شرح منظومة السبزواري (گرامی): تفاوت میان نسخه‌ها

    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - ' {{' به '{{')
    خط ۴۶: خط ۴۶:
    #شارح تأكيد كرده است كه با توجه به نظر [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] آشكار مى‌شود كه سخن دكتر على اكبر سياسى در كتاب مبانى فلسفه كه پنداشته «حد ناقص آنست كه مركب باشد از جنس بعيد و فصل قريب و اسم ناقص مركب است از جنس بعيد و خاصه» صحيح نيست و در حدّ ناقص، شرط نيست كه همراه با جنس بعيد باشد<ref>همان، ص 115</ref>
    #شارح تأكيد كرده است كه با توجه به نظر [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] آشكار مى‌شود كه سخن دكتر على اكبر سياسى در كتاب مبانى فلسفه كه پنداشته «حد ناقص آنست كه مركب باشد از جنس بعيد و فصل قريب و اسم ناقص مركب است از جنس بعيد و خاصه» صحيح نيست و در حدّ ناقص، شرط نيست كه همراه با جنس بعيد باشد<ref>همان، ص 115</ref>
    #شارح درباره اين عبارت كه «مجرد در باطن جهان است»، توضيح داده است كه همان‌طور كه روح انسانى نيز در ذاتش، محيط بر زمان و مكان است و شاهد اين مطلب، برخى از حوادثى است كه در خواب مصنوعى (هيپنوتيزم) روى مى‌دهد و روح به زمان‌هاى گذشته براى به يادآوردن خاطراتش باز مى‌گردد. و مولوى گفته است:
    #شارح درباره اين عبارت كه «مجرد در باطن جهان است»، توضيح داده است كه همان‌طور كه روح انسانى نيز در ذاتش، محيط بر زمان و مكان است و شاهد اين مطلب، برخى از حوادثى است كه در خواب مصنوعى (هيپنوتيزم) روى مى‌دهد و روح به زمان‌هاى گذشته براى به يادآوردن خاطراتش باز مى‌گردد. و مولوى گفته است:
     
    {{شعر}}{{ب|''لا مكانى كاندر او نور خداست''|2=''ماضى و مستقبل و حالش كجاست؟!''}}{{پایان شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''لا مكانى كاندر او نور خداست''|2=''ماضى و مستقبل و حالش كجاست؟!''}}
    {{پایان شعر}}
    <ref>همان، ص199- 200</ref>
    <ref>همان، ص199- 200</ref>