روزنامه خاطرات بهمن میرزا بهاءالدوله: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه اش ' به 'ه‌اش '
جز (جایگزینی متن - 'ده اند' به 'ده‌اند')
جز (جایگزینی متن - 'ه اش ' به 'ه‌اش ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۶: خط ۳۶:
هنگامی که آقامحمدخان قاجار به تفلیس لشکرکشی کرد، گل بدن خانم و جمعی دیگر از ترسازادگان را یکی از کسان حاجی ابراهیم خان اعتمادالدوله شیرازی به اسارت گرفت و پس از اعزام به طهران،  به جمع کنیزان اسدالله خان پسر اعتماد الدوله پیوستند. پس از چندی به سبب آوازه‌ی زیبایی رخسار و شیرینی گفتار و رعنای رفتار، منظور نظر فتحعلی شاه آمدد و به حرم خانه‌ی شاهی افزون گشت. جمیع صفات پسندیده و صداقت در رفتار و گفتار سبب شد تا در قلب شاه قاجار محبوبیت مضاعف یافت، تا جایی که به سمت صندوق داری حرم محترم نائل آمد و لقب منصب فاخر خازن الدوله به وی اعطاء شد و جایگاهی والا در میان زنان حرم یافت.
هنگامی که آقامحمدخان قاجار به تفلیس لشکرکشی کرد، گل بدن خانم و جمعی دیگر از ترسازادگان را یکی از کسان حاجی ابراهیم خان اعتمادالدوله شیرازی به اسارت گرفت و پس از اعزام به طهران،  به جمع کنیزان اسدالله خان پسر اعتماد الدوله پیوستند. پس از چندی به سبب آوازه‌ی زیبایی رخسار و شیرینی گفتار و رعنای رفتار، منظور نظر فتحعلی شاه آمدد و به حرم خانه‌ی شاهی افزون گشت. جمیع صفات پسندیده و صداقت در رفتار و گفتار سبب شد تا در قلب شاه قاجار محبوبیت مضاعف یافت، تا جایی که به سمت صندوق داری حرم محترم نائل آمد و لقب منصب فاخر خازن الدوله به وی اعطاء شد و جایگاهی والا در میان زنان حرم یافت.


شاهزاده بهاء الدوله در نوزده سالگی در معیت فتحلی شاه به شیراز رفت. چون خاله اش زن مهدیقلی خان قاجار دولو بود، حکومت استرآباد از طفولیت به نام وی بود. در واقع این حکومت اسما  به نام بهمن میرزا و رسما بر عهده‌ی مهدیقلی خان قاجار بود. او که مردی کافی، بسیار کارگذار و هوشیار بود، به نیابت شاهزاده در استرآباد حکومت می کرد. بهم میرزا همچنین مدتی حکومت سمنان و دامغان را داشت. بعد از فوت فتحعلی شاه و در دوران سلطنت برادرزاده‌ی خود یعنی محمدشاه قاجار بود که در سال 1252 ق و از پی شکایت اهالی کاشان ازنحوه‌ی حکومت عباسقلی خان جوانشیر، به جای وی به حکومت کاشان برگزیده شد، اما حکومت او چندان به درازا نکشید و شاه در همان سال او را برکنار و مصطفی خان سمنانی را به جای وی به حکومت گماشت. از آن پس بهمن میرزا در رکاب محمدشاه بود، تا اینکه در سال 1254ق حاکم یزد شد. معلومات تاریخی او خوب بوده و در اواخر عمر خدمت،  برخلاف میل و خواسته اش، حکومتی به وی واگذار نشد و بیش‌تر وقت خود را در دارالخلافه و رسیدگی به امور جاری شاهزادگان صرف می‌نمود. او برخلاف دیگر شاهزادگان قاجاری، اهل علم و مطالعه بود و علاقه‌ی وافری به جمع آوری کتاب به ویژه کتب تاریخی داشت و کمتر در محافل شرب و قمار و لهو و لعب شرکت می‌نمود. بهاء الدوله شاهزاده‌ای بوده متعین و مورد وثوق شاه و شاهزادگان و امناء دولت به ویژه شخص اول مملکت یعنی میرزا آقاخان نوری صدراعظم؛ به همین مناسبت در بسیاری از امور مورد مشورت قرار می‌گرفته است، تا جایی که از طرف صدراعظم به عنوان شاهزاده باشی یعنی سر و بزرگ شاهزاده‌ها مخاطب می‌شود. همچنین به علت اینکه بهاء الدوله عموی تاج الدوله زن شاه و ماد رولیعهد بوده و وی با مهدعلیا زن پرقدرت دربار ناصری ارتباط نزدیک داشته، اهمیت این خاطرات دوچندان می‌شود.
