دیوان نثار شیرازی: تفاوت میان نسخه‌ها

    (لینک درون متنی)
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۴۱: خط ۴۱:
    در شعرهای نثار بسیاری از وقایع فارس مورد بحث قرار گرفته که از نظر بررسی اوضاع اجتماعی آن روزگار منطقه، مفید فواید بسیار تاریخی است. قصیده‎ای درباره قحطی و کمبود و گرانی گندم و نان و اعتراض و آشوب مردم به انتصاب قوام‎الملک شیرازی به پیشکاری حکومت نظام‎السلطنه صاحب اختیار دارد که نتیجه آن اعتراض‎ها، به‎طوری‎که در شعر صراحت دارد، به عزل و اخراج قوام‎الملک از فارس منتهی می‎شود و اقدام حکومت به وارد کردن گندم برای مبارزه با قحطی. این قصیده که با مطلع:
    در شعرهای نثار بسیاری از وقایع فارس مورد بحث قرار گرفته که از نظر بررسی اوضاع اجتماعی آن روزگار منطقه، مفید فواید بسیار تاریخی است. قصیده‎ای درباره قحطی و کمبود و گرانی گندم و نان و اعتراض و آشوب مردم به انتصاب قوام‎الملک شیرازی به پیشکاری حکومت نظام‎السلطنه صاحب اختیار دارد که نتیجه آن اعتراض‎ها، به‎طوری‎که در شعر صراحت دارد، به عزل و اخراج قوام‎الملک از فارس منتهی می‎شود و اقدام حکومت به وارد کردن گندم برای مبارزه با قحطی. این قصیده که با مطلع:


    '''راستی را کس نمی‎داند که میر کامکار       از کجا برد این همه تدبیر و حکمت را به‎کار '''
    {{شعر}}
    {{ب|''راستی را کس نمی‎داند که میر کامکار''|2=''از کجا برد این همه تدبیر و حکمت را به‎کار''}}
    {{پایان شعر}}


    و سرانجام:
    و سرانجام:


    '''هم قوام‎الملک را چندی برای مصلحت     کرد در امر حکومت از تفضل پیشکار'''
    {{شعر}}
    {{ب|''هم قوام‎الملک را چندی برای مصلحت''|2=''کرد در امر حکومت از تفضل پیشکار''}}
    {{ب|''این خبر چون منتشر گردید از غیرت فتاد''|2=''در روان خاص و عام شهر از هر سو شرار''}}
    {{پایان شعر}}


    '''این خبر چون منتشر گردید از غیرت فتاد    در روان خاص و عام شهر از هر سو شرار'''


    که این قصیده در یک‎صدوسه بیت جریان آن وقایع را بازگو می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.
    که این قصیده در یک‎صدوسه بیت جریان آن وقایع را بازگو می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.
    خط ۵۳: خط ۵۷:
    نثار گاهی در قصیده‎های خود، تنها به ذکر وقایع بسنده نمی‎کند و نه‎تنها از حکومت، که به انتقاد از شاه نیز می‎پردازد. در قصیده‎ای نسبت به انتصاب بی‎مورد حکمرانانی چون مستشارالملک پرداخته، وی را مبرزالوزرا خوانده و به شکلی بسیار گویا، به پادشاه اعتراض کرده است:
    نثار گاهی در قصیده‎های خود، تنها به ذکر وقایع بسنده نمی‎کند و نه‎تنها از حکومت، که به انتقاد از شاه نیز می‎پردازد. در قصیده‎ای نسبت به انتصاب بی‎مورد حکمرانانی چون مستشارالملک پرداخته، وی را مبرزالوزرا خوانده و به شکلی بسیار گویا، به پادشاه اعتراض کرده است:


    '''وزیر مملکت فارس مستشارالملک       اگر به مسند جم تکیه کرده است رواست'''
    {{شعر}}
    {{ب|''وزیر مملکت فارس مستشارالملک''|2=''اگر به مسند جم تکیه کرده است رواست''}}
    {{پایان شعر}}


    و ادامه می‎دهد:
    و ادامه می‎دهد:


    '''چه مستراح به ملک و چه متشار به ملک       به ملک حاصل هر دو عفونت است و وباست'''
    {{شعر}}
     
