امام رضا علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'امير المؤمنين' به 'اميرالمؤمنين')
    جز (جایگزینی متن - 'عليهم السلام' به 'عليهم‌السلام')
    خط ۳۹: خط ۳۹:


    ==ولادت==
    ==ولادت==
    '''ابوالحسن على بن موسى عليهما السلام''' ملقب به رضا امام هشتم از ائمۀ اثنى عشر عليهم السلام و دهمين معصوم از چهارده معصوم عليهم السلام است.
    '''ابوالحسن على بن موسى عليهما السلام''' ملقب به رضا امام هشتم از ائمۀ اثنى عشر عليهم‌السلام و دهمين معصوم از چهارده معصوم عليهم‌السلام است.


    سال تولد آن حضرت را 148 و 153 ه‍ ق و ماه تولد ايشان را ذو الحجة و ذو القعدة و ربيع الاول گفته‌اند و مشهور آن است كه روز تولد آن حضرت «يازدهم ذو القعدة» بوده است.
    سال تولد آن حضرت را 148 و 153 ه‍ ق و ماه تولد ايشان را ذو الحجة و ذو القعدة و ربيع الاول گفته‌اند و مشهور آن است كه روز تولد آن حضرت «يازدهم ذو القعدة» بوده است.
    خط ۴۸: خط ۴۸:
    كنيۀ آن حضرت «ابوالحسن» بوده است و چون حضرت امير عليه السلام نيز مكنى به ابوالحسن بوده‌اند حضرت رضا عليه السلام را ابوالحسن ثانى گفته‌اند.
    كنيۀ آن حضرت «ابوالحسن» بوده است و چون حضرت امير عليه السلام نيز مكنى به ابوالحسن بوده‌اند حضرت رضا عليه السلام را ابوالحسن ثانى گفته‌اند.


    مشهورترين لقب ايشان «رضا» بوده است كه بنابر روايتى در عيون اخبار الرضا (13/1)، علت ملقب بودن آن حضرت به «رضا» اين بوده است كه «رضى به المخالفون من أعدائه كما رضي به الموافقون من أوليائه و لم يكن ذلك لأحد من آبائه عليهم السلام فلذلك سمي من بينهم بالرضا...»، يعنى هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به (ولايت عهد او) رضايت دادند و چنين چيزى براى هيچ يك از پدران او دست نداده بود، از اين رو در ميان ايشان تنها او به «رضا» ناميده شد.
    مشهورترين لقب ايشان «رضا» بوده است كه بنابر روايتى در عيون اخبار الرضا (13/1)، علت ملقب بودن آن حضرت به «رضا» اين بوده است كه «رضى به المخالفون من أعدائه كما رضي به الموافقون من أوليائه و لم يكن ذلك لأحد من آبائه عليهم‌السلام فلذلك سمي من بينهم بالرضا...»، يعنى هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به (ولايت عهد او) رضايت دادند و چنين چيزى براى هيچ يك از پدران او دست نداده بود، از اين رو در ميان ايشان تنها او به «رضا» ناميده شد.


    اما به روايت [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] (وقايع سال 201) مأمون آن حضرت را «الرضي من آل محمد» ناميد و صدوق هم بنابر روايتى ديگر در عيون اخبار الرضا (147/2) چنين گفته است.
    اما به روايت [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] (وقايع سال 201) مأمون آن حضرت را «الرضي من آل محمد» ناميد و صدوق هم بنابر روايتى ديگر در عيون اخبار الرضا (147/2) چنين گفته است.
    خط ۵۹: خط ۵۹:


    ==ولايت عهد==
    ==ولايت عهد==
    پس از آن كه محمد امين در بغداد كشته شد و خلافت در خراسان بر مأمون مسلم گرديد، مأمون تصميم گرفت تا خلافت را پس از خود به كسى كه غير از خاندان بنى عباس باشد بسپارد و پس از تحقيق و بررسى در احوال علويان كسى را شايسته‌تر و برازنده‌تر از على بن موسى بن جعفر عليهم السلام نديد و از اين رو كس فرستاد و او را از مدينه به خراسان فرا خواند.
    پس از آن كه محمد امين در بغداد كشته شد و خلافت در خراسان بر مأمون مسلم گرديد، مأمون تصميم گرفت تا خلافت را پس از خود به كسى كه غير از خاندان بنى عباس باشد بسپارد و پس از تحقيق و بررسى در احوال علويان كسى را شايسته‌تر و برازنده‌تر از على بن موسى بن جعفر عليهم‌السلام نديد و از اين رو كس فرستاد و او را از مدينه به خراسان فرا خواند.


