تاریخ اسماعیلیه: تفاوت میان نسخه‌ها

    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ')
    خط ۳۹: خط ۳۹:




    اين كتاب، در اواخر قرن نوزدهم و يا اوايل قرن بيستم (پيش از 1910م) در بمبئى به‌وسيله يكى از نزديكان پيشواى اسماعيلى‌ها، آقاخان سوم، سلطان محمد شاه (متوفى 1957م)، نوشته شده است. پدربزرگ پيشواى نامبرده، آقاخان اول، حسنعلى شاه، در سرزمين ايران، در ناحيه محلات مقر داشت، ولى در سال 1840م، از آنجا كه سلاطين قاجار با او ميانه خوبى نداشتند، با عده‌اى از پيروان خود به هند رفت. آقاخان، كه خود را خلف مستقيم على و فاطمه و امام عصر مى‌دانست و ادعاى پيشوايى بر فرقه اسماعيليه هند، «خواجه» داشت، ورودش به هند باعث بغرنجى كار اسماعيليه گرديد... اسماعيلى‌هاى هند اهميت امامت و «مقدس بودن» شخص آقاخان را «ارزيابى صحيح» نمى‌كردند. بدين‌جهت، چنان‌كه بارها اين موضوع در تاريخ اسماعيليه اتفاق افتاده است، بار ديگر لازم آمد كه «كتاب دعوت» تازه‌اى نوشته شود و در آن، «اصالت امامت» و «قانونى و مقدس» بودن حكومت امام به اثبات برسد. فدايى خراسانى كه برحسب نام و نسب، ايرانى و از ايران به هند رفته بود نوشتن اين كتاب را به عهده گرفت.<ref>مقدمه، ص2</ref>
    اين كتاب، در اواخر قرن نوزدهم و يا اوايل قرن بيستم (پيش از 1910م) در بمبئى به‌وسيله يكى از نزدیک ان پيشواى اسماعيلى‌ها، آقاخان سوم، سلطان محمد شاه (متوفى 1957م)، نوشته شده است. پدربزرگ پيشواى نامبرده، آقاخان اول، حسنعلى شاه، در سرزمين ايران، در ناحيه محلات مقر داشت، ولى در سال 1840م، از آنجا كه سلاطين قاجار با او ميانه خوبى نداشتند، با عده‌اى از پيروان خود به هند رفت. آقاخان، كه خود را خلف مستقيم على و فاطمه و امام عصر مى‌دانست و ادعاى پيشوايى بر فرقه اسماعيليه هند، «خواجه» داشت، ورودش به هند باعث بغرنجى كار اسماعيليه گرديد... اسماعيلى‌هاى هند اهميت امامت و «مقدس بودن» شخص آقاخان را «ارزيابى صحيح» نمى‌كردند. بدين‌جهت، چنان‌كه بارها اين موضوع در تاريخ اسماعيليه اتفاق افتاده است، بار ديگر لازم آمد كه «كتاب دعوت» تازه‌اى نوشته شود و در آن، «اصالت امامت» و «قانونى و مقدس» بودن حكومت امام به اثبات برسد. فدايى خراسانى كه برحسب نام و نسب، ايرانى و از ايران به هند رفته بود نوشتن اين كتاب را به عهده گرفت.<ref>مقدمه، ص2</ref>