    {{ب|''چه مستراح به ملک و چه متشار به ملک ''|2='' به ملک حاصل هر دو عفونت است و وباست''}}
    '''تو شاه بین که مر او را وزیر خواند و نگفت     که هر سفیه نه اندرخور وزارت ماست'''
    {{ب|''تو شاه بین که مر او را وزیر خواند و نگفت ''|2='' که هر سفیه نه اندرخور وزارت ماست''}}
     
    {{ب|''مشام شاه گرفته است ورنه می‎فهمید ''|2=''  که این کثافت سربسته مبرزالوزراست''}}
    مشام شاه گرفته است ورنه می‎فهمید     که این کثافت سربسته مبرزالوزراست
    {{پایان شعر}}


    این شعر سی بیت می‎باشد<ref>ر.ک: همان</ref>.
    این شعر سی بیت می‎باشد<ref>ر.ک: همان</ref>.
    خط ۶۷: خط ۷۳:
    در جایی دیگر و انتقادی دیگر، به شاه معترض می‎شود که چرا در مدت یک سال، دو حاکم را در فارس منصوب و عزل می‎کند؛ درحالی‎که هنوز مرکب امضای انتصاب نخستین، خشک نشده است:
    در جایی دیگر و انتقادی دیگر، به شاه معترض می‎شود که چرا در مدت یک سال، دو حاکم را در فارس منصوب و عزل می‎کند؛ درحالی‎که هنوز مرکب امضای انتصاب نخستین، خشک نشده است:


    '''زکارهای شه و وضع ملک‎داری او     دلم شکسته شد و خاطرم ز غصه ملول'''
    {{شعر}}
     
    {{ب|''زکارهای شه و وضع ملک‎داری او''|2=''دلم شکسته شد و خاطرم ز غصه ملول''}}
    '''کس از ملوک ندیدم چو او که در شش ماه     کند دو حاکم منصوب خویش را معزول'''
    {{ب|''کس از ملوک ندیدم چو او که در شش ماه ''|2='' کند دو حاکم منصوب خویش را معزول''}}
     
    {{ب|''همه خرابی ملک و همه تباهی خلق ''|2=''  ز نیت بد سلطان بود به نزد عقول''}}
    '''همه خرابی ملک و همه تباهی خلق     ز نیت بد سلطان بود به نزد عقول'''
    {{ب|''ملک شبان و رعیت رمه است و دشمن گرگ ''|2='' رمه به حفظ شبان است روز و شب مشغول''}}
     
    {{ب|''شبان این رمه را در هلاک رمه خویش ''|2=''چو گرگ گرسنه بینم همی حریص و عجول''}}
    '''ملک شبان و رعیت رمه است و دشمن گرگ     رمه به حفظ شبان است روز و شب مشغول'''
    {{پایان شعر}}
     
    '''شبان این رمه را در هلاک رمه خویش     چو گرگ گرسنه بینم همی حریص و عجول'''


    خواننده خوب می‎داند که در آن عصر استبداد، کسی که شاه را «گرگ گرسنه» به این صراحت بخواند، باید از جان خویش گذشته باشد و از این قبیل سخنان تند و انتقادی و متهورانه در دیوان نثار کم نیست و همین سخنان بوده که سبب بی‎اعتنایی حکام و دربار نسبت به وی گردیده است<ref>ر.ک: همان، ص27-‎28</ref>.
    خواننده خوب می‎داند که در آن عصر استبداد، کسی که شاه را «گرگ گرسنه» به این صراحت بخواند، باید از جان خویش گذشته باشد و از این قبیل سخنان تند و انتقادی و متهورانه در دیوان نثار کم نیست و همین سخنان بوده که سبب بی‎اعتنایی حکام و دربار نسبت به وی گردیده است<ref>ر.ک: همان، ص27-‎28</ref>.
    خط ۹۸: خط ۱۰۲:
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده:قربانی-باقی زاده]]
     
    [[رده:25 مرداد الی 24 شهریور]]
     
    [[رده:سال97-25مرداد الی24 شهریور]]
    [[رده:سال97-25مرداد الی24 شهریور]]