أخلاقيات الإمام علي أمير‌المؤمنين(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک')
    جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
    خط ۴۳: خط ۴۳:
    #اخلاقيات حاكم.
    #اخلاقيات حاكم.


    در جلد اول، مؤلف، صفاتى را كه یک فرد مؤمن بايد داشته باشد، بيان نموده و كلمات و جملات على(ع) را پيرامون اين صفات ذكر كرده و شرح داده است.
    در جلد اول، مؤلف، صفاتى را كه یک فرد مؤمن بايد داشته باشد، بيان نموده و كلمات و جملات على(ع) را پيرامون این صفات ذكر كرده و شرح داده است.


    اولين موردى كه وى بيان نموده «تقوا و اخلاص» است و در آغاز آن چنين نوشته است:
    اولين موردى كه وى بيان نموده «تقوا و اخلاص» است و در آغاز آن چنين نوشته است:
    خط ۵۱: خط ۵۱:
    حيات بيشتر مردم، در اطراف محور سوم مى‌چرخد... و گروه اندكى، قضيه‌اى معين مثل آزاد كردن سرزمين‌هايشان يا محقق نمودن عدالت در آنها يا... را برمى‌تابند و به خاطر آن مى‌جنگند و گروه اندك‌ترى، مؤمنان هستند كه حياتشان بر محور ايمان به خدا مى‌گردد...».
    حيات بيشتر مردم، در اطراف محور سوم مى‌چرخد... و گروه اندكى، قضيه‌اى معين مثل آزاد كردن سرزمين‌هايشان يا محقق نمودن عدالت در آنها يا... را برمى‌تابند و به خاطر آن مى‌جنگند و گروه اندك‌ترى، مؤمنان هستند كه حياتشان بر محور ايمان به خدا مى‌گردد...».


    برخى از صفات و اخلاقياتى كه مؤلف در اين قسمت ذكر مى‌كند و در مورد آنها جملات [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را شاهد مى‌آورد، عبارت است از: يقين، زهد، تواضع، مبادره، وفا، تضحيه (خود را آماده جانبازى كردن)، عطاء، شجاعت، برآوردن نيازهاى مردم، ايثار، حلم، كار با زور بازوى خویش، توازن بين دنيا و آخرت و دعابه (شوخى و مزاح كردن)
    برخى از صفات و اخلاقياتى كه مؤلف در این قسمت ذكر مى‌كند و در مورد آنها جملات [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را شاهد مى‌آورد، عبارت است از: يقين، زهد، تواضع، مبادره، وفا، تضحيه (خود را آماده جانبازى كردن)، عطاء، شجاعت، برآوردن نيازهاى مردم، ايثار، حلم، كار با زور بازوى خویش، توازن بين دنيا و آخرت و دعابه (شوخى و مزاح كردن)


    مؤلف، در قسمت دوم، پيرامون اخلاقيات معارض سخن مى‌گوید و در آغاز چنين مى‌نویسد:
    مؤلف، در قسمت دوم، پيرامون اخلاقيات معارض سخن مى‌گوید و در آغاز چنين مى‌نویسد:


    «گاهى معارضه، با حكم باطلى است كه هيچ حقى با آن نياميخته و گاهى با حقى است كه باطل با آن درآميخته است. اولى، مانند اينكه بيگانه، جايى را اشغال كند و با زور بر مردم حاكم گردد... در اين صورت مى‌بايست معارضه، فراگير و بى‌حد و مرز باشد، مگر حد و مرزهايى كه به ارزش‌هاى انسانى مربوط مى‌شود. دومى، مانند اينكه مردم، خود، حكومتى را انتخاب كنند، ولى آن حكومت از ستم عارى نباشد و حق را به شكل كامل اجرا نكند... در اين صورت بايد معارضه، محدود به حدود اخلاقى و موازين شرعى ویژه خود باشد».
    «گاهى معارضه، با حكم باطلى است كه هيچ حقى با آن نياميخته و گاهى با حقى است كه باطل با آن درآميخته است. اولى، مانند اينكه بيگانه، جايى را اشغال كند و با زور بر مردم حاكم گردد... در این صورت مى‌بايست معارضه، فراگير و بى‌حد و مرز باشد، مگر حد و مرزهايى كه به ارزش‌هاى انسانى مربوط مى‌شود. دومى، مانند اينكه مردم، خود، حكومتى را انتخاب كنند، ولى آن حكومت از ستم عارى نباشد و حق را به شكل كامل اجرا نكند... در این صورت بايد معارضه، محدود به حدود اخلاقى و موازين شرعى ویژه خود باشد».


