منشور عقاید امامیه؛ شرحی گویا و مستدل از عقاید شیعه اثنی عشری در یکصد و پنجاه اصل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مى دانسته' به 'مى‌دانسته'
جز (جایگزینی متن - 'اثنى عشر' به 'اثنی‌عشر ')
جز (جایگزینی متن - 'مى دانسته' به 'مى‌دانسته')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶۵: خط ۶۵:
5. نويسنده، اصل هشتاد و هفتم را به اين صورت نوشته است: پيامبر گرامى(ص) در احاديثش گاه به صورت كلى و گاه نيز به گونه مشخص، جانشين خويش را به نحو روشن معرّفى كرده است، به‌گونه‌اى كه هريك از آنها حجت را بر افراد آگاه و حقيقت‌جو تمام مى‌كند. درعين‌حال آنحضرت براى آنكه پيام خود را به گوش همه مسلمانان از دور و نزديك برساند و راه را بر هرگونه ترديد و تشكيك در اين زمينه كاملاً ببندد، به هنگام مراجعت از حجّة الوداع در سرزمينى به نام غدير خم توقف نمود و به همراهان فرمود از جانب خداوند مأموريت دارد كه پيامى را به آنان برساند؛ پيامى الهى كه حاكى از انجام وظيفه بزرگى بوده و چنانچه انجام نگيرد، پيامبر رسالت خود را انجام نداده است<ref>همان، ص 158- 159</ref>
5. نويسنده، اصل هشتاد و هفتم را به اين صورت نوشته است: پيامبر گرامى(ص) در احاديثش گاه به صورت كلى و گاه نيز به گونه مشخص، جانشين خويش را به نحو روشن معرّفى كرده است، به‌گونه‌اى كه هريك از آنها حجت را بر افراد آگاه و حقيقت‌جو تمام مى‌كند. درعين‌حال آنحضرت براى آنكه پيام خود را به گوش همه مسلمانان از دور و نزديك برساند و راه را بر هرگونه ترديد و تشكيك در اين زمينه كاملاً ببندد، به هنگام مراجعت از حجّة الوداع در سرزمينى به نام غدير خم توقف نمود و به همراهان فرمود از جانب خداوند مأموريت دارد كه پيامى را به آنان برساند؛ پيامى الهى كه حاكى از انجام وظيفه بزرگى بوده و چنانچه انجام نگيرد، پيامبر رسالت خود را انجام نداده است<ref>همان، ص 158- 159</ref>


6. نويسنده اصل يكصدوچهاردهم را يكى از عقايد مسلّم اسلامى دانسته كه شفاعت شافعان در روز قيامت است كه به اذن الهى انجام مى‌يابد. او افزوده است: شفاعت در مورد افرادى صورت مى‌گيرد كه پيوند خود را به كلى با دين و خداى متعال قطع نكرده و قابليت آن را دارند كه، با وجود آلودگى به برخى گناهان، به بركت شفاعت شافعان بار ديگر مشمول رحمت حق شوند. عقيده به شفاعت از قرآن و سنت گرفته شده است. آيات قرآن حاكى از وجود اصل شفاعت در روز رستاخيز بوده و اين كتاب شريف به اصل شفاعت، و منوط بودن آن به اذن و رضاى خداوند، تصريح دارد: ''' وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى '''<ref>انبياء/ 28</ref>: شافعين جز در حق كسانى كه خدا مى‌پسندد، شفاعت نمى‌كنند<ref>همان، ص 200- 201</ref>
