المشجر الوافي: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'موسوي، حسين ابو سعيده' به 'موسوی، حسین ابوسعیده')
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۸۱: خط ۸۱:
    در بخشی از جلد سوم کتاب، درباره «محمد شبانة بن عبدالحسین بن ابراهیم» چنین می‎خوانیم: «ترجمه في (سف/497) فقال واصفا له: (علم العلم و مناره و مقتبس الفضل و مستتاره. فرع دوحة الشرف الناضر. المقر بسمو قدره كل مناضل و مناظر. أما العلم فهو بحره الذي طما و زخر و أما الأدب فهو صدره الذي سما به و فخر و هو اليوم نازل بأصبهان و رافع من قدر الأدب ماهان).
    در بخشی از جلد سوم کتاب، درباره «محمد شبانة بن عبدالحسین بن ابراهیم» چنین می‎خوانیم: «ترجمه في (سف/497) فقال واصفا له: (علم العلم و مناره و مقتبس الفضل و مستتاره. فرع دوحة الشرف الناضر. المقر بسمو قدره كل مناضل و مناظر. أما العلم فهو بحره الذي طما و زخر و أما الأدب فهو صدره الذي سما به و فخر و هو اليوم نازل بأصبهان و رافع من قدر الأدب ماهان).
    هاجر إلی الهند و اتصل بعلمائها منهم العلامة السيد أحمد نظام‎الدين الحسيني المقرب لسلطان الهند و من علماء القرن الحادي‎عشر، ثم ترك الهند و سافر إلی إيران و تصدی بها لما وهبه الله من علم و قابلية في النظم و قد ذكر له شعر كثير يدل علی قدرته الفائقة و من شعره الذي يقارن به بين هجر و الهند قوله:
    هاجر إلی الهند و اتصل بعلمائها منهم العلامة السيد أحمد نظام‎الدين الحسيني المقرب لسلطان الهند و من علماء القرن الحادي‎عشر، ثم ترك الهند و سافر إلی إيران و تصدی بها لما وهبه الله من علم و قابلية في النظم و قد ذكر له شعر كثير يدل علی قدرته الفائقة و من شعره الذي يقارن به بين هجر و الهند قوله:
    '''مضت في حروب الدهر غاية قوتي
     
    فأصحبت ذا ضعف عن الكر و الفر'''
    {{شعر}}
    '''إلی م بأرض الهند أذهب لذتي
    {{ب|''مضت في حروب الدهر غاية قوتي''|2=''فأصحبت ذا ضعف عن الكر و الفر''}}
    و نضرة عيشي في محاولة النضر'''
    {{ب|''إلی م بأرض الهند أذهب لذتي''|2='' و نضرة عيشي في محاولة النضر''}}
    و قد قنعت نفسي بأوبة غائب
    {{ب|''و قد قنعت نفسي بأوبة غائب''|2=''إلی أهله يوما ولو بيد الصفر''}}
    إلی أهله يوما ولو بيد الصفر'''
    {{ب|''إذا لم تكن في الهند أصناف نعمة''|2=''ففي هجر أحظی بصنف من التمر''}}
    '''إذا لم تكن في الهند أصناف نعمة
    {{ب|''علی أن لي فيها حماة عهدتهم''|2=''بناة المعالي بالمثقفة السمر''}}
    ففي هجر أحظی بصنف من التمر'''
    {{ب|''إذا ما أصاب الدهر أكناف عزهم''|2=''رأيت لهم غارات تغلب في بكر''}}
    '''علی أن لي فيها حماة عهدتهم
    {{ب|''و لي والد فيها إذا ما رأيته''|2=''رأيت به الخنسا تبكي علی صخر''<ref>ر.ک: متن کتاب، ج3، ص312</ref>}}
    بناة المعالي بالمثقفة السمر'''
    {{پایان شعر}}
    '''إذا ما أصاب الدهر أكناف عزهم
    در توصیف محمد شبانة بن عبدالحسین بن ابراهیم گفته شده: او ستون و مناره علم و اعتبار فضل و فضیلت است. هر بحث‎کننده و مناظره‎گری به برتری قدر و بلندمرتبگی او اقرار می‎کند. اما درباره علم او باید گفت او دریای ژرف علم است و درباره ادبش باید گفت که در مصدر ادب نشسته. امروزه او در ماهان اصفهان است. وی به هند سفر کرد و با علمای آنجا ارتباط داشت. از جمله با سید احمد نظام‎الدین حسینی که از نزدیکان سلطان هند و از علمای قرن یازدهم بود. سپس هند را ترک گفته و به ایران سفر کرد و در آنجا صاحب منصبی شد. برای او اشعار زیادی نقل شده است؛ از جمله اشعاری با این مضامین: در پیکارهای روزگار تمام نیروی من از کف رفت و از کر و فر ناتوان گردیدم. با چه امیدی در سرزمین هند لذت خویش را تباه سازم، درحالی‎که خرمی عیش من در پرداختن به شادی و سرزندگی است. دل من به اینکه روزی غایبی، ولو با دست خالی، به‎سوی اهل خویش بازگردد، قانع شده است...  
    رأيت لهم غارات تغلب في بكر'''
    '''و لي والد فيها إذا ما رأيته
    رأيت به الخنسا تبكي علی صخر'''<ref>ر.ک: متن کتاب، ج3، ص312</ref>؛ در توصیف محمد شبانة بن عبدالحسین بن ابراهیم گفته شده: او ستون و مناره علم و اعتبار فضل و فضیلت است. هر بحث‎کننده و مناظره‎گری به برتری قدر و بلندمرتبگی او اقرار می‎کند. اما درباره علم او باید گفت او دریای ژرف علم است و درباره ادبش باید گفت که در مصدر ادب نشسته. امروزه او در ماهان اصفهان است. وی به هند سفر کرد و با علمای آنجا ارتباط داشت. از جمله با سید احمد نظام‎الدین حسینی که از نزدیکان سلطان هند و از علمای قرن یازدهم بود. سپس هند را ترک گفته و به ایران سفر کرد و در آنجا صاحب منصبی شد. برای او اشعار زیادی نقل شده است؛ از جمله اشعاری با این مضامین: در پیکارهای روزگار تمام نیروی من از کف رفت و از کر و فر ناتوان گردیدم. با چه امیدی در سرزمین هند لذت خویش را تباه سازم، درحالی‎که خرمی عیش من در پرداختن به شادی و سرزندگی است. دل من به اینکه روزی غایبی، ولو با دست خالی، به‎سوی اهل خویش بازگردد، قانع شده است...  


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==