مصیبت‌نامه: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'عطار نیشابوری' به 'عطار نیشابوری ')
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    او پيش‌تر خواننده را آگاه مى‌كند كه همه اين مطالب به «زبان حال» بازگو مى‌شود و شايد همه يا بيش‌تر آنها از ديد «زبان قال» دروغ بنمايد:
    او پيش‌تر خواننده را آگاه مى‌كند كه همه اين مطالب به «زبان حال» بازگو مى‌شود و شايد همه يا بيش‌تر آنها از ديد «زبان قال» دروغ بنمايد:


    {| class="wikitable poem"
    {{شعر}}
    |-
    {{ب|''آن‌كه سالك با ملك گويد سخن''|2=''وز زمين و آسمان جويد سخن''}}
    ! آن‌كه سالك با ملك گويد سخن!! وز زمين و آسمان جويد سخن
    {{ب|''يا گذر بر عرش و بر كسى كند''|2=''يا ازين و آن سخن‌پرسى كند''}}
    |}
    {{ب|''در زفان قال كذب است آن و ليك''|2=''در زفان حال پر صدق است و نيك''}}
    {{پایان شعر}}


    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! يا گذر بر عرش و بر كسى كند!! يا ازين و آن سخن‌پرسى كند
    |}
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! در زفان قال كذب است آن و ليك!! در زفان حال پر صدق است و نيك
    |}


    آن‌گاه اين سالك فكرت پاى در راه سفرى دراز مى‌نهد و با توشه «توكل» گام برمى‌دارد، نزد جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل، چهار فرشته مقرب خداوند و حاملان عرش و كرسى و لوح و قلم و بهشت و دوزخ و آسمان و آفتاب و ماه و آب و... مى‌رود و نزد حيوان و شيطان و جن و آدمى و حضرت آدم، نوح، ابراهيم، موسى، داود، عيسى و حضرت رسول اكرم مى‌نشيند و به گفت‌وگو با حس و خيال و عقل و دل و جان مى‌پردازد و در اين سفر دانستنى‌هاى فراوان درمى‌يابد. هر يك از فصل‌ها (مقالات) كتاب، با چندين حكايت و تمثيل كوتاه و بسيار دل‌پذير آراسته شده و هر يك از آنها، نتيجه‌اى نيكو در برگرفته است و حكايت‌ها خود اطلاعات سودمندى درباره پيامبران، پادشاهان و بزرگان و مشايخ معروف تصوف عرضه مى‌كنند؛ چنان‌كه گزارش‌هايى درباره تاريخچه يا روى‌دادهاى زندگى علمى و فلسفى آنان مى‌توان فراچنگ آورد. سالك فكرت در اين كتاب، درد طلب را بر همه كائنات عرضه مى‌كند و از آنها براى رسيدن به مقصود راهنمايى مى‌خواهد، اما از هيچ جا پاسخى در اين‌باره نمى‌شنود و از لوح و عرش تا انبيا او را تهى‌دست روانه مى‌كنند. پير مرشد با او همراه است و وى را در جست‌وجويش معذور مى‌دارد و به كاوش بيش‌تر برمى‌انگيزد. بارى، رهايى او از سرگشتگى جز به هدايت مصطفى امكان نمى‌پذيرد؛ يعنى سالك جوينده حقيقت بايد راه سلوك اهل طريقت را در چارچوب شريعت (آموزه‌هاى مصطفى) بپيمايد.
    آن‌گاه اين سالك فكرت پاى در راه سفرى دراز مى‌نهد و با توشه «توكل» گام برمى‌دارد، نزد جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل، چهار فرشته مقرب خداوند و حاملان عرش و كرسى و لوح و قلم و بهشت و دوزخ و آسمان و آفتاب و ماه و آب و... مى‌رود و نزد حيوان و شيطان و جن و آدمى و حضرت آدم، نوح، ابراهيم، موسى، داود، عيسى و حضرت رسول اكرم مى‌نشيند و به گفت‌وگو با حس و خيال و عقل و دل و جان مى‌پردازد و در اين سفر دانستنى‌هاى فراوان درمى‌يابد. هر يك از فصل‌ها (مقالات) كتاب، با چندين حكايت و تمثيل كوتاه و بسيار دل‌پذير آراسته شده و هر يك از آنها، نتيجه‌اى نيكو در برگرفته است و حكايت‌ها خود اطلاعات سودمندى درباره پيامبران، پادشاهان و بزرگان و مشايخ معروف تصوف عرضه مى‌كنند؛ چنان‌كه گزارش‌هايى درباره تاريخچه يا روى‌دادهاى زندگى علمى و فلسفى آنان مى‌توان فراچنگ آورد. سالك فكرت در اين كتاب، درد طلب را بر همه كائنات عرضه مى‌كند و از آنها براى رسيدن به مقصود راهنمايى مى‌خواهد، اما از هيچ جا پاسخى در اين‌باره نمى‌شنود و از لوح و عرش تا انبيا او را تهى‌دست روانه مى‌كنند. پير مرشد با او همراه است و وى را در جست‌وجويش معذور مى‌دارد و به كاوش بيش‌تر برمى‌انگيزد. بارى، رهايى او از سرگشتگى جز به هدايت مصطفى امكان نمى‌پذيرد؛ يعنى سالك جوينده حقيقت بايد راه سلوك اهل طريقت را در چارچوب شريعت (آموزه‌هاى مصطفى) بپيمايد.