تاريخ الفلاسفة: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
    جز (جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>')
    خط ۵۴: خط ۵۴:
    نویسنده درباره افلاطون می‎نویسد: او در سال اول از المپیاد هشتادوهشت به دنیا آمد و در سال اول المپیاد متمم صدوهشت از دنیا رفت و هشتادویک سال عمر کرد. به او لقب الهی می‎دادند و از مشهورترین خانواده‎های اثینا بود؛ او از طرف پدرش اریسطون، به قدروس منسوب بود و از جهت مادرش بیریقتبون، به سولون. ابتدا وی را ارسطوقلیس نام نهادند، ولی هنگامی که بزرگ شد و صاحب قدی بلند و هیکلی درشت و پیشانی عریض و شانه‎های پهنی شد، او را افلاطون نامیدند و به این نام مشهور شد<ref>ر.ک: همان، 109</ref>.
    نویسنده درباره افلاطون می‎نویسد: او در سال اول از المپیاد هشتادوهشت به دنیا آمد و در سال اول المپیاد متمم صدوهشت از دنیا رفت و هشتادویک سال عمر کرد. به او لقب الهی می‎دادند و از مشهورترین خانواده‎های اثینا بود؛ او از طرف پدرش اریسطون، به قدروس منسوب بود و از جهت مادرش بیریقتبون، به سولون. ابتدا وی را ارسطوقلیس نام نهادند، ولی هنگامی که بزرگ شد و صاحب قدی بلند و هیکلی درشت و پیشانی عریض و شانه‎های پهنی شد، او را افلاطون نامیدند و به این نام مشهور شد<ref>ر.ک: همان، 109</ref>.


    وی سپس از سفرهای او و آموزش‎های علمی‎اش یاد می‎کند. افلاطون در مدت زندگی‎اش مجرد زیست، ولی همواره عفت و قناعت پیشه می‎کرد. او کم می‎خندید و بر نفسش مسلط بود... او طبعی سودایی داشت و بسیار اهل اندیشه و تأمل بود. وی شاگردان زیادی داشت و از جمله آنان هستند: اسبوسیس بن اخته، بوتونه همسر اوریمندون، زنقراطس قلسدونی و ارسطو و...<ref>ر.ک: همان، 109-112</ref>.
    وی سپس از سفرهای او و آموزش‎های علمی‎اش یاد می‎کند. افلاطون در مدت زندگی‎اش مجرد زیست، ولی همواره عفت و قناعت پیشه می‎کرد. او کم می‎خندید و بر نفسش مسلط بود... او طبعی سودایی داشت و بسیار اهل اندیشه و تأمل بود. وی شاگردان زیادی داشت و از جمله آنان هستند: اسبوسیس بن اخته، بوتونه همسر اوریمندون، زنقراطس قلسدونی و ارسطو و..<ref>ر.ک: همان، 109-112</ref>.


    افلاطون به آموختن هندسه بسیار اهمیت می‎داد و آموختن این علم را برای آموزش فلسفه لازم می‎دانست. او بر سردر آکادمی نوشته بود: کسی که در هندسه مهارت ندارد به اینجا وارد نشود<ref>ر.ک: همان، ص113</ref>.
    افلاطون به آموختن هندسه بسیار اهمیت می‎داد و آموختن این علم را برای آموزش فلسفه لازم می‎دانست. او بر سردر آکادمی نوشته بود: کسی که در هندسه مهارت ندارد به اینجا وارد نشود<ref>ر.ک: همان، ص113</ref>.
    خط ۶۶: خط ۶۶:
    # بخش دوم، آنچه از زبان دیگر فلاسفه، مانند سقراط و زنون و غیره حکایت می‎نماید<ref>ر.ک: همان، 113-114</ref>.
    # بخش دوم، آنچه از زبان دیگر فلاسفه، مانند سقراط و زنون و غیره حکایت می‎نماید<ref>ر.ک: همان، 113-114</ref>.


    افلاطون، اندیشه‎هایش را از عقاید سه تن از فیلسوفان گردآوری کرده است؛ وی در طبیعیات و محسوسات از هرقلیتس، در ماوراء طبیعیات و عقلیات از فیثاغورث و در قوانین و آداب از سقراط پیروی کرده است. بنا بر قول لوطرقس، افلاطون به سه اصل اعتقاد دارد: اله و ماده و ادراک؛ اله شبیه عقل العقول است، ماده شبیه سبب اول تولد و فساد است و ادراک همچون جوهری روحانی قائم به ذات اله است...<ref>ر.ک: همان، 114</ref>.
    افلاطون، اندیشه‎هایش را از عقاید سه تن از فیلسوفان گردآوری کرده است؛ وی در طبیعیات و محسوسات از هرقلیتس، در ماوراء طبیعیات و عقلیات از فیثاغورث و در قوانین و آداب از سقراط پیروی کرده است. بنا بر قول لوطرقس، افلاطون به سه اصل اعتقاد دارد: اله و ماده و ادراک؛ اله شبیه عقل العقول است، ماده شبیه سبب اول تولد و فساد است و ادراک همچون جوهری روحانی قائم به ذات اله است..<ref>ر.ک: همان، 114</ref>.


    برخی معتقدند که افلاطون، خداوند حقیقی را می‎شناخته است و این امر یا به علت قوت ذهن او بوده، یا به دلیل اینکه به کتاب‎های عبرانی‎ها دسترسی پیدا کرده بوده است. نویسنده این امر را نمی‎پذیرد و اعتقاد افلاطون به آلهه سه‎گانه والا، متوسط و سفلی را برای این امر شاهد می‎آورد<ref>ر.ک: همان</ref>.
    برخی معتقدند که افلاطون، خداوند حقیقی را می‎شناخته است و این امر یا به علت قوت ذهن او بوده، یا به دلیل اینکه به کتاب‎های عبرانی‎ها دسترسی پیدا کرده بوده است. نویسنده این امر را نمی‎پذیرد و اعتقاد افلاطون به آلهه سه‎گانه والا، متوسط و سفلی را برای این امر شاهد می‎آورد<ref>ر.ک: همان</ref>.