    دربارۀ علت اين تصميم مطالبى گفته شده است و از جمله بنابر خبرى در عيون اخبار الرضا از قول مأمون نقل شده است كه گويا هنگامى كه امين خود را در بغداد خليفه خواند و بسيارى از نقاط شرق عالم اسلام بر مأمون عاصى شدند، مأمون عهد و نذر كرد كه اگر بر مشكلات فائق آيد خلافت را در محلى قرار دهد كه خداوند قرار داده است و چون بر برادرش غالب آمد و به خلافت رسيد كسى را سزاوارتر از على بن موسى عليهما السلام نديد و او را از مدينه بخواست و ولايت عهدى خود را به او تفويض كرد.
    دربارۀ علت اين تصميم مطالبى گفته شده است و از جمله بنابر خبرى در عيون اخبار الرضا از قول مأمون نقل شده است كه گويا هنگامى كه امين خود را در بغداد خليفه خواند و بسيارى از نقاط شرق عالم اسلام بر مأمون عاصى شدند، مأمون عهد و نذر كرد كه اگر بر مشكلات فائق آيد خلافت را در محلى قرار دهد كه خداوند قرار داده است و چون بر برادرش غالب آمد و به خلافت رسيد كسى را سزاوارتر از على بن موسى عليهما السلام نديد و او را از مدينه بخواست و ولايت عهدى خود را به او تفويض كرد.
    خط ۷۳: خط ۷۳:
    در يمن و كوفه و بصره و بغداد و ايران عامۀ مردم از زمان منصور به بعد آن انتظارى را كه از خلافت بنى عباس داشتند برآورده نديدند، زيرا مردم تشنۀ عدل و داد و اسلام واقعى بودند. از اين رو چشم‌ها و دل‌ها نگران و منتظر خاندان امام على عليه السلام بودند و اميدها و آرزوهاى خود را به افراد برجسته و متقى اين خاندان بسته بودند.
    در يمن و كوفه و بصره و بغداد و ايران عامۀ مردم از زمان منصور به بعد آن انتظارى را كه از خلافت بنى عباس داشتند برآورده نديدند، زيرا مردم تشنۀ عدل و داد و اسلام واقعى بودند. از اين رو چشم‌ها و دل‌ها نگران و منتظر خاندان امام على عليه السلام بودند و اميدها و آرزوهاى خود را به افراد برجسته و متقى اين خاندان بسته بودند.


    فضل و مأمون با شم سياسى خود از مشاهدۀ اوضاع نابسامان شهرهاى مهم و شورش مردم (مانند قيام ابوالسرايا در كوفه و علوى ديگر در يمن) به اين نكته پى برده بودند و مى‌خواستند با انتخاب فرد برجسته و ممتازى از خاندان على به ولايت عهدى رضايت مردم را به خود جلب كنند و پايه‌هاى خلافت مأمون را مستحكم سازند به همين جهت مأمون در سال 200 ه‍ ق بنا به گفتۀ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] رجاء بن ابى الضحاك و فرناس خادم (در بعضى روايات شيعه ياسر خادم) را به مدينه فرستاد تا على بن موسى بن جعفر عليهم السلام و محمد بن جعفر عم حضرت رضا عليه السلام را به خراسان ببرند.
    فضل و مأمون با شم سياسى خود از مشاهدۀ اوضاع نابسامان شهرهاى مهم و شورش مردم (مانند قيام ابوالسرايا در كوفه و علوى ديگر در يمن) به اين نكته پى برده بودند و مى‌خواستند با انتخاب فرد برجسته و ممتازى از خاندان على به ولايت عهدى رضايت مردم را به خود جلب كنند و پايه‌هاى خلافت مأمون را مستحكم سازند به همين جهت مأمون در سال 200 ه‍ ق بنا به گفتۀ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] رجاء بن ابى الضحاك و فرناس خادم (در بعضى روايات شيعه ياسر خادم) را به مدينه فرستاد تا على بن موسى بن جعفر عليهم‌السلام و محمد بن جعفر عم حضرت رضا عليه السلام را به خراسان ببرند.


