بحوث في تاريخ السنة المشرفة: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (Yqorbani@noornet.net صفحهٔ بحوث فی تاریخ السنه المشرفه را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به بحوث في تاريخ السنة المشرفة منتقل کرد)
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۶۳: خط ۶۳:
    در باره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
    در باره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:


    1. نويسنده در مقدمه‌اش بر چاپ پنجم - كه تاريخ و مكان و مشخصات نگارش آن را مشخص نكرده - تأكيد كرده است كه در اين چاپ برخى از مطالب را تصحيح كردم و به آن اطلاعاتى افزودم كه منشأ آن كتاب‌هاى خطى است كه اخيرا كشف كرده‌ام و همچنين كتاب‌هاى چاپى است كه در دهه حاضر منتشر شده است... (ر. ك.: مقدمه كتاب، ص 3).
    1. نويسنده در مقدمه‌اش بر چاپ پنجم - كه تاريخ و مكان و مشخصات نگارش آن را مشخص نكرده - تأكيد كرده است كه در اين چاپ برخى از مطالب را تصحيح كردم و به آن اطلاعاتى افزودم كه منشأ آن كتاب‌هاى خطى است كه اخيرا كشف كرده‌ام و همچنين كتاب‌هاى چاپى است كه در دهه حاضر منتشر شده است... <ref>ر. ك.: مقدمه كتاب، ص 3</ref>.


    2. نويسنده در مطلبى جالب تحت عنوان «وضع جهلة الصالحين للحديث» چنين نوشته است: برخى از صالحان در جعل و وضع حديث شركت كرده‌اند تا مردم را به خير و ثواب دعوت كنند و از شرّ و عقاب دور سازند و اين البته از نادانى آنها ريشه گرفته است؛ درحالى‌كه روايات فراوان و صحيحى كه در مورد تشويق به اخلاق پسنديده و اعمال خير در منابع وجود دارد، براى هركسى كه موعظه و تشويق و تنبيه بخواهد كافى است. يكى از كسانى كه به جعل مشهور شد، غلام خليل بود كه زاهدانه زندگى مى‌كرد، به‌طورى‌كه بغداد در روز رحلتش درب مغازه‌هايش را بست و بااين‌همه،همو احاديث بسيارى در زمينه «رقائق» (رقيق‌كننده‌هاى قلب) جعل كرد و در پاسخ به اعتراضى كه به او شده بود، اعتراف كرد و گفت: «وضعناها نرقّق بها قلوب العامة»؛ (آن روايات را جعل كرديم تا دل‌هاى مردم را با آن نرم كنيم)... (ر. ك.: متن كتاب، ص 33).
    2. نويسنده در مطلبى جالب تحت عنوان «وضع جهلة الصالحين للحديث» چنين نوشته است: برخى از صالحان در جعل و وضع حديث شركت كرده‌اند تا مردم را به خير و ثواب دعوت كنند و از شرّ و عقاب دور سازند و اين البته از نادانى آنها ريشه گرفته است؛ درحالى‌كه روايات فراوان و صحيحى كه در مورد تشويق به اخلاق پسنديده و اعمال خير در منابع وجود دارد، براى هركسى كه موعظه و تشويق و تنبيه بخواهد كافى است. يكى از كسانى كه به جعل مشهور شد، غلام خليل بود كه زاهدانه زندگى مى‌كرد، به‌طورى‌كه بغداد در روز رحلتش درب مغازه‌هايش را بست و بااين‌همه،همو احاديث بسيارى در زمينه «رقائق» (رقيق‌كننده‌هاى قلب) جعل كرد و در پاسخ به اعتراضى كه به او شده بود، اعتراف كرد و گفت: «وضعناها نرقّق بها قلوب العامة»؛ (آن روايات را جعل كرديم تا دل‌هاى مردم را با آن نرم كنيم)... <ref>ر. ك.: متن كتاب، ص 33</ref>.


    3. نويسنده تأكيد كرده است كه اولين كسانى كه من مى‌شناسم كه در مورد ضعيفان (شخصيت‌ها و راويان نامعتبر) اثرى نوشته‌اند عبارتند از يحيى بن سعيد قطان، يحيى بن معين، على بن مدينى، محمد بن عبدالله برقى زهرى و ابوحفص عمرو بن على فلاس و... (ر. ك.: همان، ص 100).
    3. نويسنده تأكيد كرده است كه اولين كسانى كه من مى‌شناسم كه در مورد ضعيفان (شخصيت‌ها و راويان نامعتبر) اثرى نوشته‌اند عبارتند از يحيى بن سعيد قطان، يحيى بن معين، على بن مدينى، محمد بن عبدالله برقى زهرى و ابوحفص عمرو بن على فلاس و... <ref>ر. ك.: همان، ص 100</ref>.


    4. نويسنده در مورد شناخت اسامى راويان نوشته است: برخى از راويان با القاب يا كنيه‌هايشان مشهور شده‌اند، ولى در اسناد روايات، اسم آنان به‌صورت صريح نيامده و يا يك بار به‌صورت روشن آمده و بار ديگر با لقب و كنيه ذكر شده و به همين جهت ممكن است پنداشته شود كه فرد مذكور دو نفر است؛ به همين جهت و براى جلوگيرى از اشتباه، كتاب‌هايى نوشته شده تا همين موارد را آشكار سازد و... (ر. ك.: همان، ص 183).
    4. نويسنده در مورد شناخت اسامى راويان نوشته است: برخى از راويان با القاب يا كنيه‌هايشان مشهور شده‌اند، ولى در اسناد روايات، اسم آنان به‌صورت صريح نيامده و يا يك بار به‌صورت روشن آمده و بار ديگر با لقب و كنيه ذكر شده و به همين جهت ممكن است پنداشته شود كه فرد مذكور دو نفر است؛ به همين جهت و براى جلوگيرى از اشتباه، كتاب‌هايى نوشته شده تا همين موارد را آشكار سازد و... <ref>ر. ك.: همان، ص 183</ref>.