6. نويسنده اصل يكصدوچهاردهم را يكى از عقايد مسلّم اسلامى‌دانسته كه شفاعت شافعان در روز قيامت است كه به اذن الهى انجام مى‌يابد. او افزوده است: شفاعت در مورد افرادى صورت مى‌گيرد كه پيوند خود را به كلى با دين و خداى متعال قطع نكرده و قابليت آن را دارند كه، با وجود آلودگى به برخى گناهان، به بركت شفاعت شافعان بار ديگر مشمول رحمت حق شوند. عقيده به شفاعت از قرآن و سنت گرفته شده است. آيات قرآن حاكى از وجود اصل شفاعت در روز رستاخيز بوده و اين كتاب شريف به اصل شفاعت، و منوط بودن آن به اذن و رضاى خداوند، تصريح دارد: ''' وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى '''<ref>انبياء/ 28</ref>: شافعين جز در حق كسانى كه خدا مى‌پسندد، شفاعت نمى‌كنند<ref>همان، ص 200- 201</ref>


7. نويسنده يادآور شده است: اصل يكصد و سى‌ام (عدالت صحابه) صحابه و ياران پيامبر اكرم(ص) كه در زمان حيات آنحضرت به او ايمان آورده و از محضر وى كسب معرفت كرده‌اند، نزد ما شيعيان از احترام خاصى برخوردارند، چه آنان كه در جنگهاى بدر و احد و احزاب و حنين شربت شهادت نوشيدند، و چه آنان كه پس از درگذشت پيامبر در قيد حيات باقى ماندند. همه اينان، از حيث آنكه به پيامبر ايمان آورده و در كنار او بوده‌اند، از احترام برخوردارند ولى آيا همه اصحاب، عادل و پرهيزگار و پيراسته از گناه بوده‌اند؟ يا آنكه حكم صحابه، از اين نظر، حكم «تابعين» است كه نمى‌توان همگى آنان را عادل و پارسا دانست؟ بديهى است رؤيت پيامبر و مصاحبت با او، هرچند امرى افتخارآميز است، ولى براى هيچ انسانى مصونيت از گناه نمى‌آورد، و نمى‌توان به همه صحابه با يك نظر نگريست و همگى را عادل و پرهيزگار و پيراسته از گناه دانست، زيرا به شهادت قرآن، آنان در عين داشتن افتخار «صحابى بودن»- از حيث ايمان و نفاق، و اطاعت و عصيان در برابر خدا و رسول- به اصناف گوناگونى تقسيم شده‌اند كه با توجه به اين تقسيم‌بندى نمى‌توان همگان را يكسان انديشيد، و همه را عادل و پرهيزگار دانست<ref>همان، ص 242</ref>
7. نويسنده يادآور شده است: اصل يكصد و سى‌ام (عدالت صحابه) صحابه و ياران پيامبر اكرم(ص) كه در زمان حيات آنحضرت به او ايمان آورده و از محضر وى كسب معرفت كرده‌اند، نزد ما شيعيان از احترام خاصى برخوردارند، چه آنان كه در جنگهاى بدر و احد و احزاب و حنين شربت شهادت نوشيدند، و چه آنان كه پس از درگذشت پيامبر در قيد حيات باقى ماندند. همه اينان، از حيث آنكه به پيامبر ايمان آورده و در كنار او بوده‌اند، از احترام برخوردارند ولى آيا همه اصحاب، عادل و پرهيزگار و پيراسته از گناه بوده‌اند؟ يا آنكه حكم صحابه، از اين نظر، حكم «تابعين» است كه نمى‌توان همگى آنان را عادل و پارسا دانست؟ بديهى است رؤيت پيامبر و مصاحبت با او، هرچند امرى افتخارآميز است، ولى براى هيچ انسانى مصونيت از گناه نمى‌آورد، و نمى‌توان به همه صحابه با يك نظر نگريست و همگى را عادل و پرهيزگار و پيراسته از گناه دانست، زيرا به شهادت قرآن، آنان در عين داشتن افتخار «صحابى بودن»- از حيث ايمان و نفاق، و اطاعت و عصيان در برابر خدا و رسول- به اصناف گوناگونى تقسيم شده‌اند كه با توجه به اين تقسيم‌بندى نمى‌توان همگان را يكسان انديشيد، و همه را عادل و پرهيزگار دانست<ref>همان، ص 242</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش