ابن ابی‌اصبع مصری، عبدالعظیم بن عبدالواحد: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ۀ«' به 'ۀ «')
    جز (جایگزینی متن - ')ا' به ') ا')
    خط ۵۰: خط ۵۰:
    نويس معاصر وى،در کتاب عقود الجمان فى شعراء هذا الزمان نام او را در رديف شعراى آن زمان آورده است(عباس،363/2)و گرنه عنوان اديب براى او مناسب‌تر است(نك:ابن صابونى، كتبى، مقريزى، همانجاها).
    نويس معاصر وى،در کتاب عقود الجمان فى شعراء هذا الزمان نام او را در رديف شعراى آن زمان آورده است(عباس،363/2)و گرنه عنوان اديب براى او مناسب‌تر است(نك:ابن صابونى، كتبى، مقريزى، همانجاها).


    ابن ابى اصبع ابتدا به علوم بلاغت(معانى و بيان و بديع)پرداخت و تا حد امكان كتب و رسائل مربوط به اين فنون را گرد آورى و دسته بندى كرد(بديع،4)، آنگاه به نقادى دقيق آنها همت گماشت، تا آنجا كه به تعبير خود او، كمتر کتابى از تير رس نقد موشكافانۀ او در امان ماند(همان،13).وى انواع صناعات بديعى را در آثار گذشتگان (ابن معتز،د 296 ق909/ م؛قدامة بن جعفر،د 337 ق948/ م؛ [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسكرى]]،د بعد از 395 ق1005/ م)و تأليفات معاصران (ابن رشيق قيروانى،د 600 ق1204/ م؛ضياء الدين ابن اثير،د 637 ق/ 1239 م)استقصا كرد و همه را پيراسته گردانيد و در 90 يا 93 يا 95 باب(تحرير،93،524؛بديع،14)تنظيم كرد و با افزودن 31 باب كه استنباط خود وى بود،
    ابن ابى اصبع ابتدا به علوم بلاغت(معانى و بيان و بديع)پرداخت و تا حد امكان كتب و رسائل مربوط به اين فنون را گرد آورى و دسته بندى كرد(بديع،4)، آنگاه به نقادى دقيق آنها همت گماشت، تا آنجا كه به تعبير خود او، كمتر کتابى از تير رس نقد موشكافانۀ او در امان ماند(همان،13).وى انواع صناعات بديعى را در آثار گذشتگان (ابن معتز،د 296 ق909/ م؛قدامة بن جعفر،د 337 ق948/ م؛ [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسكرى]]،د بعد از 395 ق1005/ م)و تأليفات معاصران (ابن رشيق قيروانى،د 600 ق1204/ م؛ضياء الدين ابن اثير،د 637 ق/ 1239 م) استقصا كرد و همه را پيراسته گردانيد و در 90 يا 93 يا 95 باب(تحرير،93،524؛بديع،14)تنظيم كرد و با افزودن 31 باب كه استنباط خود وى بود،


