حيوان شد، پس از مدتى حيوان از كار درمى‌آيد.
    ايشان به این نكته تأكيد دارند كه خوى و ملكه، چيزى نيست كه یک دفعه پيدا شود، بلكه با تكرار افعال و اقوال پديد مى‌آيد و كسى كه گفتار و كردارش مطابق حيوان شد، پس از مدتى حيوان از كار درمى‌آيد.