    در ادامه، مؤلف، اين مطلب را با توجه به زندگى اجتماعى و سياسى و فردى اميرالمؤمنين و جايگاه وى، شرح و توضيح مى‌دهد و در اين زمينه، قضاياى مختلفى را كه در زمان آن حضرت رخ داده و نحوه برخورد او را با مشكلات داخلى و خارجى بيان مى‌كند.
    در ادامه، مؤلف، این مطلب را با توجه به زندگى اجتماعى و سياسى و فردى اميرالمؤمنين و جايگاه وى، شرح و توضيح مى‌دهد و در این زمينه، قضاياى مختلفى را كه در زمان آن حضرت رخ داده و نحوه برخورد او را با مشكلات داخلى و خارجى بيان مى‌كند.


    جلد دوم كتاب، مشتمل است بر قسمت سوم؛ يعنى اخلاقيات حاكم كه بخش اصلى و مفصل كتاب است و مؤلف در ابتداى آن مى‌نویسد: «جامعه بشرى به‌طور عام، داراى دو گروه است: حاكمان و محكومان... و ارتباط ممكن بين اينها از سه حال خارج نيست: استبدادى، هرج و مرجى و شورايى...».
    جلد دوم كتاب، مشتمل است بر قسمت سوم؛ يعنى اخلاقيات حاكم كه بخش اصلى و مفصل كتاب است و مؤلف در ابتداى آن مى‌نویسد: «جامعه بشرى به‌طور عام، داراى دو گروه است: حاكمان و محكومان... و ارتباط ممكن بين اينها از سه حال خارج نيست: استبدادى، هرج و مرجى و شورايى...».


    وى در ادامه، با استناد به آيات و روايات، حكومت شورايى را تنها حكومت حق و غير آن را باطل مى‌داند و از حقوق متقابلى كه حاكم و محكوم يا امام و امت بر یکديگر دارند، سخن مى‌گوید و مقولاتى مانند تأمين آزادى‌هاى گوناگون (همچون آزادى اظهار نظر، آزادى تشكيل اجتماعات و احزاب و آزادى معارضه و مخالفت) حاكميت مردم، قداست قانون، احترام به حقوق انسانى، اعتراف به حق معارضه، التزام به عدالت در ابعاد مختلف، سخت‌گيرى به خود و به خویشان و به مسئولين و... را مورد بررسى قرار داده و در اين باره، از كلمات و سيره [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] استفاده نموده است.
    وى در ادامه، با استناد به آيات و روايات، حكومت شورايى را تنها حكومت حق و غير آن را باطل مى‌داند و از حقوق متقابلى كه حاكم و محكوم يا امام و امت بر یکديگر دارند، سخن مى‌گوید و مقولاتى مانند تأمين آزادى‌هاى گوناگون (همچون آزادى اظهار نظر، آزادى تشكيل اجتماعات و احزاب و آزادى معارضه و مخالفت) حاكميت مردم، قداست قانون، احترام به حقوق انسانى، اعتراف به حق معارضه، التزام به عدالت در ابعاد مختلف، سخت‌گيرى به خود و به خویشان و به مسئولين و... را مورد بررسى قرار داده و در این باره، از كلمات و سيره [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] استفاده نموده است.


    مؤلف، در جلد سوم، به ذكر كلمات و جملاتى كه درباره [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] گفته شده، پرداخته است و در اين مورد به آيه ولايت، سخنانان پيامبر اسلام(ص)، سخن خود [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع)، سخنان معاصرين با آن حضرت، سخنان علماء و متفكرين و متأخرين متمسك شده است، سپس نامه امام به مالك اشتر را تحت عنوان «دستور الامام(ع)لحكام العدل»، در صد و ده بند بيان كرده و در ادامه، دعا و مناجات حضرت، وصاياى حضرت رسول(ص) به آن حضرت و آخرين وصيت حضرت را ذكر نموده است.
    مؤلف، در جلد سوم، به ذكر كلمات و جملاتى كه درباره [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] گفته شده، پرداخته است و در این مورد به آيه ولايت، سخنانان پيامبر اسلام(ص)، سخن خود [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع)، سخنان معاصرين با آن حضرت، سخنان علماء و متفكرين و متأخرين متمسك شده است، سپس نامه امام به مالك اشتر را تحت عنوان «دستور الامام(ع)لحكام العدل»، در صد و ده بند بيان كرده و در ادامه، دعا و مناجات حضرت، وصاياى حضرت رسول(ص) به آن حضرت و آخرين وصيت حضرت را ذكر نموده است.


    ==وضعيت كتاب==
    ==وضعيت كتاب==