    تعداد ابواب را به 120 يا 121 يا 123 يا 126 رسانيد(همانجا؛تحرير،94،95،621).اختلاف ارقام ظاهرا ناشى از افزايش يا كاهش ابواب از سوى مؤلف در طول زمان است كه در نسخه‌هاى خطى گوناگون منعكس شده است.به هر حال نسخۀ چاپى اين کتاب كه نام كامل آن تحرير التحبير است،شامل 125 باب است.
    تعداد ابواب را به 120 يا 121 يا 123 يا 126 رسانيد(همانجا؛تحرير،94،95،621).اختلاف ارقام ظاهرا ناشى از افزايش يا كاهش ابواب از سوى مؤلف در طول زمان است كه در نسخه‌هاى خطى گوناگون منعكس شده است.به هر حال نسخۀ چاپى اين کتاب كه نام كامل آن تحرير التحبير است،شامل 125 باب است.
    خط ۶۶: خط ۶۶:
    با تأليف بديع القرآن و چند اثر ديگر در پى آن، ابن ابى اصبع در رديف صاحبنظران علوم قرآنى جاى گرفت و آراء وى به كتب تخصصى علوم قرآنى راه يافت(نك:زركشى،482/2؛سيوطى، اتقان، جم‍).ابن ابى اصبع براى نخستين بار به تأليف جداگانه در باب فواتح سور قرآن مجيد نيز دست زد و کتابش را الخواطر السوانح فى كشف سرائر الفواتح نام نهاد(بديع،64،254).[[سيوطى]] در کتاب اتقان، نوع شصتم از علوم قرآنى،يعنى فواتح سور را عمدتا به نقل خلاصه‌اى از اين کتاب اختصاص داده است(361/3-363).
    با تأليف بديع القرآن و چند اثر ديگر در پى آن، ابن ابى اصبع در رديف صاحبنظران علوم قرآنى جاى گرفت و آراء وى به كتب تخصصى علوم قرآنى راه يافت(نك:زركشى،482/2؛سيوطى، اتقان، جم‍).ابن ابى اصبع براى نخستين بار به تأليف جداگانه در باب فواتح سور قرآن مجيد نيز دست زد و کتابش را الخواطر السوانح فى كشف سرائر الفواتح نام نهاد(بديع،64،254).[[سيوطى]] در کتاب اتقان، نوع شصتم از علوم قرآنى،يعنى فواتح سور را عمدتا به نقل خلاصه‌اى از اين کتاب اختصاص داده است(361/3-363).


    ديوان ابن ابى اصبع به نام صحاح المدائح به اشعار وى در مدح پيامبر اكرم(ص)و خلفاى راشدين و قطعاتى از آن به مدح اهل بيت(ع)اختصاص دارد.از تعبيرات خود وى (بديع،290،291)
    ديوان ابن ابى اصبع به نام صحاح المدائح به اشعار وى در مدح پيامبر اكرم(ص)و خلفاى راشدين و قطعاتى از آن به مدح اهل بيت(ع) اختصاص دارد.از تعبيرات خود وى (بديع،290،291)


    دربارۀ اين کتاب مى‌توان دريافت كه مؤلّف در نحوۀ تدوين و نامگذارى اين کتاب نكات دقيقى را در نظر داشته است.از اين کتاب يك نسخۀ عكسى در دار الكتب المصريّه به شمارۀ 4931 ادب موجود است.
    دربارۀ اين کتاب مى‌توان دريافت كه مؤلّف در نحوۀ تدوين و نامگذارى اين کتاب نكات دقيقى را در نظر داشته است.از اين کتاب يك نسخۀ عكسى در دار الكتب المصريّه به شمارۀ 4931 ادب موجود است.
    خط ۸۰: خط ۸۰:
    [[ذهبى]] در کتاب المشتبه(30/1)آورده است كه دمياطى (شرف الدين عبدالمؤمن بن خلف،د 705 ق1305/ م،صاحب کتاب معجم
    [[ذهبى]] در کتاب المشتبه(30/1)آورده است كه دمياطى (شرف الدين عبدالمؤمن بن خلف،د 705 ق1305/ م،صاحب کتاب معجم


    الشيوخ)از ابن ابى اصبع روايت كرده است.البته اين اشتباه در فوات الوفيات و نيز در شذرات الذهب عملا تصحيح شده است(نك:كتبى، 363/2-367؛ ابن عماد،265/5-268).نيز بر اثر تشابه اسمى وى با شيخ عبدالعظيم مصرى (زنده در 1309 ق1892/ م)کتاب الكواكب الدّرية فى نظم القواعد الدينيّة وى را كه در زمان حيات خود او در قاهره به چاپ رسيده است، اشتباها به ابن ابى اصبع نسبت داده‌اند(كحاله،265/5؛قس:بغدادى، ايضاح،391/2).حتّى بعضى، به موجب همان تشابه اسمى با عبدالعظيم منذرى، ابن ابى اصبع را «فقيه شافعى» دانسته‌اند(مقريزى، همانجا؛شرف، مقدّمۀ بديع،69،83)؛در صورتى كه با توجّه به طرز تعبير وى از خلفاى راشدين (تحرير،238،
    الشيوخ) از ابن ابى اصبع روايت كرده است.البته اين اشتباه در فوات الوفيات و نيز در شذرات الذهب عملا تصحيح شده است(نك:كتبى، 363/2-367؛ ابن عماد،265/5-268).نيز بر اثر تشابه اسمى وى با شيخ عبدالعظيم مصرى (زنده در 1309 ق1892/ م)کتاب الكواكب الدّرية فى نظم القواعد الدينيّة وى را كه در زمان حيات خود او در قاهره به چاپ رسيده است، اشتباها به ابن ابى اصبع نسبت داده‌اند(كحاله،265/5؛قس:بغدادى، ايضاح،391/2).حتّى بعضى، به موجب همان تشابه اسمى با عبدالعظيم منذرى، ابن ابى اصبع را «فقيه شافعى» دانسته‌اند(مقريزى، همانجا؛شرف، مقدّمۀ بديع،69،83)؛در صورتى كه با توجّه به طرز تعبير وى از خلفاى راشدين (تحرير،238،


    402،415)و پيشوايان مذاهب چهار گانۀ اهل سنت(همان،511، 579) ملاحظه مى‌شود كه ابن ابى اصبع خود را پيرو هيچ يك از اين مذاهب معرفى نكرده است.چه بسا بتوان با ملاحظۀ تعبير ويژه‌اش از على (ع)به عنوان «امام على عليه السلام»(تحرير،415،جم‍)و نيز آوردن حديث منزلت در تحرير (صص 594،595)و عبارات بخصوصى كه از خطبۀ شقشقيّه نقل كرده(همان،383)و مطلبى كه در باب تحويل عمامه و شمشير پيغمبر اكرم(ص)به حضرت على (ع) توسط ابوبكر صدّيق آورده، و انتقاد و تفسير جانانه‌اى كه راجع به دو بيت شعر سيّد حميرى (د ح 225 ق840/ م)در مدح آن حضرت دارد (همان،473)و نيز با ملاحظۀ پرهيز وى از زمامداران ايّوبى و ايادى حكومتى آنان كه براى از ميان بردن آثار تشيّع فاطمى در مصر سخت‌تعصّب داشتند، و همچنين گمنام ماندن خاندان و تبار وى در تاريخ روشن مصر آن زمان، وى را شيعى به حساب آورد.
    402،415)و پيشوايان مذاهب چهار گانۀ اهل سنت(همان،511، 579) ملاحظه مى‌شود كه ابن ابى اصبع خود را پيرو هيچ يك از اين مذاهب معرفى نكرده است.چه بسا بتوان با ملاحظۀ تعبير ويژه‌اش از على (ع)به عنوان «امام على عليه السلام»(تحرير،415،جم‍)و نيز آوردن حديث منزلت در تحرير (صص 594،595)و عبارات بخصوصى كه از خطبۀ شقشقيّه نقل كرده(همان،383)و مطلبى كه در باب تحويل عمامه و شمشير پيغمبر اكرم(ص)به حضرت على (ع) توسط ابوبكر صدّيق آورده، و انتقاد و تفسير جانانه‌اى كه راجع به دو بيت شعر سيّد حميرى (د ح 225 ق840/ م)در مدح آن حضرت دارد (همان،473)و نيز با ملاحظۀ پرهيز وى از زمامداران ايّوبى و ايادى حكومتى آنان كه براى از ميان بردن آثار تشيّع فاطمى در مصر سخت‌تعصّب داشتند، و همچنين گمنام ماندن خاندان و تبار وى در تاريخ روشن مصر آن زمان، وى را شيعى به حساب آورد.