سه رساله فلسفی: متشابهات القرآن - المسائل القدسية - اجوبة المسائل: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (Yqorbani@noornet.net صفحهٔ سه رساله فلسفی: متشابهات القرآن - المسائل القدسیة - اجوبة المسائل را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به [[سه رساله فلسفی: مت...)
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۳۹: خط ۳۹:
    |-class='articleCode'
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون  
    |کد اتوماسیون  
    |data-type='automationCode'|1869
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE1869AUTOMATIONCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    درباره مطالب اين كتاب چند نكته گفتنى است:
    درباره مطالب اين كتاب چند نكته گفتنى است:


    1- استاد آشتيانى در مورد روش ملاصدرا در نگارش مباحث علمى نوشته است: سبك نوشته‌هاى ملاصدرا و طرز تحقيقات او به كلى از تحقيقات و تحريرات ساير فلاسفه ممتاز است و كسى كه به مذاق و مشرب او وارد و با افكار و عقائد او انس گرفته باشد، مى‌تواند كلمات و مطالب و تحقيقات خاص او را از تحقيق و مطلب و كلام ديگران جدا نمايد و اين يكى از امتيازات خاص ملاصدرا است. آنجايى كه به حل مشكلات و دفع نقوض و شبهات مخالفان مى‌پردازد و يا خود درصدد تقرير و بيان مطلبى عالى برمى‌آيد، داراى قلمى روان و جذاب و منشيانه است و اهل ادبيات او را در اين جهت بين ارباب معقول بى‌نظير و در بين مؤلفان منقول كم‌نظير مى‌دانند و الحق تسلط عجيبى در تحرير مباحث دارد و به عربى و فارسى تحرير عالى او جذابيت خاصى دارد (مقدمه مصحح، ص 20-33).
    1- استاد آشتيانى در مورد روش ملاصدرا در نگارش مباحث علمى نوشته است: سبك نوشته‌هاى ملاصدرا و طرز تحقيقات او به كلى از تحقيقات و تحريرات ساير فلاسفه ممتاز است و كسى كه به مذاق و مشرب او وارد و با افكار و عقائد او انس گرفته باشد، مى‌تواند كلمات و مطالب و تحقيقات خاص او را از تحقيق و مطلب و كلام ديگران جدا نمايد و اين يكى از امتيازات خاص ملاصدرا است. آنجايى كه به حل مشكلات و دفع نقوض و شبهات مخالفان مى‌پردازد و يا خود درصدد تقرير و بيان مطلبى عالى برمى‌آيد، داراى قلمى روان و جذاب و منشيانه است و اهل ادبيات او را در اين جهت بين ارباب معقول بى‌نظير و در بين مؤلفان منقول كم‌نظير مى‌دانند و الحق تسلط عجيبى در تحرير مباحث دارد و به عربى و فارسى تحرير عالى او جذابيت خاصى دارد <ref>مقدمه مصحح، ص 20-33</ref>.


    2- هر چند اغلب ترجمه‌نويسان المسائل القدسية را جزء آثار ملاصدرا ذكر ننموده‌اند و بعضى نيز آن را از آثار مشكوك فيلسوف شيرازى دانسته‌اند، ولى به نظر استاد آشتيانى اين رساله يكى از آثار مهم صدرالمتألهين (همان، ص 17- 18) و اثرى بسيار عالى است كه در آن از اوّل امور عامه تا آخر مبحث وجود ذهنى به صورت متوسط -نه مفصل و نه مختصر- به سبك و طريقه خاص صدرالمتألهين شيرازى نوشته شده است (همان، ص 180).
    2- هر چند اغلب ترجمه‌نويسان المسائل القدسية را جزء آثار ملاصدرا ذكر ننموده‌اند و بعضى نيز آن را از آثار مشكوك فيلسوف شيرازى دانسته‌اند، ولى به نظر استاد آشتيانى اين رساله يكى از آثار مهم صدرالمتألهين <ref>همان، ص 17- 18</ref> و اثرى بسيار عالى است كه در آن از اوّل امور عامه تا آخر مبحث وجود ذهنى به صورت متوسط -نه مفصل و نه مختصر- به سبك و طريقه خاص صدرالمتألهين شيرازى نوشته شده است <ref>همان، ص 180</ref>.


