اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینی (س): تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
    جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>')
    خط ۴۶: خط ۴۶:
    در سال‌هاى آخر حيات، مواضع فكرى خود پيرامون دو اسلام را با دو اصطلاح اسلام ناب و آمريكايى مطرح كردند و انحراف‌هاى اخير را در قالب اسلام آمريكايى معرفى كردند. از آنجا كه اين دو اصطلاح عمدتا در سال‌هاى آخر عمر آن حضرت مطرح گرديد. حضرت امام، اسلام ناب را اسلام سياست و اسلام آمريكايى را اسلام سازش و فرومايگى معرفى كردند. كوشش شده ابعاد مختلف سياست و رابطه اسلام با آن و نيز مفهموم سازش و فرومايگى، از آثار ايشان روشن شود  ...<ref>همان</ref>
    در سال‌هاى آخر حيات، مواضع فكرى خود پيرامون دو اسلام را با دو اصطلاح اسلام ناب و آمريكايى مطرح كردند و انحراف‌هاى اخير را در قالب اسلام آمريكايى معرفى كردند. از آنجا كه اين دو اصطلاح عمدتا در سال‌هاى آخر عمر آن حضرت مطرح گرديد. حضرت امام، اسلام ناب را اسلام سياست و اسلام آمريكايى را اسلام سازش و فرومايگى معرفى كردند. كوشش شده ابعاد مختلف سياست و رابطه اسلام با آن و نيز مفهموم سازش و فرومايگى، از آثار ايشان روشن شود  ...<ref>همان</ref>


    در ذيل علل عقب‌ماندگى مسلمين دلايلى از قبيل، از دست دادن قدرت ايمان و وارد شدن به شئون دنيا و دلبستگى به همين ماديات، خروج از عمل‌گرايى و بسنده كردن به مقوله حرف و كلام، از دست دادن روحيه شهامت و شهادت، جدايى دين از سياست و... مطرح شده است  ...<ref>ر.ك: متن کتاب، ص22 - 35</ref> در ادامه، وابستگى به ملل غرب را يكى از عوامل عقب‌ماندگى مسلمين دانسته و مى‌گويد:
    در ذيل علل عقب‌ماندگى مسلمين دلايلى از قبيل، از دست دادن قدرت ايمان و وارد شدن به شئون دنيا و دلبستگى به همين ماديات، خروج از عمل‌گرايى و بسنده كردن به مقوله حرف و كلام، از دست دادن روحيه شهامت و شهادت، جدايى دين از سياست و... مطرح شده است  ...<ref>ر.ك: متن کتاب، ص22 - 35</ref>در ادامه، وابستگى به ملل غرب را يكى از عوامل عقب‌ماندگى مسلمين دانسته و مى‌گويد:


    «ما را وابسته كردند به غير ما. عقيده‌مان اين شده است كه غير از غرب ديگر كسى نيست، جايى نيست كه بشود، ما بايد وابسته باشيم يا به شرق و يا به غرب. آدم‌خوب‌هاى ما مى‌گفتتند به غرب وابسته باشيم؛ براى اينكه اين مقدار ادراكشان نبود كه نه، ما مى‌توانيم خودمان بايستيم، كار بكنيم، خودمان مى‌توانيم سر پا بايستيم، ما ترجيح مى‌دهيم به اينكه از اين تمدنى كه ما را فاسد دارد مى‌كند، دست برداريم و برسيم به يك زندگانى بسيط انسانى  ...<ref>همان، ص33</ref>
    «ما را وابسته كردند به غير ما. عقيده‌مان اين شده است كه غير از غرب ديگر كسى نيست، جايى نيست كه بشود، ما بايد وابسته باشيم يا به شرق و يا به غرب. آدم‌خوب‌هاى ما مى‌گفتتند به غرب وابسته باشيم؛ براى اينكه اين مقدار ادراكشان نبود كه نه، ما مى‌توانيم خودمان بايستيم، كار بكنيم، خودمان مى‌توانيم سر پا بايستيم، ما ترجيح مى‌دهيم به اينكه از اين تمدنى كه ما را فاسد دارد مى‌كند، دست برداريم و برسيم به يك زندگانى بسيط انسانى  ...<ref>همان، ص33</ref>