    5. نويسنده، هرچند سنى‌مذهب است و در فضاى فكرى مكتب خلفا پژوهش مى‌كند و بيشتر منابعش نيز عبارت از آثار اسلامى غير شيعى و يا كتاب‌هاى شرق‌شناسان است، ولى به آثار شيعه نيز مقدارى توجه كرده و از جمله به بررسى نقش دانشمندان شيعى در زمينه علم رجال و رشد و توسعه آن پرداخته و توضيحاتى، البته نه‌چندان كامل ذكر كرده است (ر. ك.: همان، ص 218 - 229).
    5. نويسنده، هرچند سنى‌مذهب است و در فضاى فكرى مكتب خلفا پژوهش مى‌كند و بيشتر منابعش نيز عبارت از آثار اسلامى غير شيعى و يا كتاب‌هاى شرق‌شناسان است، ولى به آثار شيعه نيز مقدارى توجه كرده و از جمله به بررسى نقش دانشمندان شيعى در زمينه علم رجال و رشد و توسعه آن پرداخته و توضيحاتى، البته نه‌چندان كامل ذكر كرده است <ref>ر. ك.: همان، ص 218 - 229</ref>.


    6. نويسنده به بحث در مورد نگارش حديث در دوره پيامبر اكرم(ص) و بعد از آن پرداخته و اين پرسش را طرح كرده است كه بين روايات منع از نگارش حديث و روايات تشويق به نگارش حديث، تعارض وجود دارد؛ راه حلّ چيست؟ و خودش پاسخ داده است كه بنا بر نظر علما، روايات تشويق به نگارش حديث، روايات منع از نگارش حديث را نسخ كرده است (ر. ك.: همان، ص 287 - 308).
    6. نويسنده به بحث در مورد نگارش حديث در دوره پيامبر اكرم(ص) و بعد از آن پرداخته و اين پرسش را طرح كرده است كه بين روايات منع از نگارش حديث و روايات تشويق به نگارش حديث، تعارض وجود دارد؛ راه حلّ چيست؟ و خودش پاسخ داده است كه بنا بر نظر علما، روايات تشويق به نگارش حديث، روايات منع از نگارش حديث را نسخ كرده است <ref>ر. ك.: همان، ص 287 - 308</ref>.


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==




    براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست تفصيلى مطالب (همان، ص 495 - 498)، فقط فهرست منابع (همان، ص 432 - 468) و فهرست اعلام نويسندگان (همان، ص 470 - 493) تنظيم شده، ولى ساير فهرست‌هاى فنى (مانند آيات، روايات، امكنه و...) فراهم نشده است.
    براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست تفصيلى مطالب <ref>همان، ص 495 - 498</ref>، فقط فهرست منابع <ref>همان، ص 432 - 468</ref> و فهرست اعلام نويسندگان <ref>همان، ص 470 - 493</ref> تنظيم شده، ولى ساير فهرست‌هاى فنى (مانند آيات، روايات، امكنه و...) فراهم نشده است.


    كتاب حاضر مستند است و نويسنده، ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى در پايان هر صفحه آورده است. اين پاورقى‌ها، معمولاً ارجاعى است و نويسنده نام كتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده (مثلاً ر. ك.: همان، ص 11، پاورقى 1؛ ص 17، پاورقى 1 و 10؛ ص 22، پاورقى 1 و 4 و...) و گاه نام و نشان سوره‌ها و آيات مورد استفاده در متن را ذكر كرده است (به‌عنوان مثال ر. ك.: همان، ص 11، پاورقى 3 و 4).
    كتاب حاضر مستند است و نويسنده، ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى در پايان هر صفحه آورده است. اين پاورقى‌ها، معمولاً ارجاعى است و نويسنده نام كتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده <ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 11، پاورقى 1؛ ص 17، پاورقى 1 و 10؛ ص 22، پاورقى 1 و 4 و...</ref> و گاه نام و نشان سوره‌ها و آيات مورد استفاده در متن را ذكر كرده است <ref>به‌عنوان مثال ر. ك.: همان، ص 11، پاورقى 3 و 4</ref>.


    همچنين وى در برخى از پاورقى‌ها توضيحاتى اصطلاحى، روايى، رجالى و... را مطرح كرده است (به‌طور مثال ر. ك.: همان، ص 11، پاورقى 5؛ ص 263، پاورقى 3؛ ص 151، پاورقى 3؛ ص 347، پاورقى 5 و...).
    همچنين وى در برخى از پاورقى‌ها توضيحاتى اصطلاحى، روايى، رجالى و... را مطرح كرده است <ref>به‌طور مثال ر. ك.: همان، ص 11، پاورقى 5؛ ص 263، پاورقى 3؛ ص 151، پاورقى 3؛ ص 347، پاورقى 5 و...</ref>.


    نويسنده گاه‌گاهى پاورقى‌هاى انتقادى نيز آورده است (ر. ك.: همان، ص 245، پاورقى 1). وى گاه از جدول نيز براى تفهيم بهتر مطالب استفاده كرده است (همان، ص 390 - 392).
    نويسنده گاه‌گاهى پاورقى‌هاى انتقادى نيز آورده است <ref>ر. ك.: همان، ص 245، پاورقى 1</ref>. وى گاه از جدول نيز براى تفهيم بهتر مطالب استفاده كرده است <ref>همان، ص 390 - 392</ref>.


    ==پانويس ==
    <references />
    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==


    مقدمه و متن كتاب.
    مقدمه و متن كتاب.