    3- صدرالمتألهين شيرازى در رساله متشابهات نوشته است كه درباره متشابهات مانند ''' يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ ''' و ''' الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى ''' و ... كه در قرآن كريم و روايات آمده است، مردم چهار روش دارند: اول: شيوه اهل لغت و اصحاب حديث و حنابله است كه الفاظ را بر مدلول اولى و مفهوم ظاهرى آن باقى مى‌گذارند هر چند ديگران آن را مخالف قواعد عقلى مى‌دانند. دوم: روش افراد دقيق و عميق يعنى تأويل است كه الفاظ را از مفهوم اولى منصرف كرده و به معنايى موافق عقولشان براى پايبندى به قوانين عقلى و تنزيه بارى تعالى از نقائص امكانى حمل مى‌كنند. سوم: روش جمع بين هر دو و خلط بين تشبيه و تنزيه است؛ آنان در برخى موارد شيوه تشبيه و در برخى ديگر تنزيه را در پيش مى‌گيرند: هر متشابهى كه در باب مبدأ آمده را تأويل مى‌كنند ولى هر متشابهى كه در باب معاد آمده به حال خود گذاشته و هيچ تأويلى نمى‌كنند. اين روش بيشتر معتزليان مانند زمخشرى و قَفّٰال و جمهور علماى اماميه است. چهارم: روش راسخان در علم است كه با بصيرت قلبى و به نور الهى و چشم عقلشان مى‌نگرند و ... و برخى نيز حيران شده‌اند (متن كتاب، ص 259-261).
    3- صدرالمتألهين شيرازى در رساله متشابهات نوشته است كه درباره متشابهات مانند ''' يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ ''' و ''' الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى ''' و ... كه در قرآن كريم و روايات آمده است، مردم چهار روش دارند: اول: شيوه اهل لغت و اصحاب حديث و حنابله است كه الفاظ را بر مدلول اولى و مفهوم ظاهرى آن باقى مى‌گذارند هر چند ديگران آن را مخالف قواعد عقلى مى‌دانند. دوم: روش افراد دقيق و عميق يعنى تأويل است كه الفاظ را از مفهوم اولى منصرف كرده و به معنايى موافق عقولشان براى پايبندى به قوانين عقلى و تنزيه بارى تعالى از نقائص امكانى حمل مى‌كنند. سوم: روش جمع بين هر دو و خلط بين تشبيه و تنزيه است؛ آنان در برخى موارد شيوه تشبيه و در برخى ديگر تنزيه را در پيش مى‌گيرند: هر متشابهى كه در باب مبدأ آمده را تأويل مى‌كنند ولى هر متشابهى كه در باب معاد آمده به حال خود گذاشته و هيچ تأويلى نمى‌كنند. اين روش بيشتر معتزليان مانند زمخشرى و قَفّٰال و جمهور علماى اماميه است. چهارم: روش راسخان در علم است كه با بصيرت قلبى و به نور الهى و چشم عقلشان مى‌نگرند و ... و برخى نيز حيران شده‌اند <ref>متن كتاب، ص 259-261</ref>.


    4- از باب آنكه رساله اجوبة المسائل مشتمل بر جواب چند سؤال فلسفى و حكمى و معضلات مبحث علم الهى از جمله مبحث غايات و نفى عبث از افعال الهى و به‌طور مطلق از وجود و هستى و نفى بخت و اتفاق است، استاد آشتيانى حواشى مفصل- مفصل‌تر از اصل اجوبه- بر آن نوشته است (همان، ص 180). اين حواشى براى توضيح «پاسخ‌هاى ملاصدرا به پنج مسأله» نوشته شده است (همان، ص 313- 386).
    4- از باب آنكه رساله اجوبة المسائل مشتمل بر جواب چند سؤال فلسفى و حكمى و معضلات مبحث علم الهى از جمله مبحث غايات و نفى عبث از افعال الهى و به‌طور مطلق از وجود و هستى و نفى بخت و اتفاق است، استاد آشتيانى حواشى مفصل- مفصل‌تر از اصل اجوبه- بر آن نوشته است <ref>همان، ص 180</ref>. اين حواشى براى توضيح «پاسخ‌هاى ملاصدرا به پنج مسأله» نوشته شده است <ref>همان، ص 313- 386</ref>.


    5- استاد آشتيانى يادآور شده است كه ملاصدرا برخى از مباحث مهمّ تفسيرى در باب متشابهات از قبيل: معناى متشابه، جهات فرق بين محكم و متشابه، فرق تفصيلى بين تفسير و تأويل، بيان احاديث مربوط به ظواهر و بطون قرآن و فرق بين ظاهر و بطن و حد و مطلع و ... را بيان نكرده است (همان، ص 284، پاورقى 1). و از طرفى از آن جهت كه ملاصدرا بحث متشابهات قرآن را در كتاب‌هاى ديگر خودش: مفاتيح و تفسير قرآن نيز عنوان و تحقيق كرده است، ايشان مطالب موجود در «مفاتيح الغيب» را با عنوان «تعليقات متشابهات القرآن» در اينجا ضميمه كرده و آورده است (همان، ص 285- 310).
    5- استاد آشتيانى يادآور شده است كه ملاصدرا برخى از مباحث مهمّ تفسيرى در باب متشابهات از قبيل: معناى متشابه، جهات فرق بين محكم و متشابه، فرق تفصيلى بين تفسير و تأويل، بيان احاديث مربوط به ظواهر و بطون قرآن و فرق بين ظاهر و بطن و حد و مطلع و ... را بيان نكرده است <ref>همان، ص 284، پاورقى 1</ref>. و از طرفى از آن جهت كه ملاصدرا بحث متشابهات قرآن را در كتاب‌هاى ديگر خودش: مفاتيح و تفسير قرآن نيز عنوان و تحقيق كرده است، ايشان مطالب موجود در «مفاتيح الغيب» را با عنوان «تعليقات متشابهات القرآن» در اينجا ضميمه كرده و آورده است <ref>همان، ص 285- 310</ref>.


    6- استاد آشتيانى با نقل مطلبى از نويسنده كتاب مناهل العرفان، افزوده است اين معاصر معظم در صفحه قبل، كلام را منقسم نموده به كلام لفظى و كلام نفسى و در اين مسأله قهراً از اشاعره پيروى مى‌نمايد ... ولى در مسأله كلام نفسى، اصولاً تعقل صفتى با اوصافى كه اشاعره براى آن ذكر كرده‌اند امكان ندارد، لذا محققان از حكما و متكلمان و عرفاى اسلامى اين مسلك را تخطئه نموده‌اند و در حق به‌طور مطلق، تعدد ذات و صفات منافات با وحدت حقه حقيقيه دارد و جميع كمالات و اوصاف وجودى در ذات مستهلكند (همان، ص 172- 175).
    6- استاد آشتيانى با نقل مطلبى از نويسنده كتاب مناهل العرفان، افزوده است اين معاصر معظم در صفحه قبل، كلام را منقسم نموده به كلام لفظى و كلام نفسى و در اين مسأله قهراً از اشاعره پيروى مى‌نمايد ... ولى در مسأله كلام نفسى، اصولاً تعقل صفتى با اوصافى كه اشاعره براى آن ذكر كرده‌اند امكان ندارد، لذا محققان از حكما و متكلمان و عرفاى اسلامى اين مسلك را تخطئه نموده‌اند و در حق به‌طور مطلق، تعدد ذات و صفات منافات با وحدت حقه حقيقيه دارد و جميع كمالات و اوصاف وجودى در ذات مستهلكند <ref>همان، ص 172- 175</ref>.


    7- استاد آشتيانى درباره بحث اراده بارى تعالى توضيح داده است كه :برخى گويند اراده، صفت فعل حق است و جهت فرار از اعتقاد به قِدَم بعضى از ممكنات، اراده را از حق تعالى سلب نموده‌اند و جمعى از اصحاب خنّاس قائل به تجدد اراده شده‌اند و جماعتى به اخبار وارده از اهل بيت(ع) استدلال به نفى اراده نموده‌اند (إرادته فعله)؛ تمسك به اخبار و ظواهر در اعتقادات جائز نيست، گرچه ظواهر و نصوص زيادى دلالت دارد بر تقدم اراده به افعال حق مثل: ''' إذا أراد اللّه لشيء أن يقول له كن فيكون '''(مراد از شىء قطعا معلول امكانى است). اما وجه بطلان قول كسى كه اراده را از صفت فعل مى‌داند، واضح است (همان، ص 316، پاورقى 2).
    7- استاد آشتيانى درباره بحث اراده بارى تعالى توضيح داده است كه :برخى گويند اراده، صفت فعل حق است و جهت فرار از اعتقاد به قِدَم بعضى از ممكنات، اراده را از حق تعالى سلب نموده‌اند و جمعى از اصحاب خنّاس قائل به تجدد اراده شده‌اند و جماعتى به اخبار وارده از اهل بيت(ع) استدلال به نفى اراده نموده‌اند (إرادته فعله)؛ تمسك به اخبار و ظواهر در اعتقادات جائز نيست، گرچه ظواهر و نصوص زيادى دلالت دارد بر تقدم اراده به افعال حق مثل: ''' إذا أراد اللّه لشيء أن يقول له كن فيكون '''(مراد از شىء قطعا معلول امكانى است). اما وجه بطلان قول كسى كه اراده را از صفت فعل مى‌داند، واضح است <ref>همان، ص 316، پاورقى 2</ref>.
     
     
     
    ==پانويس ==
    <references />


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
    خط ۸۷: خط ۹۲:
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11729 مطالعه کتاب ‏سه رساله فلسفی: متشابهات القرآن - المسائل القدسیة - اجوبة المسائل در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11729 مطالعه کتاب ‏سه رساله فلسفی: متشابهات القرآن - المسائل القدسیة - اجوبة المسائل در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]