التوازن الإسلامي بین الدنيا و الآخرة: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '== منابع==' به '==منابع مقاله==')
    جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص')
    خط ۶۳: خط ۶۳:
    وى، در بخش روايات نيز تعداد 91 حديث را در همين زمينه نقل كرده است.
    وى، در بخش روايات نيز تعداد 91 حديث را در همين زمينه نقل كرده است.


    دومين عنوان «الدنيا خير» مى‌باشد كه مؤلف حدود 11 آيه كه بر اين امر دلالت دارد را بررسى كرده است. وى مهم‌ترين آن‌ها را آيه ''' «كتب عليكم اذا حضر احدكم الموت ان ترك خيرا الوصية للوالدين» ''' دانسته است..<ref>متن ص 41</ref>
    دومين عنوان «الدنيا خير» مى‌باشد كه مؤلف حدود 11 آيه كه بر اين امر دلالت دارد را بررسى كرده است. وى مهم‌ترين آن‌ها را آيه ''' «كتب عليكم اذا حضر احدكم الموت ان ترك خيرا الوصية للوالدين» ''' دانسته است..<ref>متن ص41</ref>


    سومين عنوان، «الدنيا فضل من الله تعالى» مى‌باشد كه مؤلف اظهر مصاديق فضل را مال دانسته است؛ هر چند آن را شامل مواردى همچون علم و ساير كمالات معنوى نيز مى‌داند..<ref>متن ص42</ref>
    سومين عنوان، «الدنيا فضل من الله تعالى» مى‌باشد كه مؤلف اظهر مصاديق فضل را مال دانسته است؛ هر چند آن را شامل مواردى همچون علم و ساير كمالات معنوى نيز مى‌داند..<ref>متن ص42</ref>
    خط ۷۳: خط ۷۳:
    مؤلف در عناوين ديگرى همچون «الدنيا رحمة من الله»، «الدنيا حسنة و رحمة» و غير آن، مطالب مشابهى را بيان كرده و در آخر نيز با عنوان «الفقر و الفاقة مذمومان» با ذكر احاديثى از [[امام على(ع)]] همچون «الفقر موت الاكبر» اين فصل را به پايان برده است..<ref>متن ص81</ref>
    مؤلف در عناوين ديگرى همچون «الدنيا رحمة من الله»، «الدنيا حسنة و رحمة» و غير آن، مطالب مشابهى را بيان كرده و در آخر نيز با عنوان «الفقر و الفاقة مذمومان» با ذكر احاديثى از [[امام على(ع)]] همچون «الفقر موت الاكبر» اين فصل را به پايان برده است..<ref>متن ص81</ref>


    فصل دوم كه با «الطائفة الثانية» شروع شده، شامل احاديثى است كه بر مذمت دنيا و تنفر از آن دلالت دارد. در اين فصل نيز 10 عنوان ذكر شده است كه هر كدام جداگانه بررسى شده‌اند..<ref>متن ص 84</ref>
    فصل دوم كه با «الطائفة الثانية» شروع شده، شامل احاديثى است كه بر مذمت دنيا و تنفر از آن دلالت دارد. در اين فصل نيز 10 عنوان ذكر شده است كه هر كدام جداگانه بررسى شده‌اند..<ref>متن ص84</ref>


    اولين مورد «الدنيا موجبة للعذاب في الدنيا و الاخرة» مى‌باشد كه با آيه ''' «فلا تعجبك اموالهم و اولادهم انما يريد الله ان يعذبهم بها في الدنيا والاخرة و تزهق انفسهم و هم كافرون» ''' آغاز گشته است..<ref>متن ص 85</ref>نويسنده پس از ذكر چند آيه، رواياتى را نيز در زمينه مذموم بودن دنيا متذكر شده است.
    اولين مورد «الدنيا موجبة للعذاب في الدنيا و الاخرة» مى‌باشد كه با آيه ''' «فلا تعجبك اموالهم و اولادهم انما يريد الله ان يعذبهم بها في الدنيا والاخرة و تزهق انفسهم و هم كافرون» ''' آغاز گشته است..<ref>متن ص85</ref>نويسنده پس از ذكر چند آيه، رواياتى را نيز در زمينه مذموم بودن دنيا متذكر شده است.


    برخى ديگر از عناوين اين فصل عبارتند از؛ الدنيا عرض لا ثبات له، الدنيا دار الغرور، الدنيا والاخرة متنافيان لا يمكن الجمع بينهما و الدنيا لهو و لعب كه با آيات و احاديثى شرح داده شده‌اند.
    برخى ديگر از عناوين اين فصل عبارتند از؛ الدنيا عرض لا ثبات له، الدنيا دار الغرور، الدنيا والاخرة متنافيان لا يمكن الجمع بينهما و الدنيا لهو و لعب كه با آيات و احاديثى شرح داده شده‌اند.
    خط ۹۳: خط ۹۳:
    مؤلف در خاتمه، خلاصه و چكيده‌اى از مطالب را ارائه كرده و معتقد است كه در واقع تعارضى بين روايات مدح و ذم وجود ندارد، چرا كه اگر دنيا به تنهايى در نظر گرفته شود، نه ممدوح است و نه مذموم، لذا اگر دنيا در امور مشروع به كار گرفته شود و باعث تحصيل رضايت خداوند گردد، محبوب است و اگر در امر نامشروع و غير عقلايى استفاده شود، مذموم و مبغوض خواهد بود.
    مؤلف در خاتمه، خلاصه و چكيده‌اى از مطالب را ارائه كرده و معتقد است كه در واقع تعارضى بين روايات مدح و ذم وجود ندارد، چرا كه اگر دنيا به تنهايى در نظر گرفته شود، نه ممدوح است و نه مذموم، لذا اگر دنيا در امور مشروع به كار گرفته شود و باعث تحصيل رضايت خداوند گردد، محبوب است و اگر در امر نامشروع و غير عقلايى استفاده شود، مذموم و مبغوض خواهد بود.


    وى در آخر نيز با عنوان «كلام [[علامه مجلسى]]» به ذكر كلماتى از علامه درباره طريقه جمع بين اين‌گونه روايات پرداخته، كه راه حل‌هاى مشابهى را ارائه داده است..<ref>متن ص 178</ref>
    وى در آخر نيز با عنوان «كلام [[علامه مجلسى]]» به ذكر كلماتى از علامه درباره طريقه جمع بين اين‌گونه روايات پرداخته، كه راه حل‌هاى مشابهى را ارائه داده است..<ref>متن ص178</ref>


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==