    فدايى، كتاب خود را با تشريح تفاوت كلى فرقه خود با ساير فرق اسلامى و نيز تشريح نظريات و آيين اسماعيليه درباره امامت، بر پايه اثر معروف شهرستانى، شروع كرده و بنا به اظهار نظر سيميونوف، در بعضى جاها نيز از طريق بيان مطلب و شيوه استدلال شهرستانى دور گشته است. سپس به تاريخ اسماعيليه پرداخته، ولى آن را به‌كلى به شيوه خاص خود بيان مى‌نمايد. كليه وقايع تاريخى كه او در كتاب خود ذكر مى‌كند همه براى رسيدن به منظور معين و مشخص است و آن اثبات قانونى بودن و سودمندى فرمانروايى كليه چهل و هفت امام، من‌جمله آقاخان سوم و نيز اثبات وراثت برحق و مستقيم امامان اسماعيلى، از داماد پيغمبر على گرفته تا امام آخر قرن نوزدهم، مى‌باشد.<ref>همان، ص3</ref>
    فدايى، كتاب خود را با تشريح تفاوت كلى فرقه خود با ساير فرق اسلامى و نيز تشريح نظريات و آيين اسماعيليه درباره امامت، بر پايه اثر معروف شهرستانى، شروع كرده و بنا به اظهار نظر سيميونوف، در بعضى جاها نيز از طريق بيان مطلب و شيوه استدلال شهرستانى دور گشته است. سپس به تاريخ اسماعيليه پرداخته، ولى آن را به‌كلى به شيوه خاص خود بيان مى‌نمايد. كليه وقايع تاريخى كه او در كتاب خود ذكر مى‌كند همه براى رسيدن به منظور معين و مشخص است و آن اثبات قانونى بودن و سودمندى فرمانروايى كليه چهل و هفت امام، من‌جمله آقاخان سوم و نيز اثبات وراثت برحق و مستقيم امامان اسماعيلى، از داماد پيغمبر على گرفته تا امام آخر قرن نوزدهم، مى‌باشد.<ref>همان، ص3</ref>
    خط ۴۵: خط ۴۵:
    فدايى منتها درجه مبالغه را در ارج نهادن به كليه امامان اسماعيليه، بلكه خود فرقه را به كار بسته و تقريباً تمام فعالين بزرگ مذهبى و شاعران و فيلسوفان دوره قرون وسطاى خاورزمين را از اسماعيليانِ مخفى و يا طرف‌داران فرقه اسماعيلى معرفى نموده است. طبيعى است كه كتاب پر است از مطالب جعلى و تحريف‌يافته و نيز ذكر غير دقيق مطالب ديگران و اختلاط حقيقت با افسانه‌ها، مانند افسانه معروف درباره سه رفيق؛ يعنى حسن صباح، عمر خيام و نظام‌الملك.<ref>به صفحه 83 متن رجوع شود</ref>همچنين در متن گاهى نيز مطلبى راجع به زمان معينى ذكر مى‌شود، درصورتى‌كه آن مطلب، مربوط به زمان ماقبل يا مابعد آن مى‌باشد.<ref>همان، ص3 - 4</ref>
    فدايى منتها درجه مبالغه را در ارج نهادن به كليه امامان اسماعيليه، بلكه خود فرقه را به كار بسته و تقريباً تمام فعالين بزرگ مذهبى و شاعران و فيلسوفان دوره قرون وسطاى خاورزمين را از اسماعيليانِ مخفى و يا طرف‌داران فرقه اسماعيلى معرفى نموده است. طبيعى است كه كتاب پر است از مطالب جعلى و تحريف‌يافته و نيز ذكر غير دقيق مطالب ديگران و اختلاط حقيقت با افسانه‌ها، مانند افسانه معروف درباره سه رفيق؛ يعنى حسن صباح، عمر خيام و نظام‌الملك.<ref>به صفحه 83 متن رجوع شود</ref>همچنين در متن گاهى نيز مطلبى راجع به زمان معينى ذكر مى‌شود، درصورتى‌كه آن مطلب، مربوط به زمان ماقبل يا مابعد آن مى‌باشد.<ref>همان، ص3 - 4</ref>


