آشتیانی، محمدحسن: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد‌‎')
    جز (جایگزینی متن - 'رسيد‌‎' به 'رسيد‌ ‎')
    خط ۵۴: خط ۵۴:
    اجداد ميرزاى آشتيانى از اديبان بودند و پدر او شيخ جعفر از علماى اعلام زمان خود بود.
    اجداد ميرزاى آشتيانى از اديبان بودند و پدر او شيخ جعفر از علماى اعلام زمان خود بود.


    سه ساله بود كه پدرش را از دست داد و هنگامى كه به سن نوجوانى رسيد‌‎مادرش برای او يك معلم قرآن و يك معلم خط گرفت. هنگامى كه اين دو معلم با هم مباحثه مى‌كردند، ميرزاى آشتيانى از مباحثۀ آنها لذت مى‌برد و به تدريج اشتياق به تحصيل علوم دينى در او ايجاد شد و در سن سيزده سالگى به بروجرد، كه در آن زمان از قطبهاى علمى به شمار مى‌رفت، هجرت كرد.
    سه ساله بود كه پدرش را از دست داد و هنگامى كه به سن نوجوانى رسيد‌ ‎مادرش برای او يك معلم قرآن و يك معلم خط گرفت. هنگامى كه اين دو معلم با هم مباحثه مى‌كردند، ميرزاى آشتيانى از مباحثۀ آنها لذت مى‌برد و به تدريج اشتياق به تحصيل علوم دينى در او ايجاد شد و در سن سيزده سالگى به بروجرد، كه در آن زمان از قطبهاى علمى به شمار مى‌رفت، هجرت كرد.


    در آن زمان ملا اسد الله بروجردى كه از علماى بزرگ عصر بود رياست حوزۀ علميّۀ بروجرد را به عهده داشت.
    در آن زمان ملا اسد الله بروجردى كه از علماى بزرگ عصر بود رياست حوزۀ علميّۀ بروجرد را به عهده داشت.
    خط ۶۳: خط ۶۳:




    ميرزاى آشتيانى بعد از مدتى به نجف اشرف مسافرت كرد. در راه دچار گزيدگى شده و بيمارى سختى گرفت. هنگامى كه به نجف اشرف رسيد‌‎حرم مطهر [[امام على(ع)|حضرت امير عليه‌السلام]] را كه ديد به حضرت متوسل شده و شفا پيدا كرد.
    ميرزاى آشتيانى بعد از مدتى به نجف اشرف مسافرت كرد. در راه دچار گزيدگى شده و بيمارى سختى گرفت. هنگامى كه به نجف اشرف رسيد‌ ‎حرم مطهر [[امام على(ع)|حضرت امير عليه‌السلام]] را كه ديد به حضرت متوسل شده و شفا پيدا كرد.


    ميرزاى آشتيانى در اوايل كه در درس [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] شركت مى‌كرد به علت كمى سنش خجالت كشيده و چهره‌اش را مى‌پوشاند، اما پس از مدتى با تكيه بر هوش و نبوغى كه داشت مطالب استادش را بخوبى درك كرده و شروع كرد به سؤال كردن در درس و به مرور مورد توجه [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم]] قرار گرفت، به حدى كه شيخ روزى از منبر پايين آمده و از نام و شهرش سؤال كرد. او به تدريج از خواص شيخ شد، تا جايى كه مقرِر بحث‌هاى شيخ گرديد.
    ميرزاى آشتيانى در اوايل كه در درس [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] شركت مى‌كرد به علت كمى سنش خجالت كشيده و چهره‌اش را مى‌پوشاند، اما پس از مدتى با تكيه بر هوش و نبوغى كه داشت مطالب استادش را بخوبى درك كرده و شروع كرد به سؤال كردن در درس و به مرور مورد توجه [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم]] قرار گرفت، به حدى كه شيخ روزى از منبر پايين آمده و از نام و شهرش سؤال كرد. او به تدريج از خواص شيخ شد، تا جايى كه مقرِر بحث‌هاى شيخ گرديد.