شاهزاده بهاء الدوله در نوزده سالگی در معیت فتحلی شاه به شیراز رفت. چون خاله‌اش زن مهدیقلی خان قاجار دولو بود، حکومت استرآباد از طفولیت به نام وی بود. در واقع این حکومت اسما  به نام بهمن میرزا و رسما بر عهده‌ی مهدیقلی خان قاجار بود. او که مردی کافی، بسیار کارگذار و هوشیار بود، به نیابت شاهزاده در استرآباد حکومت می کرد. بهم میرزا همچنین مدتی حکومت سمنان و دامغان را داشت. بعد از فوت فتحعلی شاه و در دوران سلطنت برادرزاده‌ی خود یعنی محمدشاه قاجار بود که در سال 1252 ق و از پی شکایت اهالی کاشان ازنحوه‌ی حکومت عباسقلی خان جوانشیر، به جای وی به حکومت کاشان برگزیده شد، اما حکومت او چندان به درازا نکشید و شاه در همان سال او را برکنار و مصطفی خان سمنانی را به جای وی به حکومت گماشت. از آن پس بهمن میرزا در رکاب محمدشاه بود، تا اینکه در سال 1254ق حاکم یزد شد. معلومات تاریخی او خوب بوده و در اواخر عمر خدمت،  برخلاف میل و خواسته اش، حکومتی به وی واگذار نشد و بیش‌تر وقت خود را در دارالخلافه و رسیدگی به امور جاری شاهزادگان صرف می‌نمود. او برخلاف دیگر شاهزادگان قاجاری، اهل علم و مطالعه بود و علاقه‌ی وافری به جمع آوری کتاب به ویژه کتب تاریخی داشت و کمتر در محافل شرب و قمار و لهو و لعب شرکت می‌نمود. بهاء الدوله شاهزاده‌ای بوده متعین و مورد وثوق شاه و شاهزادگان و امناء دولت به ویژه شخص اول مملکت یعنی میرزا آقاخان نوری صدراعظم؛ به همین مناسبت در بسیاری از امور مورد مشورت قرار می‌گرفته است، تا جایی که از طرف صدراعظم به عنوان شاهزاده باشی یعنی سر و بزرگ شاهزاده‌ها مخاطب می‌شود. همچنین به علت اینکه بهاء الدوله عموی تاج الدوله زن شاه و ماد رولیعهد بوده و وی با مهدعلیا زن پرقدرت دربار ناصری ارتباط نزدیک داشته، اهمیت این خاطرات دوچندان می‌شود.


کتاب پیش رو، حاصل پیرایش دستنویس منحصر به فرد روزنامه‌ی خاطرات [[میرزا بهاءالدوله، بهمن|بهمن میرزا بهاء الدوله]]، پسر فتحعلی شاه قاجار است که به وقایع سال‌های ابتدایی سلطنت ناصرالدین شاه قاجار از 1270 تا 1273 ق پرداخته است. این اثر به ویژه از این نظر حائز اهمیت است که از دوره‌ی یاد شده‌ی روزنامه و یادداشت، خاطرات دیگری در دست نیست. رفت و آمد هر روزه‌ی نویسنده به دربار ناصری، و حضور وی در بطن بسیاری از رویدادها نیز بر اهمیت کتاب افزوده است.<ref> [https://historylib.com/books/2696 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref>
کتاب پیش رو، حاصل پیرایش دستنویس منحصر به فرد روزنامه‌ی خاطرات [[میرزا بهاءالدوله، بهمن|بهمن میرزا بهاء الدوله]]، پسر فتحعلی شاه قاجار است که به وقایع سال‌های ابتدایی سلطنت ناصرالدین شاه قاجار از 1270 تا 1273 ق پرداخته است. این اثر به ویژه از این نظر حائز اهمیت است که از دوره‌ی یاد شده‌ی روزنامه و یادداشت، خاطرات دیگری در دست نیست. رفت و آمد هر روزه‌ی نویسنده به دربار ناصری، و حضور وی در بطن بسیاری از رویدادها نیز بر اهمیت کتاب افزوده است.<ref> [https://historylib.com/books/2696 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref>