سفرنامه پیترو دلاواله: تفاوت میان نسخه‌ها

    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - 'روحاني' به 'روحانی')
    خط ۹۴: خط ۹۴:
    در اين سفرنامه، يكى از جاهاى خواندنى همين بخش است كه پيترو دلاواله براى ديدن شاه به اشرف كه در مشرق فرح آباد واقع شده، عازم و از اشرف و چگونگى ديدار خود با شاه و مراسمى كه در حضور شاه در حال انجام شده است و از باغى كه ديدار ما در آن انجام مى‌شود، گزارش جامعى ارائه كرده است و ديگر گفتگوهاى انجام شده، بين اين دو مى‌باشد. شاه از علّت آمدن جانگرد به ايران شروع مى‌كند.
    در اين سفرنامه، يكى از جاهاى خواندنى همين بخش است كه پيترو دلاواله براى ديدن شاه به اشرف كه در مشرق فرح آباد واقع شده، عازم و از اشرف و چگونگى ديدار خود با شاه و مراسمى كه در حضور شاه در حال انجام شده است و از باغى كه ديدار ما در آن انجام مى‌شود، گزارش جامعى ارائه كرده است و ديگر گفتگوهاى انجام شده، بين اين دو مى‌باشد. شاه از علّت آمدن جانگرد به ايران شروع مى‌كند.


    و سپس از چه راهى و از كجا حركت كرداند سؤال مى‌نمايد و جهانگرد تمام ماجرا را براى شاه تعريف مى‌كند.سپس شاه، از شخصيت پاپ و چگونگى انتخاب او سوال مى‌كند و بعد از اوضاع روحانيت مسيحيت سوال مى‌نمايد و بعد از آداب و رسوم مختلف فرقه‌هاى عيسوى و طرز روزه گرفتن و تشريفات مذهبى شاه با او گفتگو مى‌كند. سپس شاه از اينكه چرا مسيحيان با ترك‌هاى عثمانى به جنگ نمى‌پردازد و چرا پاپ رهبرى آنها را در اين راه عهده نمى‌گيرد، سؤال نمود؟ كه جهانگرد جواب مى‌دهد كه پاپ در امور مذهبى به تمام عيسويان امر و نهى مى‌كند، منتهى در امور سياسى كشورها دخالت نمى‌كند.
    و سپس از چه راهى و از كجا حركت كرداند سؤال مى‌نمايد و جهانگرد تمام ماجرا را براى شاه تعريف مى‌كند.سپس شاه، از شخصيت پاپ و چگونگى انتخاب او سوال مى‌كند و بعد از اوضاع روحانیت مسيحيت سوال مى‌نمايد و بعد از آداب و رسوم مختلف فرقه‌هاى عيسوى و طرز روزه گرفتن و تشريفات مذهبى شاه با او گفتگو مى‌كند. سپس شاه از اينكه چرا مسيحيان با ترك‌هاى عثمانى به جنگ نمى‌پردازد و چرا پاپ رهبرى آنها را در اين راه عهده نمى‌گيرد، سؤال نمود؟ كه جهانگرد جواب مى‌دهد كه پاپ در امور مذهبى به تمام عيسويان امر و نهى مى‌كند، منتهى در امور سياسى كشورها دخالت نمى‌كند.


    و هر پادشاهى درباره امور مملكت خود آزادانه تصميم مى‌گيرد و در صورت لزوم به جنگ مى‌پردازد كه شاه ادامه مى‌دهد، جنگ با ترك‌ها امرى است كه نفع مذهب مسيحى تمام مى‌شود و دلايلى هم براى آن بيان مى‌كند كه از جمله آنها اين است كه وظيفه هر مسيحى است، ارض مقدس(اورشليم) را آزاد كند و به پيش‌گويى‌هاى انجيل تحقق بخشند و در ادامه مى‌گويد كه اگر پادشاهان كشورهاى مسيحى در اين مورد از پاپ پيروى نمى‌كنند، دليل اين است كه به مذهب خود علاقه‌مند نيستند و بايد همان كارى را انجام دهند كه توسط قزلباش‌هاى خود مى‌كند؛ يعنى جنگ پى‌گير با ترك‌ها كه در اين جا جهانگرد مى‌نويسد. واقعا براى مسيحيان شرم‌آور است كه خارجيان نه مناسبت سهل‌انگارهاى خود، چنين سرزنش‌هايى بشنوند.» و اين گفتگوها ادامه مى‌يابد تا اينكه شاه باز سؤال مى‌كند، چرا شاه اسپانيا با ترك‌ها نمى‌جنگد؟ كه شاه جواب‌هاى سيّاح ايتاليايى را قانع كننده نمى‌داند و علّت اصل آن را اين مى‌داند كه شاه اسپانيا روح سلحشورى ندارد و سرباز نيست و در ادامه شاه از نحوه و آداب جنگيدن و ضربه زدن به دشمن سخن مى‌گويد و در ادامه از جهانگرد سؤال مى‌كند، چرا پادشاهان مسيحى در مقابل ترك‌ها عثمانى با يكديگر متحد نمى‌شوند؟ و جهانگرد پاسخ مى‌دهد كه پادشاه با يكديگر اختلاف دارند و خيلى مشكل است كه بتوانند در امرى وحدت نظر به دست آورند. پس اين گفتگوها ادامه مى‌يابد و خواننده مى‌تواند براى دانستن بيشتر به سفرنامه ص 173 تا 208 مراجعه كند و در آخر جهانگرد ايتاليايى پيشنهادى به شاه ايران مى‌دهد و آن اينكه شاه ايران محبت قزاق‌ها را به صدمه زدن به ترك‌ها جلب كند، زيرا قزاق‌ها در درياى سياه به ترك‌ها صدماتى را وارد نموده‌اند، بعد از اين ديدار جهانگرد به فرح‌آباد برگشته و بعد از دو روز اقامت همراه بقيّه اردو شاه عازم قزوين مى‌شود.
    و هر پادشاهى درباره امور مملكت خود آزادانه تصميم مى‌گيرد و در صورت لزوم به جنگ مى‌پردازد كه شاه ادامه مى‌دهد، جنگ با ترك‌ها امرى است كه نفع مذهب مسيحى تمام مى‌شود و دلايلى هم براى آن بيان مى‌كند كه از جمله آنها اين است كه وظيفه هر مسيحى است، ارض مقدس(اورشليم) را آزاد كند و به پيش‌گويى‌هاى انجيل تحقق بخشند و در ادامه مى‌گويد كه اگر پادشاهان كشورهاى مسيحى در اين مورد از پاپ پيروى نمى‌كنند، دليل اين است كه به مذهب خود علاقه‌مند نيستند و بايد همان كارى را انجام دهند كه توسط قزلباش‌هاى خود مى‌كند؛ يعنى جنگ پى‌گير با ترك‌ها كه در اين جا جهانگرد مى‌نويسد. واقعا براى مسيحيان شرم‌آور است كه خارجيان نه مناسبت سهل‌انگارهاى خود، چنين سرزنش‌هايى بشنوند.» و اين گفتگوها ادامه مى‌يابد تا اينكه شاه باز سؤال مى‌كند، چرا شاه اسپانيا با ترك‌ها نمى‌جنگد؟ كه شاه جواب‌هاى سيّاح ايتاليايى را قانع كننده نمى‌داند و علّت اصل آن را اين مى‌داند كه شاه اسپانيا روح سلحشورى ندارد و سرباز نيست و در ادامه شاه از نحوه و آداب جنگيدن و ضربه زدن به دشمن سخن مى‌گويد و در ادامه از جهانگرد سؤال مى‌كند، چرا پادشاهان مسيحى در مقابل ترك‌ها عثمانى با يكديگر متحد نمى‌شوند؟ و جهانگرد پاسخ مى‌دهد كه پادشاه با يكديگر اختلاف دارند و خيلى مشكل است كه بتوانند در امرى وحدت نظر به دست آورند. پس اين گفتگوها ادامه مى‌يابد و خواننده مى‌تواند براى دانستن بيشتر به سفرنامه ص 173 تا 208 مراجعه كند و در آخر جهانگرد ايتاليايى پيشنهادى به شاه ايران مى‌دهد و آن اينكه شاه ايران محبت قزاق‌ها را به صدمه زدن به ترك‌ها جلب كند، زيرا قزاق‌ها در درياى سياه به ترك‌ها صدماتى را وارد نموده‌اند، بعد از اين ديدار جهانگرد به فرح‌آباد برگشته و بعد از دو روز اقامت همراه بقيّه اردو شاه عازم قزوين مى‌شود.