    رجاء بن ابى الضحاك، خويش نزديك فضل بن سهل بود و همين امر شايد مؤيد اين مطلب باشد كه فضل بن سهل در كار ولايت عهدى حضرت رضا عليه السلام دخالت داشته است.
    رجاء بن ابى الضحاك، خويش نزديك فضل بن سهل بود و همين امر شايد مؤيد اين مطلب باشد كه فضل بن سهل در كار ولايت عهدى حضرت رضا عليه السلام دخالت داشته است.
    خط ۸۴: خط ۸۴:
    مشهور است كه به هنگام ورود حضرت رضا عليه السلام به نيشابور طالبان علم و محدثان دور محفۀ آن حضرت كه بر استرى نهاده شده بود جمع شدند و از ايشان خواستند كه حديثى بر آنها املا فرمايد.
    مشهور است كه به هنگام ورود حضرت رضا عليه السلام به نيشابور طالبان علم و محدثان دور محفۀ آن حضرت كه بر استرى نهاده شده بود جمع شدند و از ايشان خواستند كه حديثى بر آنها املا فرمايد.


    حضرت حديثى بطور مسلسل از آباء طاهرين خود از رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم و جبرئيل از قول خداوند روايت كرد كه «كلمة لا إله إلا اللّه حصني و من دخل حصني أمن من عذابي» يعنى كلمۀ توحيد يا لا إله إلا اللّه حصار و باروى مستحكم من است و هر كه به درون حصار من رفت از عذاب من در امان ماند. اين حديث به جهت مسلسل بودن آن از ائمۀ اطهار عليهم السلام تا حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم به حديث «سلسلة الذهب» معروف شده است.
    حضرت حديثى بطور مسلسل از آباء طاهرين خود از رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم و جبرئيل از قول خداوند روايت كرد كه «كلمة لا إله إلا اللّه حصني و من دخل حصني أمن من عذابي» يعنى كلمۀ توحيد يا لا إله إلا اللّه حصار و باروى مستحكم من است و هر كه به درون حصار من رفت از عذاب من در امان ماند. اين حديث به جهت مسلسل بودن آن از ائمۀ اطهار عليهم‌السلام تا حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم به حديث «سلسلة الذهب» معروف شده است.


    دربارۀ اين كه چرا آن حضرت اين حديث را املا فرمود بايد گفت كه اين نوعى دعوت به وحدت كلمه و اتفاق بوده است زيرا اساس اسلام و مدخل آن اين كلمه است كه معتقدان به خود را از هر گونه تشويش و عذابى در امان مى‌دارد و مسلمانان بايد با توجه به آن در درون حصار و باروى اسلام از اختلاف كلمه بپرهيزند و مدافع آن حصن در برابر مهاجم خارجى باشند و از دشمنى و مخالفت بر سر مسائل فرعى دورى گزينند.
    دربارۀ اين كه چرا آن حضرت اين حديث را املا فرمود بايد گفت كه اين نوعى دعوت به وحدت كلمه و اتفاق بوده است زيرا اساس اسلام و مدخل آن اين كلمه است كه معتقدان به خود را از هر گونه تشويش و عذابى در امان مى‌دارد و مسلمانان بايد با توجه به آن در درون حصار و باروى اسلام از اختلاف كلمه بپرهيزند و مدافع آن حصن در برابر مهاجم خارجى باشند و از دشمنى و مخالفت بر سر مسائل فرعى دورى گزينند.
    خط ۱۹۳: خط ۱۹۳:
    [[تحفه شاهیه عباسیه]]  
    [[تحفه شاهیه عباسیه]]  


    [[تکمله دوم طب العترة عليهم السلام]]  
    [[تکمله دوم طب العترة عليهم‌السلام]]  


    [[طب الإمام الرضا علیه السلام]]  
    [[طب الإمام الرضا علیه السلام]]