دروس معرفت نفس: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - ':ف' به ': ف')
    جز (جایگزینی متن - 'حضرت على(ع)' به 'حضرت على(ع) ')
    خط ۶۵: خط ۶۵:
    نفس را هر دم، در كشور وجودش، شئون بسيارى است كه هيچ شأنى او را از شأن ديگر باز نمى‌دارد. در ميان انواع موجودات، انسان، از همه آنها با هوش‌تر و زيرك‌تر است، لذا جوهر انسان، از جنس جواهر آنها برتر و شريف‌تر است.
    نفس را هر دم، در كشور وجودش، شئون بسيارى است كه هيچ شأنى او را از شأن ديگر باز نمى‌دارد. در ميان انواع موجودات، انسان، از همه آنها با هوش‌تر و زيرك‌تر است، لذا جوهر انسان، از جنس جواهر آنها برتر و شريف‌تر است.


    نفس ناطقه، مانند درختى است كه تمامى قواى او شاخه‌هاى او هستند. قوّه مصوّره، به تنهايى، صورت‌گر نطفه نيست. فاقد شىء، معطى شىء نمى‌باشد؛ به عبارت ديگر، معطى كمال، خود، بايد واجد آن باشد. طلب مجهول مطلق، محال است. فكر، حركت نفس ناطقه است از مطلب به مبادى و دوباره از مبادى به مطلب. وعاى علم، وعايى است كه بر خلاف همه ظرف‌ها هر چه علم در او بيشتر قرار گيرد، گنجايش او بيشتر مى‌گردد و براى تحصيل علوم بالاتر و بيشتر، آماده‌تر مى‌شود؛ حضرت على(ع)،در نهج البلاغة، در مورد ظرف علم، بيان زيبايى دارد كه علاقه‌مندان مى‌توانند بدان‌جا رجوع نمايند.
    نفس ناطقه، مانند درختى است كه تمامى قواى او شاخه‌هاى او هستند. قوّه مصوّره، به تنهايى، صورت‌گر نطفه نيست. فاقد شىء، معطى شىء نمى‌باشد؛ به عبارت ديگر، معطى كمال، خود، بايد واجد آن باشد. طلب مجهول مطلق، محال است. فكر، حركت نفس ناطقه است از مطلب به مبادى و دوباره از مبادى به مطلب. وعاى علم، وعايى است كه بر خلاف همه ظرف‌ها هر چه علم در او بيشتر قرار گيرد، گنجايش او بيشتر مى‌گردد و براى تحصيل علوم بالاتر و بيشتر، آماده‌تر مى‌شود؛ [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] ،در نهج البلاغة، در مورد ظرف علم، بيان زيبايى دارد كه علاقه‌مندان مى‌توانند بدان‌جا رجوع نمايند.


    بين علم و ظرف آن، سنخيّتى برقرار است. ماترياليست‌ها، ماده را موجودى ازلى و ابدى و وجود آن را واجب بالذّات مى‌دانند. چون هر صورت معقوله، فعليّت محض و مبرّاى از مادّه و اوصاف و احوال ماده است، لذا ظرف آن نيز بايد موجودى باشد كه مبرّا از ماده و اوصاف مادّه باشد. قوّه خيال و صور آن، داراى تجرّد برزخى‌اند. هر يك از نفس ناطقه و مخرج او از نقص به كمال، موجودى وراى مادّه‌اند.
    بين علم و ظرف آن، سنخيّتى برقرار است. ماترياليست‌ها، ماده را موجودى ازلى و ابدى و وجود آن را واجب بالذّات مى‌دانند. چون هر صورت معقوله، فعليّت محض و مبرّاى از مادّه و اوصاف و احوال ماده است، لذا ظرف آن نيز بايد موجودى باشد كه مبرّا از ماده و اوصاف مادّه باشد. قوّه خيال و صور آن، داراى تجرّد برزخى‌اند. هر يك از نفس ناطقه و مخرج او از نقص به كمال، موجودى وراى مادّه‌اند.