    اكنون مثالى درباره اعتبار اطلاعاتى كه فدايى در دسترس خواننده مى‌گذارد مى‌آوريم؛ زيرا اين مثال، ما را در راه ذكر بعضى نظريات درباره استفاده از اين كتاب، به‌عنوان يك منبع تاريخى يارى مى‌نمايد. در صفحه 191 كتاب حاضر فدايى چنين مى‌نويسد كه شاعر معروف ايرانى كه در قرن نوزدهم مى‌زيسته؛ يعنى قاآنى قصيده‌اى در مدح آقاخان اول هنگامى كه آقاخان والى کرمان بود، ساخته است. مؤلف، مطلع اين قصيده را نيز در كتاب خود آورده. در ديوان قاآنى در حقيقت چنين قصيده‌اى با چنين مطلع در مدح والى کرمان وجود دارد، ولى در چاپ سنگى ديوان قاآنى در اين قصيده نام رستم‌خان والى کرمان ديده مى‌شود، نه آقاخان؛ بنابراين، اين سؤال پيش مى‌آيد كه: آيا فدايى اين مطلب را جعل نموده است و يا ناشرين ديوان به عللى نخواسته‌اند سندى درباره نزديكى و ارتباط شاعر با فرقه اسماعيلى به چاپ برسانند و بنابراين نام آقاخان را با نام رستم‌خان عوض نموده‌اند؟
    اكنون مثالى درباره اعتبار اطلاعاتى كه فدايى در دسترس خواننده مى‌گذارد مى‌آوريم؛ زيرا اين مثال، ما را در راه ذكر بعضى نظريات درباره استفاده از اين كتاب، به‌عنوان يك منبع تاريخى يارى مى‌نمايد. در صفحه 191 كتاب حاضر فدايى چنين مى‌نويسد كه شاعر معروف ايرانى كه در قرن نوزدهم مى‌زيسته؛ يعنى قاآنى قصيده‌اى در مدح آقاخان اول هنگامى كه آقاخان والى کرمان بود، ساخته است. مؤلف، مطلع اين قصيده را نيز در كتاب خود آورده. در ديوان قاآنى در حقيقت چنين قصيده‌اى با چنين مطلع در مدح والى کرمان وجود دارد، ولى در چاپ سنگى ديوان قاآنى در اين قصيده نام رستم‌خان والى کرمان ديده مى‌شود، نه آقاخان؛ بنابراين، اين سؤال پيش مى‌آيد كه: آيا فدايى اين مطلب را جعل نموده است و يا ناشرين ديوان به عللى نخواسته‌اند سندى درباره نزدیک ى و ارتباط شاعر با فرقه اسماعيلى به چاپ برسانند و بنابراين نام آقاخان را با نام رستم‌خان عوض نموده‌اند؟


    وضع دشوار و مورد تعقيب فرقه اسماعيليه در طى دوازده قرن، پيروان اين فرقه را مجبور مى‌ساخت كه كليه منابع اصلى درباره فعاليت خود را با دقت تمام مخفى نگه دارند. همچنين طرف‌داران مخفى اين فرقه كوشش داشتند از راه تقيه، حب خود را نسبت به فرقه اسماعيلى آشكار نسازند. در طى قرون متمادى (مخصوصا قبل از قرن دوازدهم ميلادى) متفكرين بزرگ خاورزمين، پنهانى به فرقه اسماعيلى مى‌پيوستند؛ زيرا اين فرقه در آن زمان تا اندازه‌اى از تعصبات خشك مذهبى دورى مى‌جست و امكان مى‌داد كه مثلا قرآن را آزادانه تفسير نمايند. البته چنين كفر و زندقه‌اى به‌سختى مكافات مى‌ديد و بنابراين لازم مى‌آمد كه در خفا بماند.<ref>همان، ص4</ref>
    وضع دشوار و مورد تعقيب فرقه اسماعيليه در طى دوازده قرن، پيروان اين فرقه را مجبور مى‌ساخت كه كليه منابع اصلى درباره فعاليت خود را با دقت تمام مخفى نگه دارند. همچنين طرف‌داران مخفى اين فرقه كوشش داشتند از راه تقيه، حب خود را نسبت به فرقه اسماعيلى آشكار نسازند. در طى قرون متمادى (مخصوصا قبل از قرن دوازدهم ميلادى) متفكرين بزرگ خاورزمين، پنهانى به فرقه اسماعيلى مى‌پيوستند؛ زيرا اين فرقه در آن زمان تا اندازه‌اى از تعصبات خشك مذهبى دورى مى‌جست و امكان مى‌داد كه مثلا قرآن را آزادانه تفسير نمايند. البته چنين كفر و زندقه‌اى به‌سختى مكافات مى‌ديد و بنابراين لازم مى‌آمد كه در خفا بماند.<ref>همان، ص4</ref>