ابن هشام، عبدالملک بن هشام: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '==منبع مقاله==' به '==منابع مقاله==')
    جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
    خط ۳۹: خط ۳۹:
    از زندگى وى آگاهیهاى ناچیزى در دست است. نخستین بار در سدۀ 6 ق12/‌م سهیلى در شرح خود بر سیره و پس از او قفطى اشاره‌هاى کوتاهى به زندگى او کرده‌اند. برخى آگاهیها نیز از طریق ذهبى به دست مى‌آید. قدیم‌ترین منبع، ابن هشام را به حمیریان یمن نسبت مى‌دهد، اما قفطى این نظر را مبتنى بر حدس و گمان مى‌داند و با استناد به گفتۀ تاریخ نگار مصرى، ابوسعید عبدالرحمن بن یونس، او را ذهلى، منسوب به ذهل ابن معاویة بن...، تیره‌اى از کنده، مى‌شمارد. ذهبى ذهلى بودن ابن هشام را صحیح‌تر مى‌داند و برخى نیز او را معافرى و سدوسى دانسته‌اند.
    از زندگى وى آگاهیهاى ناچیزى در دست است. نخستین بار در سدۀ 6 ق12/‌م سهیلى در شرح خود بر سیره و پس از او قفطى اشاره‌هاى کوتاهى به زندگى او کرده‌اند. برخى آگاهیها نیز از طریق ذهبى به دست مى‌آید. قدیم‌ترین منبع، ابن هشام را به حمیریان یمن نسبت مى‌دهد، اما قفطى این نظر را مبتنى بر حدس و گمان مى‌داند و با استناد به گفتۀ تاریخ نگار مصرى، ابوسعید عبدالرحمن بن یونس، او را ذهلى، منسوب به ذهل ابن معاویة بن...، تیره‌اى از کنده، مى‌شمارد. ذهبى ذهلى بودن ابن هشام را صحیح‌تر مى‌داند و برخى نیز او را معافرى و سدوسى دانسته‌اند.


    به هر حال دلایل روشنى براى تعیین دقیق نسب او در دست نیست. تنها نکتۀ قابل ذکر این است که نمى‌توان علاقۀ ابن هشام را به حمیریان نادیده گرفت، زیرا او اثرى دربارۀ پادشاهان حمیر تألیف کرده و پدر او نیز به تاریخ این قوم علاقه‌مند بوده و ابن هشام چند بار وقایعى را از طریق او در این اثر نقل کرده است.
    به هر حال دلایل روشنى برای تعیین دقیق نسب او در دست نیست. تنها نکتۀ قابل ذکر این است که نمى‌توان علاقۀ ابن هشام را به حمیریان نادیده گرفت، زیرا او اثرى دربارۀ پادشاهان حمیر تألیف کرده و پدر او نیز به تاریخ این قوم علاقه‌مند بوده و ابن هشام چند بار وقایعى را از طریق او در این اثر نقل کرده است.


    ==تولد==
    ==تولد==
    خط ۴۶: خط ۴۶:
    تاریخ ورود ابن هشام به مصر معلوم نیست، اما مى‌دانیم که وى در اینجا که آخرین منزل سفرهاى علمى او بود، مقیم شد و تا پایان عمر در مصر زیست. ابن هشام مى‌بایست پیش از ورود به مصر از بکائى استماع کرده باشد، زیرا وى در مصر سیره را روایت مى‌کرد. از گروه بسیارى که در مجلس حدیث ابن هشام حضور مى‌یافتند، تنها نام برخى به جا مانده است که برجسته‌ترین آنان عبدالرحیم بن برقى راوى سیره در مصر است.
    تاریخ ورود ابن هشام به مصر معلوم نیست، اما مى‌دانیم که وى در اینجا که آخرین منزل سفرهاى علمى او بود، مقیم شد و تا پایان عمر در مصر زیست. ابن هشام مى‌بایست پیش از ورود به مصر از بکائى استماع کرده باشد، زیرا وى در مصر سیره را روایت مى‌کرد. از گروه بسیارى که در مجلس حدیث ابن هشام حضور مى‌یافتند، تنها نام برخى به جا مانده است که برجسته‌ترین آنان عبدالرحیم بن برقى راوى سیره در مصر است.


    ابن هشام در ادب و شعر نیز دستى توانا داشت و در این زمینه پیشواى بلامنازع مصر به شمار مى‌آمد. شاید به همین سبب بود که هنگام ورود شافعى در 198 ق814/‌م به مصر، ابن هشام در دیدار از او درنگ کرد، اما چون یکدیگر را ملاقات کردند، به انشاد شعر براى هم پرداختند و ابن هشام پس از این دیدار شافعى را ستود. توجه ابن هشام را به نسب، ادب، لغت و فصاحت مى‌توان در آنچه او از امتیازات شافعى دانسته، ملاحظه کرد. جز لغت آنچه از دانش او در سیره بازتاب یافته، عموماًبه احاطۀ وى در نسب‌شناسى و شناخت گویندگان اشعار بازمى‌گردد. با اینهمه، به نظر مصححان سیره، وى اشعارى از [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] نقل کرده که آشکارا مجعول و سست است و نتوانسته دربارۀ آنها نظرى قطعى ابراز کند، گر چه ابن هشام خود به تأکید گفته که از آوردن چنین اشعارى خوددارى کرده است. وى بنا بر گفتۀ سهیلى  در 213ق در گذشت، اما قفطى و ذهبى نظر سهیلى را مردود دانسته و 218ق را اختیار کرده‌اند. قمى مرثیۀ ابن نباته در مرگ جمال‌الدین عبداللّه ابن هشام را به خطا رثاى شاعر در حق این ابن هشام دانسته است.
    ابن هشام در ادب و شعر نیز دستى توانا داشت و در این زمینه پیشواى بلامنازع مصر به شمار مى‌آمد. شاید به همین سبب بود که هنگام ورود شافعى در 198 ق814/‌م به مصر، ابن هشام در دیدار از او درنگ کرد، اما چون یکدیگر را ملاقات کردند، به انشاد شعر برای هم پرداختند و ابن هشام پس از این دیدار شافعى را ستود. توجه ابن هشام را به نسب، ادب، لغت و فصاحت مى‌توان در آنچه او از امتیازات شافعى دانسته، ملاحظه کرد. جز لغت آنچه از دانش او در سیره بازتاب یافته، عموماًبه احاطۀ وى در نسب‌شناسى و شناخت گویندگان اشعار بازمى‌گردد. با اینهمه، به نظر مصححان سیره، وى اشعارى از [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] نقل کرده که آشکارا مجعول و سست است و نتوانسته دربارۀ آنها نظرى قطعى ابراز کند، گر چه ابن هشام خود به تأکید گفته که از آوردن چنین اشعارى خوددارى کرده است. وى بنا بر گفتۀ سهیلى  در 213ق در گذشت، اما قفطى و ذهبى نظر سهیلى را مردود دانسته و 218ق را اختیار کرده‌اند. قمى مرثیۀ ابن نباته در مرگ جمال‌الدین عبداللّه ابن هشام را به خطا رثاى شاعر در حق این ابن هشام دانسته است.


    ==آثار==
    ==آثار==